روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

نگاهی گذرا بر تاریخچه ی اُتیسم

 نگاهی گذرا  بر تاریخچه ی اُتیسم
  برای اولین بار لئو کانر (1943) متوجه شدکه بعضی از کودکان از همان بدو تولد دچار مشکلات زبانی و رفتاری و احساسی هستند. وی ضمن شرح حالات این کودکان برآن بود تا راه حلی برای درمان آن ها بیابد. اما سال ها طول کشید تا تئوری های موجود ِ آن زمان مبنی بر روانی بودن ِاین کودکان مُهر باطل خورد.
  از سال 1700 به بعد موارد بسیاری در بیمارستان ها و بخش های روانی به ثبت رسید، بدون این که نامی از اُتیسم برده شود. در آن زمان   بسیاری ازروانشناسان ومتخصصان این حوزه تصورمی کردند که « اُتیسم» مشکلی فرهنگی/اجتماعی وناشی ازصنعتی شدن ِ جوامع و یا حتا رفاهِ اجتماعی افراد است. اما آن چه امروزه بر اهل فن مسجل است، این است که اُتیسم ابدأ ربطی به صنعت یا رفاه اجتماعی و یاهرپدیده ی دیگر اجتماعی-فرهنگی ندارد.
  پیش داروی ها وپیش فرضیه های بسیاری در باره ی اُتیسم ودلایل بروز آن وجود دارد. بعضی بر این باورند که بیماری های خاصی دردوران باداری مادر می تواند عامل بروز اُتیسم در نوزاد شود. من در بخش دیگری به ذکر دلایل اُتیسم خواهم پرداخت و اینجا به این اکتفا می کنم که بسیاری از این پیش داوری ها، بخصوص تربیتی – فرنگی بودنِ اُتیسم بی پایه و اساس است. و ناگفته نماند که اُتیسم زاده ی فرهنگ غرب نیز نیست و نزد تمامی ملل جهان یافت می شود.
 
