روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

کودکان استثنایی

کودکان استثنایی
))  جایگاه  آموزش وپرورش استثنایی))


 


 


درسال 1369 قانون تشکیل سازمان آموزش وپرورش استثنایی کشور به تصویب  مجلس شورای اسلامی رسید.نظر به اینکه مبارزه با مستکبرین وحمایت از مستضعفین  از شعارهای اصلی انقلاب  اسلامی بوده و حکومت اسلامی نیز درجهت رفع استضعاف  پایه گذاری  شده است کودکان  استثنایی که از مصادیق بارز مستعضفین وبه تعبیری از گروه محرومان مضاعف  جامعه بودند؛ موردتوجه وعنایت  مسئولان وبرنامه ریزان قرار گرفتند وازهمان اوان انقلاب دراولویت نظام اسلامی قرار داده شدند. درمنشورجهانی حقوق کودک هم آمده است همه بدون تبعیض دررنگ ؛نژاد؛ زبان؛ تبار اقتصادی؛ طبقه اجتماعی ؛ علی رغم  آن که از هوش سرشاری  برخوردار باشند ویا عادی ؛ عقب مانده ذهنی ؛ نابینا ؛ ناشنوا یا دارای هرگونه نقص ویا ضعف جسمی واجتماعی  باشند؛ حق دارند به طور یکسان ازامکانات یادگیری ؛ آموزشی ؛ پرورشی با حداکثر توانایی و استعدادهای خودبهره مند شوند. ایجاد زمینه و فراهم آوردن امکانات وتسهیلات  درجهت آموزش ؛ رفاه وتوانبخشی آنان نه به عنوان ترحم ودلسوزی  بلکه به عنوان یک وظیفه برای دولت های عضو از حقوق مسلم اینگونه کودکان تلقی می شود.


اهداف آموزش وپرورش استثنایی کشور نیز براین اصل استوار است که هرکودک استثنایی با توجه به تفاوتهای فردی حق دارد از آموزش متناسب با استعدادهای خویش برخوردار گردد.


 


))  تعریف آموزشگاه استثنایی ))


دراین آموزشگاه دانش آموزان یک یا چند گروه استثنایی دریک دوره تحصیلی ، آموزش  می بینند.


((کودکان استثنایی))


عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلیس فرق می کند در امریکا به تمام کودکانی که به نحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی ، عقلانی ، رفتاری ، .... فرق داشته باشند استثنایی گفته می شود مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ناشنوا عقب مانده ذهنی و نظایر آن همه استثنایی هستند .


 درانگلستان لغت استثنایی را محدود به تیز هوشی می کنند و سایر کودکان را که به عللی تحت حمایت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه میگویند .


 ادامه مطلب...

