روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک

تقلید از دیدگاه روانشناسی ژنتیک


 دید کلیدرباره تقلید از همان آغاز می‌توان از هماهنگیهایی که جنبه عقلی و هوشی در آنها موثر است صحبت کرد. همراه با تحول ذهنی در انسان ، تقلید نیز در فرد آدمی بکار می‌افتد و شاید بتوان در این راه از یک نوع گرایش یا سوگیری کلی سازمان روانی سخن گفت، اما آنچه مسلم است و بررسی‌ها نیز نشان می‌دهد این است که فن تقلید از ابتدا به نوزاد داده شده و او با مکانیزمی که به صورت ارثی در او بنا شده باشد به تقلید نمی‌پردازد. همچنین اهمیت تقلید در این است که مقدمه‌ای برای تجسم است، یعنی اینکه قبل از رسیدن به زندگی تجسمی مکانیزم تقلید زیر بنای تجسم یا اساس تصویر ذهنی را فراهم می‌سازد.
تاریخچهدر روانشناسی قدیم تقلید به عنوان یکی غرایز اساسی مطرح شده است. اما بررسیهای تحولی نشان داده‌اند که فرایند تقلید باید مانند سایر فرایندهای روانی بر اساس یافته‌های عینی مورد تبیین قرار می‌گیرد. وقتی که مساله شکل‌گیری تقلید را بخصوص در آغاز زندگی مورد بررسی قرار می‌دهیم می‌بینیم که در این عمل جنبه غریزی حاکی از یک خودکار به چشم نمی‌خورد. یعنی تقلیدی یک مکانیزیم از پیش داده شده نیست که وقتی طفل به دنیا آمد و بلافاصله بتواند آن را بکار اندازد، بلکه از همان ماههای اول بستگی دقیق و باریکی بین فرایند تقلید و محور اصلی تحول وجود دارد.
مراحل تقلیدعملکرد تقلید در دوره‌های مختلف سنی و مراحل مختلف تحول هوشی در طی سه دوره صورت می‌گیرد. در مرحله اول حسی - حرکتی که مرحله بازتابهای کلی است تقلید به شکل فراهم سازی‌های بازتابی است یعنی مقدمات تقلید فراهم می‌شود. هر محرکی ممکن است که در کودک و به تناسب ارگانیزم وی عملی را در او تحکیم کند که مقدمه‌ای از تقلید است مثلا صداهایی که کودک تولید می‌کند.
در مرحله دوم نخستین عادات شکل می‌گیرد و زمان بروز واکنشهای دورانی نخستین و تحقق بازتابهای شرطی است، جنبه گاهگاهی دارد. البته ما بطور منظم و مرتب در اعمال و حرکات و اصوات کودکان جنبه تقلید را نمی‌بینیم بلکه تنها گاه‌گاه تقلید را در آنها می‌بینیم. مرحله سوم تقلید نظام‌دار است که کودک به تقلید نظام‌دار اصوات منحنی اصواتی که مرتبط به خود وی هستند می‌پردازد. یعنی کودک توانایی بروز یا انتشار پاره‌ای از حرکات و بخصوص صداها را دارد اما مطابقت جز با جز برای او ممکن نیست.
مرحله چهارم تقلید حرکات نامرئی است یعنی با داشتن یک نشانه محسوس کودک قادر است از یک الگو تقلید کند یعنی مطابقت اعضا را به صورت حسی با مدل یا الگو کشف کند. مرحله پنجم تقلید موقعیتهای نامرئی یا قسمتهای نامرئی بدن به صورت آسان‌تر و به شکل نظام‌دار قابل انجام است و جنبه تجسس و پیگردی تقلید هم به قوت خود باقی است. مرحله ششم مرحله درونی شدن روان شناست و تقلید می‌تواند در غیاب الگو بروز کند.
تاثیر و نقش در زندگیدر بسیاری از فعالیتهای انسان بخصوص آن قسمت از فعالیتها که جنبه تخیلی دارند مساله تقلید در کار است. در بسیاری از بازیها وقتی که جنبه سازندگی یا تخیلی پیدا می‌کنند از مساله تقلید استفاده می‌شود. در بازیهای رمزی هم از مکانیزم تقلید استفاده می‌شود چون نظام رمزی است که قبل از هر چیز رابطه بین دال و مداول در آن مطرح است، پس اگر این مفهوم علت و معلول را مرتبا در نظر داشته باشیم بطور مرتب در صحنه‌های رمزی ، دال همان فرایند تقلید است. یعنی برای رمزها یا تصاویری که مجسم می‌شود از همین مساله تقلید استفاده می‌شود که تحت مکانیزم کلی و مهم خود‌میان‌بینی است.
همچنین تقلید در زندگی فرد با مسائل اصلی نظام روانی فرد درآمیخته است. یعنی وارد مجموعه اصلی می‌شود اگر در آغاز دوره حسی - حرکتی به تدریج از جنبه برون‌سازی روان بندها که در ابتدا بیشتر جنبه درون‌سازی داشتند جدا می‌شد در سنین هفت سال سال به بعد با پیوستن به جنبه‌های بیشتری از درون‌سازی وارد مجرای اصلی یعنی مکانیزم هوش فرد می‌شود. و با سایر کنشها یا مولفه‌های روانی در زندگی روزمره فرد ارتباط می‌یابد. در تقلید فرد می‌خواهد خود را باواقعیات عالم خارج منطبق کند بدون آنکه عمل او در حکم تعادل باشد که در این حالت برون‌سازی بر درون‌سازی تقدم دارد.
کاربردتقلید و مسائل مربوط به آن در تبیین و توضیح بسیاری از نظریه‌ها مثل نظریه‌های مربوط انواع بازیهای کودک ، نظریه‌های یادگیری ، هنرهای نمایشی ، نظریه‌های یادگیری اجتماعی ، تطبیق اجتماعی و الگوپذیری و... کاربرد دارد.

ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده: یک همبستگی بنیادی

ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده: یک همبستگی بنیادی (2)


 یافته ها

نتایج جدول شماره (1) نشان می دهد که بین مذهب گرایی با تنیدگی مرزهای درون خانواده و مرزهای بهنجار درون خانواده، همبستگی منفی معنادار وجود دارد (p<0/01) . سازمان نیافتگی با تنیدگی مرزهای بیرون از خانواده، همبستگی منفی معنادار و با مرزهای بهنجار درون خانواده، همبستگی مثبت معنادار دارد (p<0/01) . بین ارزنده سازی مذهبی با تنیدگی مرزهای درون خانواده و مرزهای بهنجار درون خانواده، همبستگی منفی معنادار و با گسستگی مرزهای بیرون خانواده، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (p<0/01) . بین کامجویی با گسستگی مرزهای بیرون خانواده همبستگی منفی معنادار وجود دارد (p<0/01) .
در جدول شماره (2) نتایج تحلیل واریانس چند متغیری بر روی مجموعه متغیرهای ملاک ارائه شده است. نتایج معنادار هر سه آماره نشان می دهد که بین مؤلفه های مرزهای ارتباطی خانواده با سطح احتمال 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد (p<0/01) . در نتیجه از تحلیل های چند متغیری استفاده شد.
جدول 2- خلاصه ی تحلیل واریانس چند متغیره بر روی مجموعه متغیرهای ملاک
برای بررسی اینکه متغیرهای پیش بین به چه میزان متغیرهای ملاک را تبیین می کنند، از همبستگی بنیادی استفاده شد که نتایج آن در جدول شماره (3) آمده است.
نتایج تحلیل همبستگی بنیادی برای دانشجویان در جدول شماره ی(3) نشان می دهد که از 4 ریشه ی بنیادی، 2 ریشه ی بنیادی از لحاظ آماری معنادار است. مقدار همبستگی بنیادی و درصد تبیین بین مجموعه متغیرهای ملاک و پیش بین برای هر دو بُعد به ترتیب 0/43 و 0/33 می باشد. این نتیجه نشان می دهد به ترتیب 19 و 11 درصد از واریانس متغیرهای ملاک توسط پیش بین تبیین می شود.
نتایج تحلیل همبستگی بنیادی برای ابعاد معنادار، در جدول شماره 4 و شکل شماره ی (1) ارائه شده است. ملاک 0/30 به عنوان نمره ی برش برای بارگذاری در نظر گرفته شد (1) و بارهای مؤلفه های بیش از 0/30 برای شناسایی روابط بین متغیرها بررسی شدند.
بر اساس نتایج تحلیل همبستگی بنیادی در جدول شماره ی (3) برای نخستین بُعد بنیادی، لامبدای ویلکز مساوی 0/657 و F=3/57 در سطح 0/01 معنادار شد. چنان که جدول شماره ی (4) نشان می دهد، در الگوی همبستگی به دست آمده در این مرحله از تحلیل برای تغییرات پیش بین از طریق بارهای بنیادی مثبت، مذهب گرایی (29% واریانس)، ارزنده سازی مذهب (15% واریانس) و بارهای بنیادی منفی سازمان نیافتگی (92% واریانس) و برای تغییرات ملاک به واسطه ی ضرایب مثبت، تنیدگی مرزهای بیرون خانواده (22% واریانس)، گسستگی مرزهای بیرون خانواده (09% واریانس) و بارهای بنیادی منفی، بهنجاری مرزهای بیرون خانواده (58% واریانس) مشخص گردید. علاوه بر آن با توجه به جدول شماره (4)، سازمان نیافتگی (0/96-) از متغیرهای پیش بین و بهنجاری مرزهای درون خانواده (0/75-) از متغیرهای ملاک بیشترین نقش را در ایجاد نخستین همبستگی بنیادی داشته است.
وقتی که مذهب گرایی همراه با ارزنده سازی مذهبی، به طور کامل از سازمان نیافتگی جدا می شود، رابطه قوی منفی با بهنجاری مرزهای درون خانواده پدید می آید. متغیر مرزهای ارتباطی حاصل ترکیب خطی مرزهای بهنجار درون خانواده به صورت منفی است. متغیر مذهب گرایی نیز حاصل ترکیب خطی ارزنده سازی مذهبی و مذهب گرایی به صورت مثبت و سازمان نیافتگی به صورت منفی است.
بر اساس نتایج تحلیل همبستگی بنیادی در جدول شماره ی (3) برای دومین بُعد بنیادی، لامبدای ویلکز مساوی 0/811 و F=2/76 در سطح 0/01 معنادار شد. از این نظر دومین همبستگی بنیادی روی تغییرات پیش بین از طریق بارهای بنیادی مثبت مذهب گرایی (13% واریانس)، ارزنده سازی مذهبی (73% واریانس) از یک طرف و برای تغییرات ملاک، ضرایب مثبت در گسستگی مرزهای بیرون خانواده (2% واریانس) و ضرایب منفی برای تنیدگی مرزهای بیرون و درون خانواده (21 و 51% واریانس)، گسستگی مرزهای درون خانواده (23% واریانس) و بهنجاری مرزهای درون خانواده (9% واریانس) از طرف دیگر مشخص گردید. علاوه بر آن با توجه به جدول شماره ی (4)، ارزنده سازی (0/86) از متغیرهای پیش بین و تنیدگی مرزهای درون خانواده (0/72-) از متغیرهای ملاک بیشترین نقش را در ایجاد دومین همبستگی بنیادی داشته است.

بحث و نتیجه گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ابعاد جهت گیری مذهبی با مرزهای ارتباطی خانواده انجام شد. نتایج اولین همبستگی بنیادی نشان داد که رابطه ی معناداری بین مجموعه متغیرهای پیش بین (مذهب گرایی، سازمان نیافتگی، ارزنده سازی و کامجویی) و مجموعه متغیرهای ملاک (تنیدگی مرزهای بیرون از خانواده، تنیدگی مرزهای درون خانواده، گسستگی مرزهای بیرون خانواده، گسستگی مرزهای درون خانواده، بهنجاری مرزهای بیرون خانواده و بهنجاری مرزهای درون خانواده)، وجود دارد و 19 درصد از واریانس متغیرهای ملاک با متغیرهای پیش بین، تبیین می شود. به نظر می رسد که ترکیبی از مذهب گرایی و ارزنده سازی مذهبی بالا و سازمان نیافتگی پایین، سبب افزایش تنیدگی مرزهای بیرون خانواده و ضعیف شدن مرزهای بهنجار درون خانواده گردد. از آنجا که پژوهشی مشابه با این نتیجه یافت نشد، امکان مقایسه فراهم نگردید، ولی در تبیین این یافته می توان گفت که هر اندازه افراد و خانواده های در برقراری رابطه ی عمیق قلبی با خدا و رابطه با مردم، بر اساس آموزه های دینی و عاقبت گرایی و توجه به آخرت عمل نمایند و ارزیابی مثبت همراه با قید و بندهای جدی در مناسک مذهبی و ارزیابی های انعطاف ناپذیر از مذهب و رفتارهای مذهبی داشته باشند و در کل به خدا و باورهای مذهبی معتقد و پایبندی زیادی داشته باشند، دارای مرزهای به هم تنیده با محیط بیرون هستند؛ یعنی آنها با اطرافیان رابطه ی بیشتر و شدیدتری دارند و اطرافیان حق مداخله در امور خانواده را دارند و همچنین اطرافیان از آنها حمایت عاطفی و در مسائل آنها مداخله می کنند و همچنین اطرافیان از مسائل خصوص خانواده اطلاع دارند. به صورت طبیعی، تشدید تنیدگی مرز خانواده با اطرافیان باعث تضعیف مرزهای بهنجار درون خانواده می شود؛ به عبارتی این افراد بیشتر به جای اینکه با اعضای خانواده رابطه برقرار سازندو در درون خانواده برای مسائل شخصی و خانوادگی ارزش قائل شوند و این مسائل را جزو مسائل خصوصی و رازهای خانواده بدانند، بیشتر با اطرافیان وارد رابطه می شوند و اطرافیان هستند که در کارهای آنها مداخله و خودشان را درگیر مسائل خصوصی خانواده می نمایند.
نتایج دومین همبستگی بنیادی نشان داد که رابطه ی معناداری بین مجموعه متغیرهای پیش بین و مجموعه متغیرهای ملاک وجود دارد و 11 درصد از واریانس متغیرهای ملاک توسط متغیرهای پیش بین، تبیین می شود. به نظر می رسد که ترکیبی از مذهب گرایی و ارزنده سازی مذهبی بالا، سبب کاهش تنیدگی مرزهای بیرون و درون خانواده، کاهش گسستگی مرزهای درون خانواده، ضعیف شدن مرزهای بهنجار درون خانواده و افزایش گسستگی مرزهای بیرون خانواده گردد. از آنجا که پژوهشی مشابه با این نتیجه یافت نشد، امکان مقایسه فراهم نشد، ولی در تبیین احتمالی این یافته می توان گفت که هر اندازه افراد و خانواده ها در برقراری رابطه عمیق قلبی با خدا و رابطه با مردم، بر اساس آموزه های دینی و عاقبت گرایی و توجه به آخرت عمل کنند و ارزیابی مثبت، همراه با قیدهای جدی در مناسک مذهبی داشته باشند، ارتباط شدید آنها با خانواده و اطرافیان، حمایت عاطفی آنها از طرف خانواده و اطرافیان، و مداخله ی دیگران در امور شخصی آنها کمتر می شود و بنابراین آنها می کوشند مستقل و جدا از اطرافیان عمل کنند و اطرافیان حق مداخله در امور خانواده را ندارند و خود اعضای خانواده اند که برای خانواده تصمیم می گیرند و مسائل درون خانواده مربوط به خانواده است و اطرافیان هم از این مسائل باخبر نمی شوند چون این مسائل محرمانه و خصوصی برای اعضای خانواده تلقی می شود. هر چند آنها روابط گرم و نزدیکی با اعضای خانواده ندارند، چندان هم ارتباطشان را با خانواده قطع نمی کنند و روابط چندان خشک و سردی با خانواده ندارند. در نتیجه آنها روابط بهنجاری با خانواده ندارند؛ روابطی که در آن هر یک از اعضا در عین وحدت با خانواده، حس استقلال و فردیت داشته باشد و اعضای خانواده در حین بروز مشکل به هم کنند و همچنین هر فردی برای خود رازها و مسائل خصوصی داشته باشد.
بر اساس یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان به دو دسته پیامدِ نظری و عملی اشاره کرد. در سطح نظری، بررسی ارتباط ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده هنوز مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار نگرفته است، لذا انجام این پژوهش می تواند به عنوان شروع، توجه پژوهشگران داخلی را به این متغیرها جلب کند. در سطحِ عملی، می توان به تقویت ابعادی از جهت گیری مذهبی در خانواده ها پرداخت که باعث کاهش گسستگی و به هم تنیدگی مرزهای خانواده می شود. به عبارت دیگر خانواده درمانگران، باید در تقویت ابعاد مذهب گرایی و ارزنده سازی مذهبی در خانواده ها بکوشند تا بدین وسیله مرزهای به هم تنیده و از هم گسسته اصلاح گردد. همچنین می توان با تقویت این ابعاد از به وجود آمدن و تشدید مشکلات مرزی در خانواده ها پیشگیری نمود. همچنین با توجه به یافته های پژوهش حاضر به خانواده درمانگران توصیه می شود که در خانواده به سلسله مراتب موجود در خانواده، اتحادها، قدرت و همچنین خرده نظام ها برای کمک به برقراری تعادل در خانواده توجه نمایند. درمانگران می توانند با افزایش آموزه های مذهبی به والدین، به بهبود مرزهای بهم تنیده یا گسسته کمک کنند. والدین نیز می توانند آموزه های مذهبی را به فرزندانشان بیاموزند تا از این طریق مرزهای سالم تر و کارآمدتر و در نتیجه خانواده و محیط سالم تری داشته باشند.
پژوهش حاضر تنها به بررس رابطه جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده پرداخته است. بنابراین نتایج فقط در جهت شناسایی تاثیر این دو متغیر حائز اهمیت اند.
پژوهش حاضر محدودیت هایی نیز دارد؛ با توجه به اینکه گروه نمونه را خانواده های شهرستان تشکیل می دهند، تعمیم نتایج به تمام فرهنگ ها باید با احتیاط صورت بگیرد؛ لذا برای موضع گیری قاطع تر در مورد رابطه ی بین ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده در جامعه ی ایرانی، اجرای پژوهش های بیشتر در نمونه های متنوع تر ضروری به نظر می رسد. همچنین بررسی مرزهای ارتباطی خانواده با دیگر سازه های مرتبط با آن نظیر عملکرد خانواده، کیفیت و رضایت از زندگی، تعارض زناشویی و... پیشنهاد می گردد.

پی نوشت ها :

* دانشجوی دکتری مشاوره خانواده، دانشگاه اصفهان.
** دکتری مشاوره، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
*** کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه تربیت معلم تهران
**** کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه تربیت معلم تهران
1. اصغر شیرعلی پور، «نقش ذهنیت فلسفی، خلاقیت، خودپنداره و خودکارآمدی ریاضی بر پیشرفت ریاضی در دانش آموزان شهرستان مرند»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران، ص127-131.

منابع:
بهرامی احسان، هادی، «رابطه بین جهتگیری مذهبی، اضطراب، و حرمت خود»، روان شناسی، سال ششم، ش4، 1381.
بهرامی احسان، هادی؛ تاشک، آناهیتا، «ابعاد رابطه میان جهتگیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی»، روان شناسی و علوم تربیتی، سال 34، ش2، 1383.
بهرامی، احسان هادی،طهباز حسین زاده سحر، «مقایسه آزاردیدگی، سلامت روانی، و جهت گیری مذهبی در دختران فراری و عادی شهر تهران»، روان شناسی و علوم تربیتی، ش37(1)، 1386.
پروچاسکا، جیمز، او نورکراس، جان، سی، نظریه های روان درمانی، ترجمه سید محمدی، تهران، رشد، 1387.
تبریزی، مصطفی و همکاران، فرهنگ توصیفی خانواده و خانواده درمانی، تهران، فراروان، 1385.
شیرعلی پور، اصغر، «نقش ذهنیت فلسفی، خلاقیت، خودپنداره و خودکارآمدی ریاضی بر پیشرفت ریاضی در دانش آموزان شهرستان مرند»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران، 1388.
کیانی، احمدرضا، «بررسی رابطه ابعاد جهت گیری مذهبی و مرزهای ارتباطی خانواده های شهرستان نکا»، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی،1389.
گلدنبرگ، ایرونه و گلدنبرگ، هربرت، خانواده درمانی، ترجمه حمیدرضا حسین شاهی براواتی و همکاران، تهران، روان، 1385.
موسوی، اشرف السادات، خانواده درمانی با رویکرد سیستمی، تهران، الزهرا، 1382.
مینوچین، سالوادور، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه ثنایی، باقر، تهران،امیرکبیر، 1386.
مینوچین، سالوادور، فیشمن، فنون خانواده درمانی، ترجمه بهاری، فرشاد، سیا، فرح، تهران، رشد، 1381.
نیکولز، مایکل و نیکولز، ریچارد، خانواده درمانی، ترجمه دهقانی، محسن و همکاران، تهران، دانژه، 1387.
هومن، حیدرعلی، تحلیل داده های چند متغیری در پژوهش رفتاری، تهران، پیک فرهنگ، 1384.
Walsh, F, spirituality in Family Therapy, Guilford press,2009.
Ellison, C. G, contemporary African American religion, What have we learned from NSBA? Department of sociology 336 Burdine Hall, University of Texas at Austin Texas, 1991.
Smith, c. kim, p. Family Religious Involvement and the Quality of Family, Relationships for Early Adolescents. chapel Hill, NC: National study of Youth and Religion . 2003.
Myers s, "Religious Homogamy and Marital Quality: Historical and Gererational patterns", Journal of Marriage and Family, Volume 68,2006.
Irvine ,M. M. C, The Relationship Between Religiosity and The Family Dynamics of The Circumplex Model of Marital and Family system, California school of professional psychology, Aliant international university , 2008.
Bjarnason T, "parents, Religion , and perceived social coherence: A Dorkheimian Framework of Adolescent Anomie", Journal for the scientific study of Religion . V.37, 1998.,
منبع: نشریه روان شناسی و دین شماره 11

بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی الیس و پرخاشگری دانش آموزان دختر پا

بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی الیس و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان (1)

چکیده

هدف از این پژوهش بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی الیس و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان در سال تحصیلی 88-1387 و نمونه آن را 180 نفر از این دانش آموزان که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده، تشکیل می دهد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از: پرسش نامه باورهای غیرمنطقی و پرسش نامه پرخاشگری. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی، نظیر میانگین و انحراف معیار، از روش آمار استنباطی همانند ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داده است که بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان در سطح p<0/0001 رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها: نظریه عقلانی- عاطفی و رفتاری الیس، باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری.

مقدمه

در دیدگاه عقلانی- عاطفی، افکار انسان ها بر احساسات و رفتارهای آنها تاثیر می گذارد و حتی آنها را به وجود می آورد. احساسات بر افکار و رفتار، و رفتار بر افکار و احساسات تاثیر می گذارد؛ بنابراین برای تغییردادن یکی از این سه عامل باید دست کم یکی از دو عامل را تغییر داد. (1)
الیس در اختلالات عاطفی اصل A-B-C را بنیان نهاد که بر اهمیت کنترل شناختی بر حالات عاطفی تاکید می کند. این اصل با این نظر پدیدار شناختی همسو است که ادراک فرد از یک رویداد، چگونگی پاسخ رفتاری او را تعیین می کند. (2)
دیدگاه الیس مبتنی بر این واقعیت است که حوادث و اتفاقاتی که برای انسان رخ می دهد. بیشتر تحت تاثیر عوامل علت و معلول خارج و فراسوی اراده و اختیار فرد است. البته الیس بر این باور نیز می باشد که انسان امکاناتی دارد که هرچند دشوار به نظر می رسند، اما چنانچه او اقدام لازم را به عمل آورد می تواند آینده خود را کنترل کند و به شکلی دلخواه درآورد. به رسمیت شناختن توانایی تعیین کننده انسان در شکل دادن به رفتار و تجربه های عاطفی اش در تئوری شخصیت دیدگاه درمان عقلانی- عاطفی رفتار به ترتیب A-B-C تشریح شده است. (3)
به نظر الیس وقتی حادثه فعال کننده ای (A) برای فرد اتفاق می افتد، او بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد (B) داشته باشد: یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی (rB) (4) و دیگری افکار، عقاید و برداشت های غیرعقلانی و غیرمنطقی (iB). در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب منطقی (rC) دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت و در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی باشد، با عواقب غیرمنطقی (iC) روبه رو خواهد شد که در این حالت، او فردی مضطرب و غیرعادی است که شخصیت ناسالمی دارد. (5)
(A)عبارت است از وجود یک واقعیت، رخداد یا رفتار و نگرش مشخص دیگر. (B) تعریف فرد یا تعبیرو تفسیر فرد از A می باشد و (C) واکنش فرد است؛ یعنی ناکامی ها و آشفتگی های عاطفی که تصور می شود به طور مستقیم در پی پدیده A به وجود آمده و پیامدهای آن است. تشخیص دادن و شناخت درست این ارتباط ها می تواند به احتمال تغییر و به کنترل درآوردن شخص از نگرش ها و رفتارش درباره واکنش های خود در برابر شرایط و اوضاع و احوال زندگی منجر شود. بدین سان هرچند تجربه های برانگیزنده ممکن است منشا و سرچشمه رنج زیاد انسان شوند، ولی این باورها و عقاید غیرمنطقی ماست که مشکل آفرین بوده و برای مدت ها موجب ناراحتی ما می شوند.
همچنین الیس دو عامل دیگر را نیز بیان می کند: (D) (6)؛ یعنی بحث کردن و (E)؛ یعنی اثرات. درمانگران و مشاوران باید با مراجعان خود به بحث و گفت و گو بپردازند تا غیرمنطقی بودن افکار آنان را روشن سازند. این بحث کردن باید به گونه ای پیش برود که بیمار یا مراجع تحت تاثیر قرار گرفته و از اثرات بحث مثبت مشاور به عقاید منطقی دست یابد و به رضایت خاطر و شادی برسد. برخی از لغزش ها و اشتباه های فکری مراجع به این شرح هستند: 1. نادیده گرفتن مثبت ها؛ 2. بزرگ کردن موارد منفی؛ 3. کلی گویی کردن و تعمیم دادن. (7)
باورهای غیرمنطقی الیس عبارت اند از:
1. انتظار تایید دیگران؛
2. زیاده از خود انتظار داشتن؛
3. سرزنش کردن؛
4. واکنش به ناکامی؛
5. بی مسئولیتی عاطفی (کنترل هیجانی)؛
6. نگرانی زیاد تؤام با اضطراب(توجه مضطربانه)؛ (8)
7. اجتناب از رویارویی با مسائل (مشکلات)؛
8. وابستگی؛
9. درماندگی نسبت به تغییر؛ (9)
10. کمال طلبی (کمال گرایی).

رفتار- اراده- نگرش- اعتقاد

بدیهی است که وجود باورها و اعتقادات نادرست، نگرش بیمارگونه و حاکمیت جبر بر روان، بروز رفتاری بیمارگونه و پرخاشگرانه را در پی خواهد داشت. وجود بین اعتقاد و رفتار و یا بین نگرش و رفتار تعادل روانی انسان را خدشه دار می سازد. از دیدگاه مدل های شناختی که در شناخت و درمان افسردگی و پرخاشگری به تفصیل درباره آن بحث شده است، وجود باورهای غلط در ذهن انسان است که او را گرفتار این بیماری می کند و بدیهی است اصلاح این باورها در فرآیند شناخت درمانی، محور درمان را تشکیل می دهد. حال، انتظار از یک جهان بینی صحیح این است که به انسان شناخت واقعی از خود، خدا، جهان و جامعه بدهد. در جهان بینی الهی نخستین و مهم ترین اصل، احساس نیاز انسان به خداوند است. اگر در این اصل اولیه، غفلت یا تردید وجود داشته باشد نمی توان انتظار داشت که بنای شخصیت انسان صحیح و استوار پایه گذاری شود. انسانی که احساس بی نیازی کند به تکبر و استکبار نفس مبتلا می شود و در پی آن دچار خودبزرگ بینی می گردد و در نتیجه، رابطه خود را با منبع فیض قطع می کند. همچنین انسان های دیگر را برده خود می داند، روحیه انتقادپذیری را از دست می دهد، عیب های خود را نمی بیند و پرتوقع می شود. چنین فردی بسیار آسیب پذیر می باشد و وجود او را تضاد و کشمکش فرا می گیرد. قرآن آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد می کند، چنین توصیف می فرماید: «آری آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند امنیت مال آنهاست و آنها هدایت یافتگانند». (انعام: 82).
اصولاً آرامش و استقرار امنیت نفس، برای مؤمن محقق می شود، زیرا ایمان راستینش به خداوند او را به کمک و حمایت و نظر لطف خداوندی امیدوار می سازد. مؤمن در عبادت و کارهایی که برای رضای خدا انجام می دهد همواره به خداوند نظر دارد و به همین دلیل احساس می کند که خداوند همواره با اوست و به او کمک می کند. مؤمنی که حقیقتاً به خدا ایمان دارد از هیچ چیز در این دنیا نمی هراسد، چون می داند که تا خدا نخواهد هیچ انسانی یا قدرتی در دنیا قادر نیست به او ضرری برساند یا خیری از او منع کند. بنابراین از فقر و تنگدستی نمی ترسد و می داند که تنها خداوند روزی دهنده و صاحب قوت و قدرت است.
مؤمن واقعی از مرگ نمی هراسد و به آن با دیدی واقع بینانه می نگرد، زیرا می داند که هیچ گریزی از آن نیست و هر انسانی اجلی معین دارد و آنگاه که اجلش فرا رسد یارای به تاخیر انداختن آن را ندارد. او از گرفتار شدن به امراض یا پیش آمدن حوادث ناگوار باکی ندارد، زیرا عقیده دارد که حوادث خوب و بد، آزمایشی از طرف خداوند است، تا معلوم شود چه کسانی هنگام شادی سپاس می گویند و به وقت گرفتاری و خشم، صبر پیشه می کنند. (10)
پرخاشگری در زندگی انسان آن چنان رایج بوده است که اصولاً بشر آن را بدیهی تلقی می کرده است و نخستین پژوهش های علمی در باب آن به عنوان پدیده ای ناخوشایند، بیش از یکصد سال قدمت ندارد. گرچه 250 تعریف متفاوت از پرخاشگری ارائه شده است، اما ویژگی کلی پرخاشگری که مورد قبول اکثریت باشد این است که:
1. رفتار پرخاشگرانه باید از طرف فرد مورد پرخاشگری به صورت منفی ادراک شود.
2. در رفتار پرخاشگرانه باید قصد و نیت، آزار رساندن باشد.
با توجه به این دو ملاک، پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که به طور عمدی موجب آزار فیزیکی یا روانی دیگران شود. (11)
هارت، تورنر، هیتز، کاردوزو و پاراز(12) به منظور بررسی تاثیر آموزش مدل حادثه فعال کننده - باورها- پیامد بر باورهای غیرمنطقی تیپ شخصیتی A، با استفاده از ابزارهای مناسب اندازه گیری، استرس زندگی و میزان خشم آزمودنی ها را در 138 دانشجو اندازه گیری کردند. آموزش ها تاثیر تعدیل باورهای غیرمنطقی بر خشم را بیشتر از تاثیر آن بر استرس زندگی نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که تاثیر تعاملی مدل حادثه فعال کننده- باورها- پیامد بر خشم در مقایسه با تاثیر آن بر استرس زندگی، قابل ملاحظه است. همچنین آنان رابطه معناداری بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری مشاهده کردند.
معتمدین و عبادی (13) در پژوهشی با عنوان «نقش باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیل دانش آموزان پسردوره متوسطه شهر تبریز» به این نتیجه رسیدند که بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری، رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
عزتی راد (14) در پژوهشی با عنوان بررسی باورهای هنجاری کودکان و نوجوانان شهر شیراز درباره پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرانه دریافت که نوجوانان با افزایش سن، تمایلشان به پرخاشگری بیشتر می شود و بروز رفتارهای پرخاشگرانه در آنها افزایش می یابد. همچنین نوع باورهای آنها بر میزان پرخاشگری آنها تاثیر می گذارزد.
پژوهش های گذشته نشان داده اند که بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از این رو، در تحقیق حاضر، پژوهشگر در پی یافتن پاسخ این مسئله است که آیا بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان رابطه وجود دارد؟
بنابراین با توجه به هدف پژوهش و پیشینه پژوهشی، فرضیه زیر مورد آزمون قرار گرفت.
بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان رابطه مثبت وجود دارد.

روش تحقیق

جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان در سال تحصیلی 88-1387 می باشد. کل جامعه مورد بررسی 980 نفر دانش آموز شاغل به تحصیل در هفده آموزشگاه دولتی بود.
نمونه آماری پژوهش شامل 180 نفر از این دانش آموزان بود. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای است؛ به این صورت که از بین هفده آموزشگاه شهر بهبهان سه مدرسه به طور تصادفی ساده انتخاب شد که تعداد دانش آموزان این مدارس دویست نفر بود. بر اساس جدول کرچسی و مورگان (15) زمانی که جامعه دویست نفر باشد تعداد نمونه لازم برای تحقیق 132 نفر است. بنابراین، با توجه به افت آزمودنی ها از تعداد 180 دانش آموز، به طور تصادفی، آزمون باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری به عمل آمد.

ابزار اندازه گیری

در این پژوشه به منظور آزمون فرضیه تحقیق از پرسش نامه های چهار عامل باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A) (16) و پرسش نامه پرخاشگری باس (BAQ) (17) استفاده شد.

الف- پرسش نامه های چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز ( 4IBT-A)

عبادی و معتمدین (18) پرسش نامه های چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز( 4IBT-A )را از روی پرسش نامه ده عاملی آزمون باورهای غیرمنطقی جونز به روش تحلیل عوامل ساختند. برای سنجش پایایی آزمون و همسانی درونی چهار عامل استخراج شده، از ضریب آلفای کرونباخ و روش دو نیمه کردن آزمون استفاده کردند. به منظور بررسی پایایی و روایی آن به شیوه تصادفی از بین جمعیت آماری 143 نفر (غیر از نمونه اولیه بررسی ساختار عاملی آزمون) انتخاب و دو آزمون باورهای غیرمنطقی اهواز ( 4IBT-A )و آزمون صد سؤالی باورهای غیرمنطقی جونز (19) را به طور همزمان اجرا کردند. بر اساس نتایج به دست آمده ضرایب همسانی درونی چهار عامل رضایت بخش است. ضریب روایی آزمون از روش روایی همگرا (اجرای همزمان دو آزمون (4IBT-A وIBT) و 0/87 برآورده شد که این ضریب در این سطح 0/001 نیز معنادار بوده است. عبادی و معتمدین برای بررسی دقیق تر پایایی ضرایب آزمون از دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف نیز استفاده کردند که به ترتیب برای کل پرسش نامه 0/759 و 0/762 به دست آمد.

ب- پرسش نامه پرخاشگری باس(BAQ)

این پرسش نامه 29 سؤالی چهار جنبه از پرخاشگری شامل: پرخاشگری فیزیکی، (20) پرخاشگری کلامی، (21) خشم (22) و خصومت (23) را اندازه گیری می کند. پرسش نامه پرخاشگری پالایش شده سیاهه خصومت (24) است که از سی سال قبل آرنولد اچ، باس و مارک پری تهیه کردند و کاربرد وسیعی داشته است. پرسش نامه پرخاشگری باس از یک منبع 52 سؤالی استخراج شده که بسیاری از آنها از سیاهه خصومت با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی (25) و تحلیلی عاملی تاییدی (26) برگزیده شده اند. این پرسش نامه با نمره کل سؤال ها میزان پرخاشگری را می سنجد و نمرات خرده مقیاس های آن، نمودهای گوناگون پرخاشگری را نشان می دهد.
پرسش نامه پرخاشگری باس همسانی درونی بسیار بالایی دارد. ضریب آلفا برای خرده مقیاس های پرخاشگری فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت به ترتیب 0/85، 0/72، 0/83 و 0/77 و ضرایب آلفای کل نمرات پرسش نامه 0/89 است. پرسش نامه پرخاشگری باس ابزار با ثبات و با پایایی بازآزمایی خوبی است. همبستگی بازآزمایی بعد از یک دوره نه هفته ای برابر 0/80، 0/76، 0/72، 0/72، 0/80 برای کل نمرات پرسش نامه بوده است. نتایج اجرای مقدماتی روی دانش آموزان مهاجر و غیرمهاجر سال اول متوسطه در شهر بجنورد نشان داد که برای خرده مقیاس های پرخاشگری فیزیکی، کلامی، خشم و خصومت به ترتیب 0/73، 0/58، 0/0/76، 0/64 و ضریب آلفای کل نمرات پرسش نامه 0/70 است. نمرات پرسش نامه پرخاشگری باس همبستگی معتبری با یکدیگر داشتند. در عین حال وقتی واریانس همبستگی های مربوط به خرده مقیاس خشم کنار گذاشته شد، سایر همبستگی ها معنادار نبود. تایید روایی نظری پرسش نامه پرخاشگری باس به این صورت است که ارتباط بین خرده مقیاس های پرخاشگری فیزیکی، کلامی و خصومت به همبستگی آنها با خشم بستگی دارد. نمرات از روایی هم زمان خوبی بدون ارتباط با معنا بین پرخاشگری فیزیکی و پرخاشگری کلامی و تهییج پذیری، ولی همبستگی قوی بین تهییج #114@
پذیری و خرده مقیاس های خشم و خصومت برخوردار است. نمرات هر چهار خرده مقیاس با تکانشگری، رقابت و قاطعیت همبستگی دارد، گرچه همبستگی بین قاطعیت و خرده مقیاس های پرخاشگری فیزیکی و خصومت، ضعیف تر بود. گواه روایی سازه ای، همبستگی پرسش نامه پرخاشگری باس با مشاهده پرخاشگری، جامعه پذیری و کم رویی توسط همسالان و هم ردیفان است. (27)

یافته های تحقیق

یافته های این تحقیق در دو بخش یافته های توصیفی و یافته مربوط به فرضیه پژوهش ارائه می شوند:

الف- یافته های توصیفی

یافته های توصیفی این پژوهش شامل شاخص های آماری مانند میانگین و انحراف معیار برای متغیرهای مورد مطالعه است که در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار نمره های باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری
همان گونه که در جدول 1 مشاهده می شود میانگین و انحراف معیار کل نمرات آزمودنی ها در چهار عامل آزمون باورهای غیرمنطقی به ترتیب برابر با 105/93 و 12/46 و میانگین و انحراف معیار آزمودنی ها در پرسش نامه پرخاشگری باس به ترتیب برابر با 77/36 و 12/23 می باشد.

ب- یافته مربوط به فرضیه پژوهش

یافته مربوط به فرضیه پژوهش در جدول 2 ارائه شده است.
جدول2: ضریب همبستگی بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری دانش آموزان پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان
همان طوری که در جدول 2 مشاهده می شود بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (p<0/0001 و r=0/68). بنابراین، فرضیه پژوهش تایید می شود. به عبارتی با افزایش باورهای غیرمنطقی، پرخاشگری دانش آموزان نیز افزایش یافته است.

پی نوشت ها :

* عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان.
** عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول.
1. جورج آر. ال.، کریستیانی تی، اس، روانشناسی مشاوره (مشاوره ها، نظریه ها و کاربردها و اهداف و فرآیندهای مشاوره و روان درمانگری)، ترجمه رضا فلاحی و محسن حاجیلو، ص74.
2. همان.
3. علی قائمی، سازندگی و تربیت دختران، ص98.
4. rational beliefs.
5. ع شفیع آبادی و غ ر ناصری، نظریه های مشاوره و روان درمانی، ص115.
6. Disqute.
7. مریم استادیان، «اثربخشی مشاوره گروهی بر عزت نفس و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره، واحد علوم و تحقیقات خوزستان، ص79.
8. anxious over concern (future problem).
9. helplessness for change.
10. ح علیپور بهبهانی، «بررسی رابطه رضایت زناشویی و خودپنداره در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات اهواز، ص، 137-132.
11. C. f:Haree, R,. & Lamb, R, The Encyclopedic Dictionary of psychology, p. 75-79.
12. C. f: Hart, K, et al. Life stress and anger: Moderating effects of type an irrational beliefs, Available at. p. 141-142.
13. م معتمدین و غ عبادی، «نقش باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز»، دانش و پژوهش در علوم تربیتی، سال چهارم، ش14، ص22-1.
14. م عزتی راد، «بررسی باورهای هنجاری کودکان و نوجوانان شهر شیراز درباره پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرانه»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه الزهرا علیه السلام، ص126.
15. Kerjcie, R. V, & Morgan, D. W, Determining sample size for research, Activities, Educational and pasychological Measurments, 30.
16. Irration Beliefs Test- Ahwaz.
17. Buss Aggression Questionnaire(BAQ).
18. م معتمدین و غ عبادی، همان.
19. غ عبادی و م معتمدین، «بررسی ساختار عاملی آزمون باورهای غیرمنطقی جونز در شهر اهواز»، دانش و پژوهش در روان شناسی، سال هفتم.
20. physical Aggression (pA).
21. Verbal Aggression (VA).
22. Anger (A).
23. Hostility (H).
24. Hostility Inventory (HI)
25. principle components factor analysis.
26. Confirmatory factor analysis.
27. م معتمدین و غ عبادی، «نقش باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز»، همان.

منبع: نشریه روان شناسی و دین شماره 11

چطور با انتقادهای منفی کنار بیاییم؟

چطور با انتقادهای منفی کنار بیاییم؟


 حقیقت این است که برای هر کسی شنیدن یا خواندن نظرات منفی در مورد کارش، سخت است. شنیدن نظرات منفی در مورد کار یا اثر یک نفر، می‌تواند به راحتی به اعتبار و قدر شخصی فرد ضربه بزند و باعث ایجاد احساس بی لیاقتی دز فرد شود.
اما بسیاری هنرمندان و نویسنده‌های به نام یا حتی شرکت‌های مطرح و بزرگ، علیرغم شنیدن و خواندن انتقادات تند و صریح، موفق شده‌اند. پس چگونه بیاموزیم که بدون اینکه به هم بریزیم، انتقادات منفی را بپذیریم؟

1- فقط شما پیوند عاطفی با کار و اثر خود دارید

وقتی یک اثر جدید خلق می‌کنید، طبیعی است که به آن افتخار کنید. اگر این کار در حد رنگ آمیزی نرده‌ها یا حصار یک باغ باشد، باز هم یک رضایت خاطری در شما ایجاد می‌شود. هرقدر کاری که انجام می‌دهید وقت و انرژی بیشتری از شما بگیرد و بیشتر روی آن کار کنید به همان اندازه بیشتر به آن افتخار می‌کنید و به آن وابسته می‌شوید.
طبیعی است که کسانی که شما از آنها می‌خواهید تا نظرشان را در مورد کارتان بگویند، پیوند احساسی همانند شما با کارتان نداشته باشد. شما نظر آنها را خواسته‌اید، آنها هم نظرشان را می‌گویند.
آنها ساعت‌ها وقت‌شان را مثل شما روی آن کار نگذاشته‌اند، بنا بر این نظر آنها بی‌طرفانه و بی تعصب است. پس به جای اینکه در قبال نظریات منفی موضع گیری کنید، سعی کنید شما هم به کارتان از دریچه دید کسی که تعصب خاصی ندارد، نگاه کنید.

2 - اکثر مردم دشمنی ندارند

اگر کسی در مورد کار شما نظر منفی داد، به راحتی می‌توانید متوجه منظور او بشوید.
مسلما اکثر مردم با نیت بد و از روی دشمنی نظر بد نمی‌دهند. بلکه بیشتر کسانی که حتی نظر خوبی نمی‌دهند با هدف و نیت کمک به شما در جهت پیشرفت کارتان اینگونه اعلام نظر می‌کنند. البته اغلب کسانی که با این نیت مثبت، شما را نقد می‌کنند حتما لااقل به یک نکته مثبت کار اشاره می‌کنند زیرا قصد رنجاندن شما را ندارند بلکه می‌خواهند به تمام توانایی‌های بالقوه خود نایل شوید.
این تیپ آدمها اگر کار شما به نظرشان کاملا وحشتناک و بد برسد، احتمالا از اعلام نظر خودداری می‌کنند.

3 - منفی‌ها را به مثبت تبدیل کنید

وقتی کسی انتقاد سازنده‌ای از کار شما می‌کند، اگر به آن با ذهنیت درست نگاه کنید می‌توانید آن انتقاد منفی را به نقطه نظری مثبت تبدیل کنید.
به عنوان مثال، تصور کنید کسی در مورد داستان کوتاهی که شما نوشته‌اید بگوید " به اندازه کافی توصیفی نیست" شما می‌توانید با خودتان بگویید" تو تصور خوب و کافی برای نوشتن یک داستان کوتاه نداشتی"، که با این شیوه فقط به ارزش‌های خود آسیب وارد می‌کنید.
در این موقعیت بهتر است دست به کار شده و با اعمال تغییرات لازم و رفع اشکالات آن، یک داستان کوتاه توصیفی خوب از آن بسازید.
زمانی که شما از یک انتقاد منفی یک استفاده مثبت ‌کنید، می‌بینید که می‌توانید به چیزهایی بزرگ‌تر از تصورات خود دست پیدا کنید.

4 - بدخواهان را نادیده بگیرید

گرچه همانطور که اشاره شد بیشتر مردم از روی بدخواهی و دشمنی کار شما را نقد نمی‌کنند، اما همانطور که هر قانونی استثنا دارد، کسانی هم هستند که از روی بدخواهی طوری رفتار می‌کنند که در دیگران احساس بدی ایجاد می‌کنند و انتقادات این آدمها معمولا به نیت ممانعت از پیشرفت و موفقیت دیگران است.
این نوع انتقادها احتمالا به علت این است که این آدمها هیچوقت در زنددگی خویش موفقیتی نداشته‌اند. به همین دلیل هیچگاه نباید توقع داشته باشید در قبال کارهای شما مثبت برخورد کنند.
در مواجهه با این انتقادات غرض ورزانه بهترین کار نادیده گرفتن آن است. همت خود را بر انتقادات سازنده بگذارید که ارایه کنندگان آن خواهان رشد و موفقیت شما هستند.
منبع:همشهری آنلاین