   توصیف کانر از کودکانِ متفاوت -  یعنی آن چه که امروزه به« اُتیسمِ این فانتیل»* مشهور است، شرایط ِرد همه ی پیش داوری های بی پایه و بی ارزش را فراهم ساخت، اما او خود بر این باور بود که والدین ِ یازده کودک ِ مورد آزمایش که از همه جا رانده و مانده بودند،  گناه اصلی رفتار و کردار کودکانشان را بردوش می کشیدند.
   به تصور کانر محرومیت از کانون گرم خانواده، رابطه ی غلط ِوالدین (بخصوص  مادر) و یا  دچار شدن مادر به بیماری های خاصی چون سرخک یا یرقان در دوران باداری باعث ناهمگون شدن ِ روان و روح کودک می شود.
   با وجودی که کانر نا آگاهانه پیش داوری های غیر علمی راتأئید کرد، اما عوارض مشخصه ی اُتیسم ِراآن گونه دقیق به تصویر کشید که نظراتش بنیان ِ تحقیقات بعدی ِ اُتیسمِ پایه گذاشت.
  ا ُتیسم ِ این فانتیل:
   واژه ی « اُتیسم » اولین بار درسال 1911 میلادی توسط اوگن بلولر به کار گرفته شد، اما او تعریف دُرستی از « اُتیسم » در دست نداشت و  به غلط بیمارانی را که دچار اختلال روانی/ اسکیزوفرنی بودند ، مبتلایان  به « اُتیسم »  معرفی کرد. سی سال پس از بلوبر، کانر واژه ی ِ « اُتیسم »  را برای ِ نوعی « اُتیسم » که به « ا ُتیسم این فانتیل » مشهور است به کار گرفت. کانر در دوران اولیه ی تحقیقاتش  به همان اشتباهی دچار شد که بلولروا ُتیسم  و اسکیزوفرنی را دو بیماری روانی و هم خانواده دانست، اما به مرور زمان عوارض جدیدی میان بیماران مبتلا به ا ُتیسم  مشاهده کرد که  با عوارض  اسکیزوفرنی همگون نبودند. این عوارض به « عوارض کانر » مشهور است.   عوارض کانر را می توان در سه بخش خلاصه کرد:
  اول: اختلال و بی نظمی شدید در روابط و زندگی اجتماعی و عدم آشنائی با فنون ِ ارتباط گیری با افراد پیرامون ِ خود.
  دوم: دشوار ی ِ درک زمان و مکان ، دشواری ِ درک حالات چهره ی آدم ها، واین که آدم ها از دست و صورت خود برای تفهیم خود  استفاده می کنند، درک این زبان ِ « ناگویا یا سمبولیک» و دشواری ِ ابراز احساسات و حالات درونی خود. (این دشواری ها نزد همه مبتلایان به اُتیسم ، صرف نظر ازاین که  قادر به حرف زدن باشند یا نه ، مشاهده می شود.)
  سوم : اختلالات رفتاری (در قیاس با نُرم های ِ معمول جامعه ). فرد ِ مبتلا به اُتیسم بیش از حد به عادت های خود وابسته است و یا عادت های خاصی دارد که نزد دیگران معمول نیست.
    به نظرکانر وجود ِ همزمان ِاین سه عارضه شرط لازم اُتیسم دانستن فرد است. به عبارت دیگر عدم یک یا دو شرط به این معناست که فرد به اُتیسم دچار نیست و یا فقط حالاتی شبیه به اُتیسم دارد.
   عوارض اُتیسم معمولن قبل از سن سه سالگی بروز می کند. ناگفته نماند که دراین زمینه نظرات ِ متفاوتی وجود دارد. عده ای معتقدند که عوارض فوق از همان بدو ِ تولد یا دراولین سال تولد کودک بروز می کند.  عده ای دیگر زمان ِ بروزِعوارض اُتیسم راازابتدای تولد تا سن پنج سالگی  (و حتا گاهی تا سن هفت سالگی ) می دانند. مرز ِسنی مورد قبول جامعه ی علمی امروز  دو سال و نیم است. این بدین معناست که اگر کودکی تا سن دو سال و نیمی کاملن سالم باشد و هیچ یک از عوارض ذکر شده  در او نمایان نشود، اما فرضن و ناگهان در سن سه سالگی از محیط خود بترسد و با اطرافیانش نتواند ارتباط برقرار کند ، درکش از زمان و مکان کم شود و زندگی اش به عادت های خاص او وابسته شود، ا دچار اُتیسم نیست ، بلکه علت یا علت های دیگری کودک را بیمارگونه کرده است.
    امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی جهان واژه ی روان پریشی (پسیکوز) در حال ِ رنگ باختن است. بخصوص وقتی که پای ِ بیماری های روانی یا مغزی ِکودکان در میان باشد. علت این امرناکافی بودن کلمه از یک سو وبار منفی ِ آن از سوی دیگر است. « روان پریشی یا روانی » مثل مُهر عمل می کند. بر پیشانی ِ فرد می نشیند و پاک نمی شود. فرد را از زندگی ای که حق ِ اوست ساقط کرده و بیش از آن که یک راه حل باشد، آفرینده ی مشکلات بیشتر است.
   بسیاری از  متخصصان اُتیسم می گویند که  بیماری های عفونی (مغزی)  در سال های اولیه ی عمرمی تواند کودک را به عوارضی شبه اُتیسم متبلا کند. در این صورت زمان ِ بروز عوارض - حتا تا سنین جوانی می تواند طول بکشد و کودک به ظاهر کاملن سالم باشد.   تحقیقات امروزهم چنین دال ِ براین است که از هر پنج فرد مبتلا به اُتیسم حداقل چهار تای آن ها قبل از تولد دچار این بیماری شده اند و عوارض اولیه از ششمین ماه تولد تا بیستم ماه می تواند بروز کند.   از امار به دست آمده این طور به نظرمی اید که  تعداد پسران ِمبتلا به اُتیسم ازتعداد دختران متبلا بیشتر است . اما بعضی از محققان معتقدند که دختران به لحاظ ژنتیکی اجتماعی تر از پسران هستند و بدین سبب دیرتریا کمتر مشکل خود را نشان می دهند.
   ازآمارچنین برمی آید که 75 - 85 درصد مبتلایان به اُتیسمِ در رده ی « اُتیسمِ این فانتیل» قرار می گیرند و حدود یک سوم مبتلایان پسر هستند.  البته ناگفته نماند ازآن جائی که حوزه ی اُتیسم ، حوزه ی علمی جدیدی است  واغلب تحقیقات در کشورهای صنعتی و پیشترفته صورت می گیرد، امکانی که تحقیقاتِ آینده  در صحت ِآمارفوق شک کند، همیشه وجود دارد.