آزادی و کنترل در تعلیم و تربیت

آزادی و کنترل در تعلیم و تربیت
آزادی حقی است که، هرانسانی بایدازآن برخوردارباشد.این حق دردوره های مختلف شخصیتی وزیستی صورتهای گوناگون دارد.البته میدان اختیاروآزادی هرفردی متغیرهای گوناگونی دارد: همچون سن،جنس،نژاد،ثروت و....
ولی حدودآزادی فرزندان درتعلیم بایدبه گونه ای دیگرتعیین شود.به این معنا که انسان براساس یک سلسله معیارهایی که تعیین کننده ی میزان اختیاروآزادی اودردوره های مختلف رشد است؛می تواندازآزادی بهره مندشود.واین درحقیقت صورتهای گوناگون آزادی داده شده به اوست.پس حدود،آزادی عمل یک کودک را،شرایط وویژگیهای شخصیتی ومحیطی اوتعیین می کند. فرددراوایل تولدبه علت محدودیت شناختی،حرکتی ورفتاری خودقادرنیست یک پرتگاه را ازیک سطح همواربه خوبی تمیزدهد.یادرصورت مواجه شدن باسقوط،خودرانجات دهد،یاقسمت شکسته ی یک شیشه را،به عنوان جزئی خطرناک آن پدیده درنظرداشته باشد،یادریابدو بدانند که آب بازی باآب مرگ آفرین چه تفاوتی دارند؟
پس شرایط وویژگیهای سنی این کودک به ما اجازه نمی دهدکه اورابا توجه به حق آزادی اش درمواجهه باخطررهاکنیم وحیات اورابه مخاطره بیندازیم.ولی درعین حال به این معنا هم نیست که درکلیه جوانب، حقوق اورادرنظرنگیریم.
بنابراین ملاک هایی وجوددارندکه مارا قادرمی سازندآزادی یک کودک تیزهوش رابیشترازیک کودک عادی،ویک کودک عادی رابیشتر ازیک کودک عقب افتاده ذهنی رعایت کنیم .پس آزادی در بحث هابه آزادی اجتماعی به معنای خاص آن مربوط نمی شود،چراکه آزادی اجتماعی، شرایط حقوقی داردوآزادی تربیتی، شرایط علمی وحقیقی. تعاریف گوناگون ودرک های متفاوت ازآزادی باعث شده است که نه تنهادرقلمروذهنی بلکه درقلمروعینی نیز آنچنان که شایسته ی این واژه است نتوانیم آن راتصورودرک کنیم؛ودرجهت مصداق آفرینی آن گام برداریم.لذادربرخی ازخانواده ها،بی بندوباری،سقوط ارزشهاوهنجارهارابه عنوان آزادی قلمدادمی کنند وحذف دیکتاتوری واستبدادرابه عنوان روشی برای جلوگیری ازبه انحراف کشیده شدن وآسیب دیدن فرزندانشان برمی گزینند.بامحروم کردن آشکارفرزندانشان واعضای خانواده هاازحقوق انسانی آنهابراین باورند که مباداآنهابابرخورداربودن ازآزادی های سالم وحیاتی به انحراف کشیده شوندوآسیب ببینند.امااینها همه احتمال است.
اگرنظام هستی هم براساس چنین احتمالاتی استوارمی شدهیچ حرکتی نمی بایستی درکیهان صورت می گرفت.چراکه همیشه احتمال منحرف شدن خورشید ازمدارش می بایست وجود داشته باشد. واحتمال انحراف درآزادی داشتن نیز چنین است.ولی آن چنان ضعیف می نماید که میتوان گفت در حدصفراست به خصوص باوجودملاکهای ارزشی،اجتماعی وعقلانی درتفویض آزادی برکودک. واین درست بدان می ماند که بگوییم کودک ما در راه مدرسه تاخانه ممکن است چیزی ببیندیاکسی او رابرباید ویادرجایی...بنابراین،این اختیار راازاوبگیریم.درحالی که اودر فاصله از خانه تامدرسه واز مدرسه تا خانه می تواندبه کسب مهارتهای اجتماعی بپردازد.ارتباطات کودکانه وسالمی رابادوستانش داشته باشد وبفهمد که تواناییهایش در روابط اجتماعی در چه حدی است وباید تاچه حدودی افزایش پیداکند.
از دست دادن این فرصت یعنی ازدست رفتن فرصت رشدوپیشرفت وترقی در کسب مهارتهای انسانی واجتماعی. اگر خانواده ،آزادی سالم کودکش راازاوسلب کند،گلی رادریک فضای بسته وآلوده قرارداده که احتمال پژمردگی آن بسیار زیاداست وسرعت این پژمردگی بسیارتندخوهد بود.
باید اشاره کرد که بی کفایتی،خجالتی بودن،ناتوانی در کسب حقوق خویش،عدم رعایت حقوق دیگران،ترس از اجتماع،ترس ازمسئولیت پذیری،ضعف درخودگردانی ومسائل بسیار،کودکان ونوجوانان از جمله علائم ناسالمی است که از سلب آزادی ویاارائه آزادی نامعقول برکودک سرچشمه می گیرد.
پس خانواده ای که حدود آزادی را بدون بینش تعیین کند ونمی داند حدهرچیزی تا کجاست - یعنی مرز سلامت وناسلامتی،زشت وزیبایی،درستی ونادرستی آن- اگرپدیده ی رفتار،وجودیااحساس ازمرزسلامتی به ناسلامتی،زیبایی به زشتی،درستی به نادرستی گام بردارد،به حرمت وجودی حیات خود وفرزندخودتجاوز کرده اند وشاید چنین خانواده ای بی نظمی،عدم رعایت حقوق دیگران و... را هم به حساب آزادی واختیارکودکش بگذاردنه تخریب،عصیان،بی عدالتی وتجاوز گری وپرخاشگری او. ولی پدر ومادری که حدود اختیارفرزندش رابراساس شناخت وآگاهی ودقت، تعیین وتنظیم نکرده اند،باید بدانند که مفهوم آزادی را با ،رها سازی ناسالم وبی قید وبند وبی حدومرزبودن رفتار اشتباه گرفته ومفهوم اصیل آزادی را درک نکرده اند. چراکه این واژه یکی از ارزشمندترین،زیباترین ولطیف ترین واژه هایی است که خداوندبه بشرخودهدیه کرده است تا بوسیله آن بتواند حقوق حقیقی خود را بدست آوردوارتباط سالم وزیبا وارزشمندانه باحیات برقرارکند.
منبع: فرآیند انسان سازی در تعلیم وتربیت
تهیه وتنظیم :معصومه مرادی
به نقل از ماهنامه الکترونیکی پژواک
© کپی رایت توسط .:مقاله نت.: بزرگترین بانک مقالات دانشجویی کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت و گردآورندگان و نویسندگان مقالات است.)

حقایق شگفت انگیزی درباره اعتیاد

حقایق شگفت انگیزی درباره اعتیاد
هر روز عدّه زیادی از مردم، به اراده خود، اعتیادشان را ترک می کنند. البته این تصمیم گیری یک شبه اتفاق نمی افتد. موفقیت در ترک اعتیاد هنگامی صورت می گیرد که فرد تشخیص دهد که اعتیاد با یک چیز دارای ارزش برای او تداخل دارد و نیز به خود اعتماد پیدا کند که می تواند تغییر کند.
تغییر کردن، کاملاً طبیعی است. بدون شک، رفتار خود شما نیز در بسیاری از جنبه های زندگی با رفتار دوران نوجوانی تان متفاوت است. به همین ترتیب، از این به بعد نیز شما در طول زمان خواهید توانست بر مشکلات رفتاری خود غلبه کنید و برخی رفتارهای خاص خود رابهبود ببخشید. ما با وجودی که به تغییر یافتن اعتقاد داریم امّا بنا به دلایلی، اعتیاد را از این امر مستثنی می کنیم. ما معمولاً به اعتیاد به صورت پدیده ای که فرد را در بند یک الگوی رفتاری غیرقابل اجتناب قرار می دهد می نگریم. علم اعصاب نیز اعتیاد را به عنوان یک بیماری مغزی تقریباً ماندگار و همیشگی در نظر می گیرد. صرفنظر از این که چند سال پیش دوست شما آخرین جرعه مشروبش را نوشیده باشد، هنوز به عنوان یک فرد الکلی در نظر گرفته می شود. واژه معتاد بیانگر هویتی است که هیچگونه تغییری را نمی پذیرد. گویی فرض بر این است که فرد معتاد نمی تواند تغییر کند یا تغییر نخواهد کرد.
امّا این تفکر اشتباه درباره اعتیاد با واقعیت تطبیق ندارد. تعداد کسانی که بر اعتیادشان غلبه می کنند بیش از کسانی است که بر اعتیادشان باقی می مانند. و اکثر آن ها نیز این کار را بدون برنامه درمانی خاصی انجام می دهند. ترک اعتیاد ممکن است به چندبار سعی نیاز داشته باشد و فرد ممکن است نتواند اعتیاد خود به سیگار، مشروب یا مواد مخدر را یکجا ترک کند امّا به تدریج و نهایتاً خواهد توانست خود را از وابستگی به آن ها برهاند.
رها کردن این عادت ها مستلزم تغییر شگرفی است امّا این تغییر لزومی ندارد که به نحو عجیب و غریبی صورت پذیرد. در زمینه ترک اعتیاد، درمان موفقیت آمیز، مسئولیت تغییر را بر عهده خود فرد می گذارد و می پذیرد که رویدادهای مثبت در قلمروهای دیگر می تواند آغاز بخش این تغییر باشد.
تجربه بازگشت سربازان آمریکایی از جنگ ویتنام را در نظر بگیرید. اعتیاد و مصرف هروئین در بین آنان به طور گسترده ای رواج داشت. امّا در 90 درصد موارد، سربازان پس از رهایی از فشارهای مناطق جنگی، اعتیاد خود را کنار گذاشتند. این امر ثابت می کند که اعتیاد به مواد مخدر، فقط به این مربوط است که ما در کجای زندگی خود قرار داریم.
البته غلبه بر اعتیاد برای این افراد به سادگی بازگشت با هواپیما از آسیا به آمریکا نبوده است. اغلب سربازان به هنگام بازگشت، زندگی کاملاً متفاوتی را تجربه کردند. آن ها اضطراب، ترس و دلتنگی صحنه جنگ را پشت سر گذاشته و به محیط خانه شان بازگشتند. روابط جدیدی شکل دادند و به یادگیری مهارت های کاری پرداختند.
شاید باور نکنید امّا سیگار در صدر فهرست ترک اعتیاد از نظر دشواری قرار دارد. امّا اکثر سیگاری های قبلی بدون هیچ کمکی (نوار یا آدامس نیکوتین، طب سوزنی، هیپنوتیزم و ... ) موفق به ترک سیگار شده اند. اگر حرف مرا باور نمی کنید در گردهمایی اجتماعی بعدی خود، بپرسید چند نفر به اراده شخصی سیگار را ترک کرده اند. در واقع، تعداد معتادان به هروئین، کوکائین یا الکل که بدون درمان خاصی و صرفاً به اراده خود اعتیادشان راترک کرده اند حتی از کسانی که به همت خود سیگارشان را ترک کرده اند نیز بیشتر است.
آمار اعتیاد در جوامع مختلف متفاوت است. مثلاً در آمریکا سنین بین 18 تا 25 سال اوج دوران اعتیاد به مواد مخدر و الکل است. آمارهای سال 2002 نشان می دهد که 22 درصد آمریکائی های بین 18 تا 25 سال وابستگی به مواد داشته اند در حالی که تنها 3 درصد افراد بین 55 تا 59 سال معتاد بوده اند.
این داده ها نشان می دهد که اغلب مردم به اعتیاد خود غلبه کرده اند و اغلب آن ها نیز بدون دوره درمانی خاصی به این مهم نائل آمده اند.
البته منظور این نیست که درمان نمی تواند مفید باشد. امّا موفق ترین درمان ها، رویکردهای غیرحضوری است که فرد را به تغییر خود انگیخته وامی دارد. روان شناسان در دانشگاه نیومکزیکو به سرپرستی ویلیام میلر، بیمارانی که تحت درمان ترک اعتیاد به الکل قرار گرفته بودند را تحت مطالعه قرار دادند.
یافته های آن ها نشان داد که توصیه های خشک پزشکی تأثیر چندانی نداشته اند. پزشک نتیجه آزمایش ریه را می بیند و به بیمار می گوید که باید خوردن الکل را کنار بگذاری. بسیاری از بیماران در این حالت دوباره به نوشیدن الکل روی آورده اند.
به جای این رویکرد، پزشک باید مقدار الکل مصرفی توسط بیمار را بررسی کند و یک لیست کنترلی برای ارزیابی شدّت مشکل تهیه کند. سپس باید با توافق بیمار، هدفی را برای او در نظر گیرد(معمولاً کاهش مصرف به جای ترک کامل) همسر یا افراد خانواده نیز باید در این برنامه ریزی درگیر شوند. سپس باید وقت ملاقات های بعدی تعیین گردد تا میزان پیشرفت کنترل شود. در ابتدا این ملاقات ها می تواند هر چند هفته یکبار صورت گیرد تا چنانچه سوال یا مشکلی برای بیمار وجود داشت مطرح و چاره جویی گردد.
رویکرد مؤثر بعدی، مصاحبه انگیزشی نام دارد. این روش، تصمیم گیری در مورد ترک اعتیاد یا کاهش مصرف و یافتن بهترین روش انجام این کار را بر دوش خود فرد می گذارد. در این روش، درمانگر سوال های هدفمندی می پرسد که فرد را به واکنش فوری نسبت به اعتیادش به مصرف الکل برحسب ارزش ها و هدف های خود وا می دارد. هنگامی که بیمار مقاومت کند، درمانگر با او به بحث نمی پردازد بلکه در عوض سعی می کند علّت تردید او در مورد تغییر را بیابد و به او اجازه دهد که خودش به نتیجه گیری مطلوب برسد: «شما گفتید که دوست دارید روی رفتارتان کنترل داشته باشید و از طرف دیگر حس می کنید وقتی الکل مصرف می کنید غالباً تمرکزتان را تا حدّی از دست می دهید و رفتارهای غیرارادی بیشتری انجام می دهید. می توانید این موضوع را برای من روشن تر کنید؟»
گروه پژوهشی میلر در لیست درمان های موثر برای الکلیسم، به چند نکته جالب برخورد. دستورالعمل های خودیاری از موفقیت بالایی برخوردار بودند. رویکرد «تقویت اجتماعی» که به ظرفیت فرد برای مواجهه با زندگی، خصوصاً روابط زناشوئی، روابط کاری، برنامه ریزی اوقات فراغت و تشکیل گروه های اجتماعی می پردازد نیز موفقیت زیادی داشتند. تمرکز اصلی رویکردهای موفق در درمان الکلیسم بر ایجاد مهارت های زندگی، مانند مقاومت در برابر مصرف مواد الکلی، فرونشاندن استرس (در محیط کار و روابط فردی) و توسعه مهارت های ارتباطی است. این یافته ها با آنچه ما درباره تغییر در سایر زمینه های زندگی می دانیم مطابقت دارد: مردم هنگامی تغییر می کنند که واقعاً خواهان آن باشند و خود را به قدر کافی برای رودررویی با این چالش قوی حس کنند، نه هنگامی که تحقیر شوند یا مجبور گردند. رویکردی که به فرد اختیار می دهد و به تقویت مثبت او می پردازد بر رویکردی که به اراده و نفوذ خود فرد کمتر اهمیت می دهد ترجیح دارد.
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان