روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

اختلال شخصیت وسواس فکری- عملی

 اختلال شخصیت وسواس فکری- عملی

اختلال شخصیت وسواس فکری- عملی●چشم انداز بیماری
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت وسواسی فکری – عملی را این گونه توصیف می کند: الگوی فراگیر اشتغال ذهنی نسبت به نظم و ترتیب، کمال گرایی و کنترل ذهنی و میان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، گشاده رویی و کارآمدی که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می گردد. و با چهار یا بیشتر از موارد زیر مشخص می شود:
▪ اشتغال ذهنی نسبت به جزئیات، قواعد، فهرستها، سازماندهی یا برنامه ریزی تا اندازه ای که هدف اصلی فعالیت کم می شود.
▪ کمال گرایی مانع از تکمیل کارها می شود( برای مثال: از کامل کردن یک طرح به علت این که معیارهای بیش از اندازه دقیق او برآورده نشده اند، ناتوان است).
▪ شیفتگی شدید به کار و تولید تا اندازه ای که فعالیتهای تفریحی و دوستیها نادیده گرفته می شوند (ناشی از نیاز اقتصادی آشکار نیست).
▪ وظیفه شناسی افراطی، دقیق بودن زیاد و انعطاف ناپذیری در مورد مسایل اخلاقی و ارزشی که با هویت فرهنگی یا مذهبی تبیین نمی شود.
▪ ناتوانی در دور انداختن اشیاء کهنه و بی ارزش حتی هنگامیکه هیچ ارزش عاطفی نداشته باشند.
▪اکراه در واگذاری تکالیف به دیگران و یا همکاری با دیگران مگر این که دیگران روش وی را در انجام کارها به طور کامل قبول کنند.
▪ ناخن خشکی نسبت به خود و دیگران، به اعتقاد آنها پول چیزی است که باید آن را برای فجایع آتی پس انداز کرد.
▪انعطاف ناپذیری و سرسختی  ادامه مطلب ...

ملاک های تشخیصی اختلال وسواس فکری – عملی بر اساس DSM_IV و تشخیص

ملاک های تشخیصی اختلال وسواس فکری – عملی بر اساس DSM_IV و تشخیص و درمان

الف ).وجود وسواس فکری – عملی :

وسواس فکری به 4صورت تعریف می شود.:

1).افکار,  تکانه ها, یاتصاویر ذهنی برگشت کننده وپایدار که درمقطعی از اختلال به شکلی مزاحم ونامناسب تجربه می شوند وباعث اضطراب یا ناراحتی قابل ملاحضه می شوند.

2).این افکار  تکانه ها یاتصاویر ذهنی صرفا نگرانی های مفرظ درباره زندگی واقعی نیست .

3).شخص می کوشد این قبیل افکار  تکانه ها ,یاتصاویر ذهنی رانادیده بگیردیا سرکوب کند , یاآن ها را بافکریاعملی دیگر خنثی نماید.

4).شخص واقف است که افکار,  تکانه ها , یاتصاویر ذهنی وسواس محصول ذهن او هستند .

وسواس عملی به2صورت تعریف می شود:

1)رفتارهای تکراری (مانندشستن دست , بازبینی,  منظم کردن ) یااعمال ذهنی (مانند دعاکردن  شمارش تکرار واژه ها به آرامی )

2)رفتارها یااعمال ذهنی برای پیشگیری یا کاستن از پریشانی یا پیشگیری از یک رویداد یا موقعیت هولناک طراحی می شوند با اینحال رفتارها یا اعمال ذهنی یا به طریقی واقعگرایانه با آنچه قرار است خنثی یا پیشگیری شود ارتباط ندارد یابه طور آشکار افراطی هستند .

ب).در مرحله ای از سیر این اختلال شخص متوجه شده است که وسواس های فکری یا عملی او مفرط یا غیر منطقی است.

ج).وسواس های فکری یا عملی منجر به پریشانی قابل ملاحضه می شوند , وقت گیر هستند (بیش از یک ساعت در روز وقت گیر است) یابه طور محسوس با وظایف عادی , کارکرد شغلی (تحصیلی) یافعالیت های یا روابط اجتماعی عادی شخص تداخل می کند.

د).اگر یک اختلال دیگر از محور I وجود داشته باشد ,محتوای وسواس های فکری – عملی محدود به آن نمی شود ومانند اشتغال ذهنی با غذا در صورت وجود اختلال خوردن ,مو در صورت وجود وسواس موکنی ,نگرانی در مورد ظاهر در صورت وجود اختلال بد شکلی بدن ,اشتغال ذهنی با داروها در صورت وجود اختلال مصرف مواد ,اشتغال ذهنی در مورد داشتن یک بیماری جدی در صورت وجود خود بیمارانگاری ,اشتغال ذهنی با امیال یا تمایلات جنسی در صورت وجود ناهنجاری جنسی یا نشخوار ذهن گناه آلود در صورت وجود اختلال افسردگی عمده ) .

ه).این اختلال ناشی از اثرات فیزیولژیک مستقیم مواد یا یک بیماری جسمانی نیست . (راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)
 

شایع ترین وسواس های فکری :
 

: شایعترین وسواس های فکری عبارتند از افکار مکرر درباره آلودگی (مانند ,آلوده شدن در اثر دست دادن ) ,تردید های مکرر (مانند ,تردید در مورد اینکه آیا فرد عملی را انجام داده است یا نه ,مانند مجروح کردن یک فرد در حادثه ی رانندگی یا ترک خانه بدون قفل کردن درب ) ,لزوم قرار گرفتن اشیاء با یک نظم خاص (مانند ,پریشانی شدید در زمانی که اشیاء نامنظم یا نا متقارن می شوند ),تکانه های پرخاشگرانه یا زننده (مانند آسیب رساندن به کودک خود یا فحاشی در کلیسا و تصویر سازی ذهنی جنسی ( مانند تصور مکررصحنه ای شهوت انگیز . ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)

سبب شناسی وسواس فکری – عملی‌ :

1-عوامل بیولژیک

2-توارث

3-عوامل روانی –اجتماغی

1- عوامل بیولژیک :انواع ناهنجاری های بیولژیک در گروه های بیماران وسواسی – جبری گزارش داده شد است .اولا مشاهده شده که   بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری معمولا سابقه تولد تروماتیک داشتند, که نقش ضربه مغزی را در سبب شناسی این اختلال مطرح می سازد .همچنین مشاهده شده که بعضی از بیماران مبتلا به صرع لوپ تامپورال علائمی مشابه آنچه در اختلال وسواسی جبری ایدیوپاتیک دیده می شود دارند.دربیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری نابهنجاری های غیر اختصاصی الکتروآنسفالوگرافیک بالاتر از دیگران است  چنین فرض شده است که این ناهنجاری ها ممکن است بیشتر درنیمکره چب متمرکز باشد , فرضیه ای که بالاتر بودن میزان بروز چب دستی در این بیماران آن را تقویت می کند. مطالعات الکتروآنسفالوکرافی در. خواب ناهنجاری هایی  مشابه آنچه در افسردگی دیده می شود نشان داده است ,  مثل کوتاه تر شدن دوره نهفتگی REM . (سادوک , پورافکاری , 1386 )

2-توارث :مطالعات ژنتیک اختلال وسواسی –جبری به علت نادر بودن آن محدود بوده است .به نظر می رسد که حداقل در مواردی از این اختلال اساس ارثی وجود دارد.میزان بروز آن در بستگان درجه اول بیمار 3تا 7 درصد است. (سادوک , پورافکاری , 1386 )

 3-عوامل روانی –اجتماعی :اختلال وسواسی جبری نوع شدیدی  از اختلال شخصیت جبری نیست . اکثریت بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری علائم جبری پیش از بیماری ندارند .بنابراین چنین صفاتی برای پیدایش اختلال وسواسی جبری نه لازم ونه کافی است. (سادوک , پورافکاری , 1386 )

 عوامل روان پویائی : فروید سه مکانیسم دفاعی عمده روانی عمده را توصیف می کند که تعیین کننده شکل وکیفیت علائم وسواس جبری وصفات شخصیتی آن است :جداسازی  , ابطال,  واکنش سازی .

جداسازی :یک مکانیسم دفاعی روانی است که شخص را از عواطف وتکانه های اضطراب انگیز حفظ می کند وقتی جداسازی روی می دهد عاطفه وتکانه از فکر جدا شده واز خود اگاه بیرون رانده می شود.

ابطال :این مکا نیسم به   اقدامی جبری اطلاق می شود که به منظور پیشگیری یا باطل نمودن نتایج که بیماربه طور غیر منطقی از یک فکر یا تکانه وسواس ترساننده انتظار دارد صورت می گیرد.

واکنش سازی :هم جداسازی وهم ابطال مانورهای دفاعی هستند که در پیدایش علائم بالینی نقش اساسی دارند .در واکنش سازی بیشتر به الگوهای ظاهری رفتار و گرایش های هشیارانه ای اطلاق می شود که درست مخالف  تکانه های  اساسی آن ها است .برای شخص الگو این غالبا بسیار اغراق آمیز وگاهی کاملا نامتناسب جلوه می کند . (سادوک , پورافکاری , 1386 )

 سیر یا دوره OCD

 اگرچه اختلال وسواس فکری – عملی  معمولا در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود اما ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)  امادر مطالعه ای که توسط برگ انجام شده بود نشان دا ده  شده که در اکثر کودکان نشانه های OCD بدون درمان ناپدید می شود(استکتی ,توزنده جانی ,1377.)  وتحقیقات نشان داده است که متوسط سن شروع وسواس در مردان پایین تر از زنان است یعنی بین 6 تا 15 سالگی برای مردان وبین 20 تا 29 سالگی برای زنان ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)   دراکثر موارد شروع این ااختلال تدریجی است ولی در بعضی موارد شروع حاد ناگهانی نیز ملاحضه شده است در حدود 50 تا 70 درصد موارد شروع علائم در پی یک اتفاقئ استرس آمیز  مثل حاملگی  مسائل جنسی یا مرگ یکی از نزدیکان روی می دهد .چون بسیاری از بیماران علائم خود را پنهان می کنند غالبا در مراجعه به روان پزشک 5 تا 10 سال تاخیر روی می دهد  (سادوک , پورافکاری , 1386 ) طبق مطالعات در مانجویان ازدواج کرده دیرتر برای درمان مراجعه می کنند تا درمانجویان ازدواج نکرده. شاید روابط زنا شویی چتر حمایتی را برای این قبیل درمانجویان باشد (استکتی ،توزنده جانی ،1377)

 تشخیص افتراقی OCD

 1-خودبیمارانگاری: فکر وخیال درباره جسم وبدن ومراجعه مکرر به دکتر برای اطمینان یابی از سلامتی اش که در خودبیمار انگاری وجود دارد دقیقا مشابه ترس های وسواسی و تشریفات وسواس  است .برخی درمانجویان مانند آن هایی که پیوسته خود را مبتلا به نوعی ناراحتی جسمی  (مانند سرطان سینه ) تصور می کنند  در مرز میان وسواس فکری و خودبیمار انگاری  هستند .البته در خود بیمار انگاری تگرانی  عمده فرد درباره مبتلا شدن به یک بیماری است  ونه داشتن بیماری .

 2-بی اشتهایی وترس از چاق شدن :بی اشتهای وترس از چاق شدن وناراحتی حاصل از چنین ترس هایی کاملا شبیه وسواس فکری است .

3- وسواس مو کنی :وسواس مو کنی نیز شبیه به OCDاست .باوجود این این  اختلال موکنی ویژگی فکر وسواسی را ندارد وکشیدن مو معمولا خوشایند ورضایت بخش ( 0تقویت کننده مثبت ) تجربه می شود  تااین که تنها کاهش دهنده ناراحتی باشد آن طور که در OCD وجود دارد.

3-اختلال های اضطرابی :اضطراب شایع ترین حالت خلقی در OCD است  به طوری که مشخصه حداقل 75 درصد درمانجویان است . از جمله اختلال های اضطرابی ,اختلال اضطراب فراگیر است که بر حسب نگرانی مفرط مشخص می شود ,اما  این قبیل نگرانی ها برساس این واقعیت است که شخص آن را به صورت نگرانی مفرط در مورد اوضاع زندگی واقعی تجربه می کند از وسواس فکری تمییز داده می شود .برای مثال ,دلواپسی مفرط درباره اینکه فرد ممکن است شغلش را از دست بدهد,منجر به نگرانی خواهد شد نه وسواس فکری زیرا محتوای وسواس فکری شامل مسایل واقعی زندگی نیست .

4-تیک ها وحرکات قالبی : تیک ها وحرکات قالبی باید از وسواس عملی تمییز داده شوند . تیک یک حرکت آواگری قالبی ناموزون ناگهانی سریع وبرگشت کننده است (مانند چشمک زدن,  بیرون آوردن زبان  , صاف کردن گلو).حرکت کلیشه ای یک رفتار حرکتی غیر کارکردی مکرر وظاهرا اجباری است (مانند کوبیدن سر,  پیچش دادن به بدن,  گاز گرفتن خود  ) .برخلاف وسواس عملی  تیک ها , حرکات کلیشه ای معمولا پیچیدگی کمتری دارند برای خنثی سازی وسواس های فکری طراحی نمی شوند .

5-اختلال شخصیت وسواسی – جبری  :مشکل دیگری که با اختلال وسواس –اجباری اشتباه می شود ,اختلال شخصیت وسواسی است .صفت وسواس اغلب برای توصیف اشخاص وقت شناس ومنظم به کار برده می شود. اما میان افرادی که وسواسی نامیده می شوند وآن هایی که اختلال وسواس –اجبار  مبتلا هستند  تفاوت وجود دارد از جمله ویژگی های شخصیت وسواسی –اجباری :  1-وجود کمال گرایی که در انجام تکالیف  به این صورت که ممکن است شخص به این دلیل کار مهمی را به تعویق می اندازد که افکار مربوط به کامل بودن هر چیز قدرت عمل را از او گرفته است  2- اشتغال ذهنی با جزئیات  یا قواعد ( شخص زمان زیادی را صرف جزئیات بی اهمیت می کند به طوری که از اصل موضوع رافراموش می کنند 3- اصرار به اینکه که دیگران در انجام  کارها از روش او تبعیت کنند  4-وقف کردن خود برای کار 5- ناتوانی در تصمیم گیری  6- وظیفه شناسی بیش از حد وانعطاف نداشتن درباره مسائل اخلاقی 7- محدودیت در ابراز عواطف 8- فقدان سخاوت  9- ناتوانی در دور انداختن اشیای بی ارزش

اما تنها در صورتی تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری در فرد صدق می کند که حداقل 5 مورد از این ویژگی ها را دارا باشند (بائر,  محمدی ,  1382).

6- افسردگی : شاید بیش از هر اختلال اضطرابی دیگر OCD با افسردگی همراه باشد (استکتی , توزنده جانی , 1377) در افسردگی شدید  غمگینی,  بروز تغییراتی در خواب واشتها , احساس گناه , گریه و افکار خود کشی  از نشانه های عمده هستند (بائر, محمدی  ,1382 .) .در دوره افسردکی عمده , اشتغال ذهنی مستمر درباره موقعیت های بالقوه ناخوشایند درباره اعمال احتمالی دیگر شایع است ویک جنبه همخوان با خلق افسردگی در نظر گرفته می شود تا یک وسواس فکری  (استکتی ,توزنده جانی ,1377.)

7- بی بندوبار ی جنسی ,سوء مصرف مواد  وقمار بازی مرضی : مشکلاتی همچون بی بند وباری جنسی ,سوءمصرف مواد وقمار باز ی اغلب بااختلال وسواس اجبار ی اشتباه گرفته می شوند .معمولا افراد دارای  این مشکلات از روی اجبار دست به عمل می زنند اما این افراد از پرداختن به فعالیت های اجباری لذت می برند در مقابل ,اجبار های مرتبط به اختلال وسواس هرگز احساس خوشایندی را به همراه ندارند . اگرچه پرداختن به این خواسته ها ممکن است موجب کاهش احساس های ناخوشایند شود ,اما افراد مبتلا به اختلال وسواس همیشه از انجام این فعالیت ها احساس تنفر می کنند ( بائر , محمدی , 1382.)

8- اختلال توره :یکی از تفاوت های بین اختلال وسواس واختلال توره در این است که بیماران مبتلا به وسواس اگرچه مایلند کلمات زشت وقبیح بر زبان بیاورند یا به دیگران دشنام دهند ولی هرگز این کار را انجام نمی دهند ,در صورتی که مبتلایان به اختلال توره اغلب این امیال را به عمل می آورند ,از دیگر تفاوت های اساسی بین اختلال وسواس واختلال توره این است که بیماران مبتلا به وسواس معمولا می توانند توضیحی برای علت انجام برخی از آداب خود ارائه دهند .اگر از آنان سؤال شود چرا این کار را انجام دادی ممکن است پاسخ دهند برای اینکه خانه ام مورد سرقت قرار نگیرد ,قفل در را بررسی کردم .در صورتی که بیمار مبتلا به اختلال توره نمی توانند توضیح دهند که چرا به طور مکرر سینه خود را صاف می کند .(بائر , محمدی , 1382)

 درمان های وسواس فکری – عملی

1-درمان  رفتاری

2- درمان شناختی

3- دارو درمانی

                                                            درمان های رفتاری                                                                 

طبق نظریه رفتاری تصور می شود که ترس های وسواسی همانند هراس ها شروع می شودند یعنی از طریق همراه شدن یک نشانه ویژه با یک رویداد آسیب زا . برای مثال اشیاء واقعی خنثی ( مانند چاقو ,توالت یا وسایل الکتریکی ) همچنین افکار وتصورات ذهنی ویژه ( مانند عدد 13 یا تصور شیطان  ) ممکن است با جفت شدن بایک تجربه ازاردهنده ناراحتی ایجاد کند . راهبردهای مربوط به درمان رفتاری  عبارتند از : تکالیف درمانی مواجهه وپیشگیری از تشریفات در درمانجویان OCD که خود این روش ها شامل روش های مختلف مواجهه وراهبردهای انسداد فکر  است . تکنیک های مواجهه مستلزم این است که درمانجویان با موضوعات برانگیزاننده اضطراب ,به طور مستقیم  (عینی ) یا تجسمی ,مواجهه شوند وشامل حساسیت زدایی منظم ,آموزش دل زده شدن از موقعیت وخوگیری وغرقه سازی تجسمی یا عینی است . از طرف دیگر ,فکر نشخوار های فکری یا رفتارهای تشریفاتی در در مانجویان از طریق روش هایی مانند  بازداری اندیشه ,درمان انزجاری از طریق شوک الکتریکی یا سایر روش های  حواس پرتی و پیشگیری از تشریفات  پاسخ  متوقف می سازد .(استکتی ,توزنده جانی ,1377) .

اصول مواجهه وجلوگیری از پاسخ در اختلال وسواس –اجبار رامی توان به سادگی این گونه بیان کرد :

1-     تا آنجا که می توانید, باچیزهایی که باعث ترستان می شود روبرو شوید

2-     اگر احساس اجبار می کنید که از چیزی اجتناب کنید ,آن کار را انجام ندهید .

3-     اگر احساس اجبار می کنید به آدابی بپردازید که احساس بهتری را در شما بر می انگیزد از آن اجتناب ورزید .

4-     گام های 1,2,3 راتا هر زمانی که برایتان امکان پذیر باشد ادامه دهید. (بائر ,محمدی,1382)

شیوه های مواجهه

از جمله شیوه های مواجهه شیوه کاهش اضطراب یعنی حساسیت زدایی منظم ,مستلزم همراه کردن حالت آرامیدگی با ارائه مختصر (به اندازه یک دقیقه ) موارد برانگیزاننده اضطراب است که بر حسب اضطرا ب برانگیزیشان مرتب می شوند . حساسیت زدایی به شیوه واقعی (به صورت عینی ) منجر به بهبودی زیادی شده است .یکی دیگر از رویکردهاب مواجهه  قصد تناقضی است که مستلزم آموزش دادن درمانجویان است تا به طور عمدی افکار واعمال وسواسی مشکل آفرین را ,اغلب همراه با شوخ طبعی فراخوانی کنند (برای مثال درمانجو ممکن است بگوید بزرگترین اشتباه را در دنیا مرتکب شده ام . از جمله شیوه های دیگر مواجهه طولانی مدت که به روش اشباع یا سیری معروف است  از درمانجویان خواسته می شود نشخوار های خودرا با صدای بلند تکرار کنند,  بنویسند   یا به نوار های شنیداری به مدت یک ساعت یا بیشتر گوش دهند(استکتی ،توزنده جانی ،1376 ) .نحوه استفاده از نواربه این صورت است که از بیمار خواسته می شود که افکار مزاحم ویا یک رشته از فکری ثابت را به مدت 30 ثانیه ،ضبط کند.مثلا ممکن است بیمار این فکر را ضبط کند که (ممکن است به پسرش آسیبی برسانم.ممکن است چاقوی آشپزخانه را به شکم اوفرو ببرم واورا به قتل برسانم ).بسیار مهم است که هیچ نوع فکر خنثی سازی نباید در نوار ضبط شود .بنابراین ،کاست دوره ای ،مرتب افکار مزاحم را در چرخه ای 30 ثانیه ای تکرار خواهد کرد . از بیمار خواسته می شود که از فاصله ی هر چه نزدیکتر به نوار گوش دهد ،بدون اینکه افکار خنثی ساز داشته باشد . از او خواسته می شود که ده بار این کار را انجام دهد . پس از هر بار ناراحتی وتمایل برای خنثی سازی ،در مقیاس صفر تا 100 درجه بندی می شود.پس از هر بار گوش دادن به نوار هر نوع تمایلی برای اجتناب یا خنثی سازی به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد .اگر هر نوع اجتناب یا خنثی سازی در خلال گوش دادن به نوار ویا پس از آن اتفاق بیافتد ،چگونگی جلوگیری از آن مورد بحث قرار می گیرد ودر جلسه بعدی مورد وارسی قرار می گیرد تا زمانی که هنگام گوش دادن ،اجتناب یا خنثی سازی صورت نگیرد .از بیمار خواسته می شود که حداقل روزی دو بار و هر بار به مدت یک ساعت نوار را گوش دهد.وقتی بیمار توانست بدون خنثی سازی وبا حداقل اضطراب به نوار گوش دهد ،فکر ضبط شده بر روی نوار تغییر می یابد واین روش در مورد فکر جدید تکرار می شود (هاوتون ،قاسم زاده ،1376 )

روش انسداد فکر

در مدل شناختی – رفتاری ،پیش بینی می شود که افکار وسواسی بر اثر خنثی سازی و اجتناب تداوم می یابد .بنابراین در استفاده از روش انسداد فکر ،سعی می شود برنامه ای نیز در جهت حذف خنثی سازی (از آن جمله حذف کسب اطمینان وخاطر جمعی )و اجتناب تنظیم شود .پس از ارزیابی ،در مانگر وبیمار فهرستی تهیه می کنند که در آن حداکثر چهار مورد فکر وسواسی مشخص می شود وفهرست طولانی تری تنظیم می کنند که در آن به موقعیت های بر انگیزاننده اشاره شده است .علاوه بر آن ،فهرستی از چهار فکر آرامش بخش ویا جالبی تهیه می شود :مانند یادآوری یک گردش لذت بخش ،ویا صحنه خاصی از یک فیلم . کاملا متوجه باشیم که در هیچ یک از این فهرست ها نباید افکار خنثی ساز نقشی داشته باشند .در نخستین جلسه ،روشی نمایش داده می شود تا بیمار متوجه شود که می توان به سرعت افکار وسواسی را کنار گذاشت .آن گاه در مانگر یک صحنه نمونه وار برانگیزاننده را توصیف می کند ودر صورت لزوم ،فکر وسواسی را توضیح می دهد .به محض آن که بیمار دستش را بلند می کند درمانگر با صدای بلند می گوید ( بس کن )و بعد از بیمار می پرسد که چه اتفاقی در مورد فکر وسواسی افتاد .باید ناپدید شده باشد . در مانگر خاطر نشان می کند که نمی توان بس کن را در جمع با صدای بلند ادا کرد.اما می توان به تدریج کلمه ی بس کن را با توقف فکر در ارتباط قرار داد.این روش به وسیله ی در مانگر چند بار تکرار می شود ودرمانگر ،صحنه آشکار ساز وفکر وسواسی ناشی ازآن را برای بیمار توضیح می دهد .وقتی بیمار دستش را بلند می کند درمانگر با صدای محکمی می گوید بس کن واز بیمار می خواهد که به جزئیات این صحنه فکر کند وهر وقت فکر یا تصویر روشنی در ذهنش پیدا می شود ،دست خود را بلند کند .وآن گاه میزان ناراحتی بیمار ومیزان روشنی صحنه را در ارتباط با فکر وسواسی ،به وسیله بیمار درحه بندی می شود .درمانگر وارسی می کند تا ببیند که آیا فکر وسواسی از ذهن بیمار دور شده است وآیا اوتوانسته است صحنه ی دیگری با جزئیات در ذهن خود تحسم کند یا نه .همچنین باید درباره ی خنثی سازی ناآشکار نیز از بیمار سوال شود واهمیت جلوگیری از پاسخ مورد تاکید قرار می گیرد .(هاوتون ،قاسم زاده ،1376 ) 

                                                                طول مدت رفتار درمانی                                                    

5-   پاسخ به این سؤال به دو عامل بستگی دارد : یک این که چه مقدار به تمرین مواجهه وجلوگیری از پاسخ می پردازد واین که شدت علایم اختلال وسواس – اجبار شما به چه اندازه است (بائر ,محمدی,1382) روش های رفتاری معمولاده تا بیست جلسه در طی چهار تا دوازده هفته برگزار می شود .بنابراین افزایش تعداد جلسات ,از دو تا پنج جلسه در هر هفته در این درمان متداول است (استکتی ،توزنده جانی ،1377)

فنونی که مواجهه وجلوگیری از پاسخ کمک می کند :

1-     تمرین ها را بایک فرد حامی انجام دهید .

2-   با اضطراب مقابله کنید :ازجمله راه های مقابله با اضطراب گفتن این جمله است که این اضطراب موقتی است وبه محض سازگار شدن بدن باآن از بین می رود ,دوم استفاده از روش های آرامیدگی است  دراین جا لازم به ذکر بعضی نشانه های اضطراب مؤثر خواهد بود (احساس درد وناراحتی در قفسه سینه ,احساس خفگی ,احساس بی قراری ,احساس سرما یا گرما , احساس ضعف  لرزش,  ترس از مردن , ترس از دیوانه شدن .

3-   برگه های یادآور را در دسترس قرار دهید :افراد می توانند کلمات وگفته های یادآوری کننده وترغیب کننده خاص خود را روی کارت هایی یاداشت کنید مثلا نوشتن این جمله اگر وارسی نکنم هیچ اتفاق وحشتناکی نمی افتد .

4-     به خودتان پاداش دهید :پس از دستیابی به یک هدف تمرینی پاداشی برای خود در نظر بگیرید

5-     اهداف بلند مدت خود را در ذهن تصور کنید :مثلا به هدف بلند مدت دزندگی کردن بدون کمک دیگران وبر گشتن به کار فکر کنید .

6-   از روش توقف فکر استفاده کنید :این روش به این صورت  است که وقتی چنین  افکاری در طول روز به ذهن شما خطور می کند به آنان بگویید نه .(بائر ،محمدی ،1382)

ا

                                                      درمان شناختی

از جمله اشتباهات شناختی وعقاید غیر منطقی که در مورد وسواس وجود دارد موارد زیر است :

1-خطر کردن وآسیب دیدن : بیش از حد به فکر خطر بودن یا از آسیب ترسیدن بطوری که فرد نخست آسیب ناشی از یک اقدام را ارزیابی می کند و درنتیجه پیوسته از خطر کردن اجتناب می کند .

2- شک وتردید , عدم اطمینان وتصمیم گیری , دودل بودن  ودر تردید به سر بردن , نیاز به اطمینان داشتن ,,ناتوانی در تصمیم گرفتن  , تمیز دادن وجدا کردن مقوله ها از هم .

3- کمال طلبی ونگرش های کمال گرایانه

4- احساس گناه , مسئولیت پذیری وشرمساری,  بشدت احساس مسئولیت کردن , احساس گناه یا شرمساری درباره افکار یا رفتارها  .

5- انعطاف نا پذیری :داشتن نگرش های جزمی و اعتقاد به اصولی خشک و انعطا ناپذیر .

اگرچه این فهرست تمام ویژگی های شناختی احتمالی همراه با OCDرا شامل نمی شود ,اما با سازمان دهی اطلاعات بیشتر درباره عقاید ونگرش های افرادی که دچار این اختلال هستند کمک می کند . ( استکتی ،توزنده جانی ،1377 )

درمان شناختی  OCD درمان منطقی هیجانی نامیده می شود . در این روش درمانگر باید رویکرد غیر انتقادی نسبت به اعمال وسواسی داشته باشد .او باید مراجع را تشویق کند تا این اعمال را به طور کامل شرح دهد وبگوید که که چگونه عمل کمی کند ,اجزای کلیدی آن اعمال کدامند است ,انجام دادن آن اعمال را تا چه اندازه ضروری می داند وتا چه اندازه خوب است ولی ضروری نیست .از جمله نمونه سوال هایی که از بیمار پرسیده می شود این است که «آیا افکار ،تمایلات ویا تصاویر ذهنی شما بدون خواست واراده شما به ذهنتان می آیند ؟»،«اینها چه نوع افکاری هستند ؟»،«آیا می توانید آخرین باری را که دچار این افکار شدید برایم توضیح دهید ؟» «یا همین الان یکی از این فکر ها به سراغتان آمد؟»،« در آن لحظه چه چیزی به ذهن تان رسید ؟»وبعد در مانگر وارد جزئیات مسئله می شود 0(استکتی ,توزنده جانی ,1377 )

                                                                                درمان دارویی (دارو در مانی )

تا اوایل دهه 70 داروهای روان پزشکی ای که برای اضطراب وافسردگی در دسترس بودند ,با وجود آن که  در    درمان این اختلالات موفق بودند ,اما کمتر به کاهش وسواس واجبار ها منجر می شد ند .اما پس از آن هنگام ,داروهای ضد افسردگی متعددی کشف شد ند که یک دوره سه ماهه درمانئ باا آن ها در رفع علایم اختلال وسواس – اجبار مؤثر است .تمامی این داروها ی جدید بر سرتونین که یک انتقال دهنده عصبی مغز است اثر می گذارد .(بائر ،محمدی ،1382) به نظر می رسد کلومی پرامین مؤثرترین دارو در درمان اختلال وسواسی – اجباری است .شروع کلومی پرامین ممکن است 2ماه به طول بینجامد (سادوک , پورافکاری , 1386 ).  به تازگی چندین داروی مؤثر دیگر برای درمان اختلال وسواس – اجبار دست یافته شده است . از جمله این داروها داروی فلوکستین است که یک داروی ضدافسردگی رایج در دنیا است وفلووکسامین که یک داروی آزمایشگاهی است .

برخی از اثرات جانبی داروهای وسواس :

کلومی پرامین : خشکی دهان ,گیجی ,  یبوست,  مشکلات جنسی  .اگرچه بیماران اغلب از صحبت کردن درباره موضوعات جنسی احساس ناراحتی می کنند ودر نتیجه به ندرت درباره اثرات جانبی این دارو بر عملکرد جنسی خود اطلاعاتی می دهند .

فلوکستین : اثرات جانبی این دارو شبیه یک باره نوشیدن مقدار زیادی قهوه غلیظ است, عصبانیت , حالت تهوع ,  پیچش معده واسهال.

فلووکسامین : اثرات جانبی این دارو خفیف وعمدتا شامل بی خوابی , تهوع  احساس , خستگی و سردرد است .به طور کلی از فلووکسامین هیچ اثرات جانبی جدی مشاهده نشد . (بائر,  محمدی,  1382 )

درمان های دیگر برای اختلال وسواس – اجبار :

روان درمانی سنتی :

بیشتر افراد هرگاه با کلمه « رو ان درمانی » مواجهه می شوند ,بی درنگ به یاد اشکال سنتی روان درمانی می افتند (که درمان های محاوره ای نیز خوانده می شوند ) .از جمله این درمان ها می توان به روان کاوی (روان تحلیل گری)فروید اشاره کرد که در آن , بیماران در باره رؤیا ها وخاطره های خود از کودکی به صحبت می پردازند . روان درمانی مبتنی بر روان تحلیل گری در اواخر دهه1960 ,یعنی در نبود درمان های مؤثر دیگر برای اختلال وسواس شایعترین درمان به حساب می آمد تا آن هنگام ,اختلال وسواس را روان آزردگی وسواس می نامیدند واعتقاد بر این بود که در مقایسه با سایر اختلالات ,فرد مبتلا از ضعیف ترین پیش آگهی برخوردار است .(استکتی ,توزنده جانی ,1377 )

درمان با شوک برقی

درمان با شوک برقی (ECT) مدت ها در درمان افسردگی شدید به کار می رفته است . معمولا به بیمارانی که عملکرد روزانه در آن ها به شدت مختل شده است یا آن که در معرض خودکشی قرار دارند و افرادی که افسردگی آن ها به داروهای ضد افسردگی تایید شده ونیزبه در مان های دیگر جواب نمی دهد ,شوک برقی بی دردی در ناحیه گیجگاهی می دهند .به دلیل اثربخشی تایید شده درمان باشوک برقی در افسردگی شدید بسیاری از روان پزشکان آن رادر درمان علایم اختلال وسواس – اجبار شدید به کار برده می شود ,این نوع درمان اگرچه ترسناک به نظر می رسد ,اما بی خطر است وتنها اثر جانبی آن از دست دادن حافظه نسبت به حوادثی است که درست پیش از شوک برقی اتفاق افتاده است ,اگرچه این حافظه به طور معمول به تدریج باز می گردد..(بائر،محمدی ،1382 )

0سینگولاتومی

سینگولام بخشی از مغز است ورشته های عصبی را شامل می شود که قسمت های کنترل کننده احساسات وعملکرد ها رادر مغز به هم متصل می سازند . جراحان مغز از اوایل دهه ی 1950 در یافتند که با ایجاد برش هایی کوچک در ناحیه سینگولام می توان علایم وسواس – اجبار را کاهش داد .به طور حتم ,تمامی جراحی ها با قدری خطر همراهند وبه همین دلیل ,سینگولاتومی آخرین گزینه درمانی است. همه بیماران باید پیش از در نظر گرفتن سینگولاتومی رفتار درمانی وتمامی داروهای قابل دسترس را بیازمایند .درنهایت ,در صورتی که همه درمان های دیگر به شکست انجامیده باشند وشدت مشکلات بیمار ,باعث از کار افتادگی او شده باشد باید از سینگولاتومی استفاده کرد .(بائر ،محمدی ،1382 ) .

خانواده درمانی

 
خانواده درمانی غالبا در حمایت خانواده ,کمک به کاهش ناهماهنگی زناشویی که از اختلال وسواس ناشی شده است وساختن اتحاد درمانی با اعضا سالم خانواده به نفع بیمار است. (سادوک , پورافکاری , 1386 )

اختلال شخصیت وسواسی جبری چیست؟

اختلال شخصیت وسواسی جبری چیست؟

وسواس یکی از شایع ترین اختلالات و بیماری ها در جامعه است و متخصصان روان شناسی و روان پزشکان تعاریف متعددی را از این بیماری ارائه داده اند. این بیماری که حدود ۲ تا ۳ درصد از جمعیت را گرفتار خود می کند شامل فکر، احساس یا تصورات عودکننده و مزاحم برای شخص است که در او ایجاد اضطراب می کند. در نتیجه تعادل فرد به دنبال این بیماری به هم می خورد و او در سازگاری با محیط دچار مشکل می شود. از نظر روان کاوان نیز وسواس یک بیماری ناخودآگاه است که اختیار و آزادی را از فرد سلب کرده و او را وا می دارد تا رفتاری را برخلاف میل و خواسته اش انجام دهد. اگرچه اکثر بیماران به بیمارگونه بودن رفتارشان آگاهی دارند ولی قادر به رها شدن از آن نیستند. مطالعات در زمینه این بیماری نشان می دهد که وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدریج رشد می کند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد، ممکن است بیمار بهبود نسبی پیدا کند، ولی در غیر این صورت این بیماری سـیر رو به افزایش خواهد داشت. همچنین بسیاری از افراد که داری شخصیت های حساس هستند اذعان می کنند که در دوره هایی از زندگی این اختلال را تجربه کرده اند.

علامت اساسی اختلال شخصیت وسواسی ـ جبری شامل نظم گرایی، کمال گرایی و کنترل روانی است. افراد مبتلا به این اختلال تلاش می کنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات ریز، فهرست ها و برنامه ها بر همه امور کنترل داشته باشند. آنها دارای دقت افراطی اند، کارها را تکرار می کنند، به جزئیات توجه فوق العاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می کنند. آنها نسبت به این حقیقت که دیگر افراد در برابر تاخیرها و ناراحتی هایی که از این رفتار ناشی می شود دلخور می شوند، بی توجه هستند.

برای مثال وقتی چنین افرادی فهرستی از کارهایی را که باید انجام دهند گم می کنند به جای اینکه با کمک گرفتن از حافظه لحظاتی را صرف بازنویسی فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها بپردازند، زمان زیادی را صرف جست وجوی آن فهرست می کنند. برای کارها زمان کافی تخصیص نمی دهند و مهمترین کارها برای لحظه آخر گذاشته می شود. افراد مبتلا به این اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعالیت های تفریحی، اوقات خود را به طور مفرط وقف کار و بهره وری می کنند، ممکن است تمرکز زیادی بر کارهای روزمره خانگی داشته باشند (مثلاً تمیز کردن مفرط و تکراری منزل به طوری که شخص بتواند کف اتاق غذا بخورد) این افراد در مورد مسائل اخلاقی یا ارزش ها به طور افراطی وظیفه شناس، جدی و انعطاف پذیر هستند و ممکن است خود و دیگران را مجبور کنند که در عملکرد از اصول اخلاقی خشک و معیارهای خیلی سخت پیروی کنند. آنها در مورد اشتباهات خود از خود به طور بی رحمانه انتقاد می کنند.

این افراد گرفتار در نظم افراط گونه ای هستند که بر تمام روابط شان سایه می اندازد، به طوری که حتی قادر به جداشدن از اشیای فرسوده یا بی ارزش نیستند چون معتقدند شاید در آینده بتوان از آنها استفاده کرد. بی توجهی به جنبه های عاطفی ارتباط آنها را با خانواده دچار مشکل می کند و در کار و محیط شغلی نیز برایشان مشکلات زیادی را به وجود می آورد. اگر این اختلال در همان اوایل جوانی که شروع آن است بهبود نیابد در بزرگسالی افسردگی نیز به آن اضافه خواهد شد. البته مانند سایر اختلالات روانی می توان گفت که در فرد دچار اختلال وسواسی ـ جبری این نظم پذیری و کمال طلبی نه تنها منجر به پیشرفت و رسیدن به هدف نمی شود بلکه در بسیاری از زمینه های زندگی باعث افت در عملکرد می شود. در مورد علل و ریشه های این بیماری اظهار نظرهای بسیاری شده که وراثت، هوش، عوامل اجتماعی و خانوادگی از جمله آنان هستند. تحقیقات نشان داده اند که حدود ۴۰ درصد وسواسی ها این بیماری را از والدین خود به ارث می برند. همچنین افرادی که از نظر هوشی در حد متوسط و بالای متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیماری می شوند. بررسی ها حاکی از آن هستند که والدین کمال جو که فرزندان خود را براساس ضوابط خاصی تربیت می کنند در وسواسی کردن آنها بسیار موثرند. اهمیت وسواس زمانی بیشتر می شود که فرد در دوران کودکی انواع ناامنی ها را تجربه کرده باشد. از شیرگرفتن کودک به صورت ناگهانی و تحقیر از جمله عواملی هستند که زمینه را برای انواع ناراحتی های عصبی از جمله وسواس فراهم می کنند. صفات شخصیتی دیده شده در افراد وسواسی می توان: اضطراب جدایی، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار ذا نام برد.

شیوع این بیماری در میان زنان بیشتر است.

روش های درمان

بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان برای درمان این بیماران از دو روش رفتار درمانی و دارو درمانی استفاده می کنند. در شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ های مثبت و حذف پاسخ های منفی بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار خواهد داشت البته در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی داشته باشد کار درمانگر آسان تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد. گروه درمانی نیز از جمله دیگر درمان های غیر دارویی است که در درمان این افراد می تواند بسیار مفید باشد. در درمان دارویی روان پزشک برای این بیماران دوزهای مختلفی از انواع آرام بخش ها را برای رفع علایم اضطراب، افسردگی و افکار وسواسی تجویز می کند.

روزنامه شرق

ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت وسواسی - جبری

ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت وسواسی - جبری

ویژگی اصلی اختلال شخصیت وسواسی – جبری ، اشتغال ذهنی به نظم ، کمال گرایی و کنترل ذهنی

و میان فردی به بهانه از دست دادن انعطاف پذیری ، گشاده رویی ، و کارامدی که از اوایل

بزرگسالی اغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می گردد .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری کوشش می کنند تا از طریق توجه زیاد به قواعد ،

جزئیات بیهوده ، روشها ، فهرست ها یا برنامه ها به یک حس کنترل دست یابند به گونه ای که

هدف اصلی فعالیت از بین می رود ( ملاک 1 ) .

کمال گرایی مانع از تکمیل کارها می شود ( برای مثال ، از کامل کردن یک طرح به علت اینکه

معیارهای بیش از اندازه دقیق او براورده نشده اند ، ناتوان است ) . ( ملاک 2)

شیفتگی شدید به کار و تولید تا اندازه ای که فعالیتهای تفریحی و دوستیها نادیده گرفته می شوند

( ناشی ازنیاز اقتصادی اشکار نیست ) . ( ملاک 3)

وظیفه شناسی افراطی ، دقیق بودن زیاد و انعطاف نا پذیری در مورد مسائل اخلاقی و ارزشی

( که با هویت فرهنگی یا مذهبی تبیین نمی شود ). (ملاک 4)

افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از دورانداختن اشیا ئ فرسوده یا بی ارزش حتی زمانی که

هیچ ارزش عاطفی ندارند ، ناتوان باشند . ( ملاک 5)

اکراه در واگذاری تکالیف به دیگران و یا همکاری با دیگران مگر اینکه دیگران روش وی را

در انجام کارها به طورکامل قبول کنند . ( ملاک 6)

ناخن خشکی وخسیس بودن نسبت به خود و دیگران ، به اعتقاد انها پول چیزی است که باید

ان را برای فجایع اتی پس انداز کرد . ( ملاک 7)

انعطاف ناپذیر و سرسختی (ملاک 8)

منبع :

متن تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی . چاپ چهارم – 2000

ترجمه : دکتر محمد رضا نیکخو – هامایاک اوادیس یانس .

علایم وسواس و درمان وسواس

 علایم وسواس و درمان وسواس

نگرانی ها – تردیدها ، باورهای خرافی که معمولاً‌ در زندگی روزمره شایع هستند اگر جنبه افراطی و شدید به خود بگیرند وسواس می نامند . مثلاً یک فرد در هنگام شستشوی دست و یا بدن و یا بازرسی و چک کردن ، به صورت خیلی زیاد و شدید دست به این عمل بزند که در مواقع وجود مانع فرد دچار اضطراب و استرس شود .اختلال وسواس به دو صورت فکری و عملی نمود می کند و در تمام سنین رخ می دهد اما در سنین جوانی کمی شایعتر می باشد .

- وسواس فکری ؛

افکار ، تصاویر یا تکانه هایی هستند که مکرراً رخ می دهند و احساس می شود خارج از کنترل هستند که شخص نمی خواهد این افکار را داشته باشد و آنها را ناراحت کننده مزاحم و بی معنا تلقی می کند .

شایعترین نوع وسواس فکری عبارتند از :

ترس های آلودگی به میکروب ها و چرک

تردید و شک نسبت به انجام دادن درست یک کار

افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی

تقارن و یا دقت بیش از حد

شک دینی و یا اخلاقی مفرط

- وسواس عملی ؛

- اعمال اجباری هستند که شخص بارها و بارها و بر طبق یکسری قواعد و مناسکی برای خنثی کردن افکار وسواسی خود اقدام به انجام آن می کند.

شایعترین نوع وسواس عملی عبارتند از :

وارسی ‌ 

شستشو

شمارش

پرسیدن و یا اعتراف

تقارن و دقت

ذخیره سازی و یا انبار نمودن می باشد .

ولی علائمی مانند نفرت و یا نگرانی از دفع ترشحات بدن ( مانند ادرار ، مدفوع ، بزاق )‌ترس از احتمال وقوع اتفاقی وحشتناک ( آتش سوزی ، مرگ وابستگان ، زهدورزی و عبادت مفرط ، اعتقاد به اعداد سور و نحس ،‌ مسواک زدن شدید و مفرط ، رسیدن به سرو وضع خود به نحو افراطی رسیدن ، مو کندن از بدن و ناخن جویدن هم ممکن است از علائم وسواس باشد .

این بیماری در مواردی با افسردگی همراه می باشد .

¯ توصیه به خانواده ها :

۱ – استرس و موارد بحران وضعیت بیمار را بدتر کرده و احتمال عود را افزایش می دهد لذا علی رغم ایجاد مشکلات و آشفتگی در خانواده به واسطه این بیماری در منزل سعی نمایند فضای با آرامشی برقرار باشد .

۲ – بیمار روانی نیاز به درک خود از طرف دیگران دارد لذا پائین آوردن انتظارات به طور موقت ، مهربان و شکیبا بودن کمک کننده خواهد بود .

۳ -بدانید بیمار برای رفع اضطراب خود دست به اعمال و مناسک وسواس گونه می زند و هیچ کس به اندازه خود او از رفتارهایش متنفر نمی باشد . لذا از قضاوت و یا مسخره نمودن اعمال او حذر نمایند . 

۴ – شما درگیر رفتارهای وسواسگونه بیمار نشوید اما حد و حدود این اعمال باید به روشنی مشخص شده و فرد وسواسی طبق همان محدودیتها و قواعد عمل نماید .

۵ – به بیمار جهت ترک اعمال خود فشار وارد نیاورید ولی به طور دائم به تکالیفی که درمانگر برای انجام تکالیف خاص تعیین نموده گوشزد نمایند .

۶ – حرکات رفتاری که برای بیمار بسیار سخت است و قادر به انجام آن نمی باشد به صورت آهسته و در دراز مدت تغییر دهید و همیشه تغییرات را به بیمار گوشزد نمائید .

۷- خشونت ، تهدید به خودکشی و یا دیگر کشی را جدی بگیرید . 

۸- باید مواظب اعتماد به نفس بیمار باشید بجای او تصمیم نگیرید ولی در تصمیم گیری او را کمک نمائید .

۹ – فعالیتهای روزانه دویدن ، شنا ، ورزشهای گوناگون که باعث صرف انرژی می شود را زیاد نمائید .

۱۰ – تلاش موفقیت آمیز فرد برای موفقیت در برابر وسواس را مورد تشویق قرار دهید .

۱۱ – دائم رفتارها و علائم بیماری را زیر نظر داشته باشید در صورت ظهور علائم جدید و علائم عود مسئله را با درمانگر در میان بگذارید .

” نمی توانم جلوی خودم را بگیرم ! “

نا هنجاری وسواسی – جبری

مریم می ترسد که به هرچیزی دست بزند آلوده به میکروب باشد . بنابراین برای باز کردن درها دستکش می پوشد و هر چند دقیقه اجباراً دست خود را می شوید تا از شر میکروبها خلاص شود . بابک آنقدر زیاد متوجه مرتب بودن است که ساعتها در مرتب کردن و باز آرایی چیزهای روی میزش صرف می کند . او قبل از آنکه همه چیز را دقیقاً سر جایش گذاشته باشد نمی تواند خانه را ترک کند.

اینها فقط دو نمونه از آثار ناهنجاری وسواسی – جبری است که نوعی اختلال اضطرابی می باشد که مانع کارایی کامل بسیاری از مردم می گردد . ناهنجاری وسواسی – جبری اغلب در نوجوانی یا جوانی آغاز می شود و حدود ۲% جمعیت ایالات متحده را مبتلا می کند که شامل حدود ۱ در ۲۰۰ کودک و نوجوان می شود .

فرد مبتلا به ناهنجاری وسواسی – جبری معمولاً از ترسهای غیر منطقی یا افکار وسواسی رنج می برد و اغلب به صورت جبری رفتاری تکراری را برای برطرف کردن اضطراب ناشی از آن افکار وسواسی انجام می دهد . او معتقد است که اگر این رفتار را انجام ندهد اتفاق بدی خواهد افتاد . زندگی افراد مبتلا به این اختلال پراز اضطراب و شرمساری است و اغلب قبل از تشخیص و درمان سالها در عذاب هستند . پس از تشخیص افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی – جبری را می توان با دارو یا رواندرمانی یا ترکیبی از آندو بخوبی درمان کرد.

داروهای متعددی در مهار علائم اختلال وسواسی – جبری در بالغین مؤ‌ثر بوده اند (مطالعه ای در شماره ۲۵ نوامبر ۱۹۹۸ جاما نشان می دهد که سرترالین هیدوکلراید دارویی بی خطر و مؤثر در درمان کوتاه مدت کودکان و نوجوانان مبتلا می باشد )

اختلال وسواسی – جبری چیست ؟

این ناهنجاری نوعی اختلال اضطرابی است . افراد مبتلا از افکاری تنش زا و ناخواسته (فکر وسواسی) بستوه می آیند که اغلب بسیار ناخوشایند هستند . این فکرهای وسواسی ممکن است نگرانی از آلودگی با میکربها یا نجاست ، ترسهای بی دلیل از آسیب دیدن یا صدمه زدن به دیگران ، ترس از دست دادن کنترل و عمل بر اساس انگیزش های تهاجمی ،‌ یا تردیدهای زیاد مذهبی یا اخلاقی باشد.

بسیاری از مبتلایان به این ناهنجاری می پذیرند که افکار آنها بی معنی است اما نمی توانند به آنها فکر نکنند چون منجر به پریشانی بزرگی می شود . در پاسخ به این افکار وسواسی ، آنها ممکن است به افکار جبری رفتارهای مقرراتی (عمل جبری ) دچار شوند که بشدت تکرار می شوند تا به آنها در برطرف کردن اضطراب ناشی از افکار وسواسی کمک کنند . این اجبارها ممکن است به شکل شستشوی زیاد ، یا بازرسی های مکرر برای اطمینان از مرتب بودن اوضاع باشد .

علل:

علت دقیق ناهنجاری وسواسی – جبری هنوز در جریان تحقیق است . عده ای بر این باورند که ممکن است ناشی از نامتعادل بودن سروتونین باشد که یک پیامبر شیمیایی در نفر است که تصور می شود در کنترل وضعیتهای خلقی و هشیاری دخالت دارد .

علائم :

علائم ناهنجاری وسواسی – جبری طیفی از خفیف تا شدید را در برمی گیرد . عده ای ممکن است فقط به فکرهای وسواسی دچار باشند . برخی ممکن است بتوانند افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود را برای مدت کوتاهی مهار کنند و بدینوسیله علائم خود را در مدرسه یا محل کار پنهان کنند . اما هنگامی که وضعیت شدید تر می شود ،‌ اختلال وسواسی – جبری آنقدر زندگی فرد را اشغال می کند که دیگر نمی تواند در فعالیت های روزانه عملکرد داشته باشد چون بسیاری از وقت خود را صرف مراسم وسواسی خود می کند . ناهنجاری وسواسی – جبری گاهی همراه افسردگی ،‌ اختلالات تغذیه ای ، ناهنجاری سوء‌ مصرف مواد،‌ یک ناهنجاری شخصیتی ، ناهنجاری نقصان توجه یا دیگر ناهنجاریهای اضطرابی می باشد . این اختلالات همراه ،‌ در ترکیب با تمایل به پنهان کردن مشکل ،‌ تشخیص و درمان ناهنجاری را بسیار مشکل می کنند . و بدین ترتیب افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی – جبری تا سالها پس از شروع علائم هیچ درمانی دریافت نمی کنند .

درمان :

این ناهنجاری را اگر زود تشخیص داده شود ، می توان بخوبی با ترکیبی از روان درمانی (‌بویژه رفتار درمانی ) و دارو درمانی معالجه کرد . یک رویکرد ویژة رفتار درمانی بنام ”مواجهه وجلوگیری از پاسخ“ تاثیر خود را در درمان بیماران وسواسی – جبری ثابت کرده است . این رویکرد شامل مواجهه کردن عمدی بیمار با فکر یا شیء هراس آور بصورت مستقیم یا از راه تصور خیالی است . مطالعات اخیر نشان داده اند که داروهایی که بر پیامبر عصبی سروتونین اثر می گذارند ، علائم ناهنجاری وسواسی – جبری را چشمگیرانه کاهش می دهند.

اختلال شخصیت وسواسی جبری

اختلال شخصیت وسواسی جبری

همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما می‌آیند و طبیعت تکرار شونده آن‌ها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم می‌سازد. گاهی متوجه می‌شویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما می‌آید، گرچه خود ما نمی‌خواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوه‌ای می‌شویم که خودمان می‌دانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به این‌ها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته می‌شود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیب‌شناسانه تلقی نمی‌گردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمی‌توانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آن‌ها در می‌آید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروب‌ها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیره‌ای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت می‌شود او می‌پذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد.

علا‌یم

1-     اشتغال ذهنی با جزئیات ، اصول ، فهرستها ، ترتیب ، سازمان یا برنامه ، به گونه‌ای که نکته اساسی فعالیت گم می‌شود.
2- کمال طلبی به حدی که در تکمیل امور تداخل نماید (مثلا بدلیل اینکه معیارهای بسیار محدود او قابل وصول نیست قادر به تکمیل طرح نمی‌باشد.).
3- علاقه‌مندی مفرط به کار و کارایی به بهای کنار گذاشتن فعالیت‌های تفریحی و رفت و آمد با دوستان (بدون ضرورت اقتصادی واضح).
4- در مورد اخلاقی و رعایت ارزش‌ها بیش از حد جدی و وظیفه شناس ، دقیق و انعطاف ناپذیر است (بدون رابطه با همانندسازی فرهنگی یا مذهبی).
5- از دور انداختن اشیا فرسوده و بی‌ارزش ، حتی اگر فاقد ارزش بوده باشند، ناتوان است.
6- تردید در تفویض امور یا همکاری با دیگران ، مگر اینکه آنان تسلیم مطلق روش او در انجام امور باشند.
7- ناخن خشکی در خرج پول برای خود یا دیگران ، پول از نظر آنان چیزی است که باید برای بحران‌های آینده پس انداز شود.
8- انعطاف ناپذیری و عدم انعطاف

ویژگی های تشخیص

این نوع اختلال شخصیت توسط یک الگوی فراگیر از افکار و رفتار تحریف شده شناسایی می‌گردد. حدس زده می‌شود که یک درصد بالغین به اختلال شخصیت وسواسی دچار باشند. افرادی که به این نوع اختلال شخصیت گرفتار هستند در معرض خطر بیشتری نسبت به اختلالات اضطرابی و بیماری‌های مربوط به استرس قرار دارند.ویژگی اصلی این اختلال اشتغال ذهنی به نظم،کمال گرایی وکنترل ذهنی ومیان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری،گشاده رویی و کارآیی است.

ویژگی‌های و اختلال‌های همراه

هرگاه قواعد و روش‌های مرسوم تنوانند کاری از پیش ببرند، تصمیم‌گیری به یک فرایند وقت‌گیر و اغلب پرزحمت تبدیل می‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری ممکن است برای تصمیم‌گیری درباره اینکه کدام تکلیف در اولویت است یا بهترین روش انجام یک تکلیف خاص کدام است، مشکل داشته باشند، به طوری که ممکن است آن کار هرگز آغاز نشود. آن‌ها در موقعیت‌هایی که نمی‌توانند شرایط جسمانی یا بین فردی را کنترل کنند، ممکن است دچار آشفتگی یا خشم شوند، اگرچه این خشم معمولا به طور مستقیم ابراز نمی‌شود. برای مثال، زمانی که ارائه خدمات در یک رستوران خوب نباشد، چنین فردی ممکن است خشمگین شود ولی به جای شکایت به مدیریت رستوران، با این فکر دست و پنجه نرم کند که چقدر باید انعام بدهد.                                                              

افراد مبتلا به این اختلال معمولا عاطفه خود را به شکل بازداری شده یا رسمی ابراز می‌کنند و ممکن است در کنار افرادی که از لحاظ هیجانی پراحساس هستند بسیار ناراحت باشند. روابط روزانه‌ی آن‌ها ماهیت رسمی و جدی دارد و ممکن است در موقعیت‌هایی که دیگران می‌خندند و شاد هستند احساس ناراحتی و عذاب نمایند. آن‌ها زمانی صحبت می‌کنند که اطمینان یابد هرآن‌چه که می‌گویند کامل است. این افراد ممکن است نسبت به منطقی و عقلانی بودن اشتغال فکر داشته باشند و رفتاری عاطفی دیگران را تحمل نکنند. آن‌ها اغلب در بیان احساس‌های پرمهر خود مشکل دارند و به ندرت به تمجید‌ها و ستایش‌ها توجه می‌کنند.

در افراد دچار اختلال ‌های اضطرابی، از جمله اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسوار فکری عملی، هراس اجتماعی، و هراس‌های مشخص، احتمال وجود یک اختلال شخصیت که با ملاک‌های اختلال شخصیت وسواسی جبری مطابقت دارد، افزایش می‌یابد. حتی اگر چنین موضوعی صادف باشد، به نظر می‌رسد که بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی،‌دارای الگویی از رفتار باشد که با ملاک‌های اختلال شخصیت وسواسی جبری مطابقت ندارد. و ممکن است این ویژگی‌ها در افرادی که در معرض خطر سکته قلبی هستند نیز ظاهر شوند. ممکن است بین اختلال شخصیت وسواسی جبری، اختلال‌های خلقی و خوردن رابطه وجود داشته باشد.

تشخیص افتراقی

به رغم شباهت اسمی،‌اختلال وسواس فکر عملی معمولا به دلیل وجود وسواس‌های فکری و عملی واقعی، به سادلی از اختلال شخصیت وسواسی جبری متمایز می‌شود. تشخصی اختلال وسواس فکری عملی را باید به ویژه هنگامی در نظر گرفت که رفتار جمع‌اوری و احتکار شدید باشد. هنگامی که ملا‌کهای هر دو اختلال مطابقت کنند، باید هر دو تشخیص را ثبت کرد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز ممکن است به الزام خود برای کمال‌گرایی معترف و معتقد باشند که دیگران نمی‌توانند به خوبی آن‌ها عمل کنند، ولی این افراد بیشتر اعتقاد دارند که آن‌ها به کمال رسیده‌اند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته یا ضد اجتماعی، سخاوتمند نیستند ولی به خودشان بد نمی‌گذرانند، درحالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری در خرج کردن برای خود و دیگران به خصت رفتار می‌کند. اختلال شخصیت اسکزوئید و اختلا شخصیت وسواسی جبری، هر دو ممکن است با تشریفاتی بودن و کناره گیری اجتماعی مشخص شوند. در اختلال شخصیت وسواسی جبری، این امر به دلیل  نارضایتی از هیجان‌ها و درگیری شدید در کارها ناشی می‌شود، درحالی که در اختلال شخصیت اسکیزوئید، ظرفیت بنیادی برای صمیمیت وجود ندارد.

درمان :
روان درمانی عموماً برای درمان اختلال شخصیت وسواسی توصیه می‌شود.گاهی از دارو درمانی نیز به همراه روان درمانی برای کمک به کاهش عوارض و مشارکت کامل بیمار درامر درمان، استفاده می‌شود. درمان‌های شناختی و رفتاری معمولاً بسیار اثربخش هستند و به فرد امکان می‌دهند که روش‌های فکری، رفتارهای سالمتر و مهارت‌های تطبیقی تازه‌ای را در خود رشد دهد.

اختلال وسواسی جبری

اختلال وسواسی جبری - Obsessive-compulsive disorder
ختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.

اختلال وسواسی فکری عملی نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارائی می‌انجامد

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستند.

وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می‌زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
وسواس فکری

وسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانه‌ای‌ست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او می‌کند. این افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر می‌انگیزند.

معمولا شخص می‌کوشد آن‌ها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیده‌های مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند.
وسواس عملی

وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است.
روان‌کاوی

واکنش‌سازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.
همه‌گیری

    مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می‌دهد.
    احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.

تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری

اختلال وسواس فکری عملی (OCD) با اختلال شخصیتی وسواس جبری (OCPD) تفاوت بسیاری دارد رجوع شود به کتاب دی اس ام نسخه چهار
درمان
درمان رفتاری(behavioral therapy)، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می‌باشد. ار تکنیک‌های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می‌شود می‌توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می‌باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه‌ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته‌است. این یک رفتار وسواس گونه می‌باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می‌توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده، غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می‌شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقه‌ای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده می‌شود. و یا ۱. توافق در تنظیم فهرستی از مشکلات؛ ۲. تدوین یک صورت‏بندی روان‏شناختی از مشکل شامل عوامل زمینه‏ساز، آشکارساز و عوامل نگه‏دارنده فعلی؛ ۳. ارزیابی میزان تناسب درمان روان‏شناختی؛ ۴. فراهم کردن وسیله‏ای برای ارزیابی پیشرفت کار. از سوی دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در بالاترین سطح ممکن رویارویی و در عین حال، حذف هر نوع خنثی‏سازی است. در غیر این صورت، خنثی‏سازی باعث می‏شود که فرد مبتلا به OCD به انتهای جلسه رویارویی برسد، بدون آن‏که مقابله کاملی با ترس‏ها صورت گرفته باشد. درمان با مشارکت بیمار و با این هدف که بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت برنامه‏ریزی و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت می‏گیرد. استفاده گسترده از تکالیف خانگی باعث می‏شود که نیل به هدف‏های درمانی زودتر و با کارایی بیش‏تری انجام پذیرد. در مراحل بعدی درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و برنامه‏ریزی را برعهده می‏گیرد.
همچنین یکی از روشهای قدیمی ولی بسیار موثر در درمان این اختلال و کلیه اختلالهای اظطرابی ، تقویت نیروی اعتقاد و ایمان و توکل به خدا و برونسپاری نگرانیها به خدا بعنوان نیروی برتر میباشد که این امر موجب ایجاد احساس امنیت بیشتر و کاهش احساس نگرانی و اضطراب خواهد شد.

مهارکننده‌های بازجذب سروتونین

مهارکننده‌های بازجذب سروتونین با نام مخفف اس‌اس‌آرآی‌ها (SSRIs) دسته‌ای از داروهای ضد افسردگی هستند که در درمان افسردگی و برخی از انواع اختلالات اضطرابی و شخصیتی کاربرد دارند. این داروها در پاره‌ای موارد و تنها به تشخیص پزشک معالج می‌تواند در معالجه انزال زودرس نیز مؤثر باشد.

این داروها از جذب مجدد سریع سروتونین توسط گیرنده‌های عصبی پس سیناپسی جلوگیری می‌کنند و در نتیجه غلظت سروتونین را بالا می‌برند. اس‌اس‌ارآی‌ها تا حدی بر انتقال‌دهنده‌های نوراپینفرین و دوپامین هم مؤثر هستند.
انواع

    فلوکستین
    فلووکسامین
    پاروکستین
    سیتالوپرام
    سرترالین
    اسسیتالوپرام
    فلوکس
    زیملیدین
    داپوکستین


تداخل دارویی

مصرف همزمان اس اس‌آرآی‌ها با مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) خطرناک است و ممکن است منجر به بروز سندرم سروتونین حاد شود. توصیه می‌شود که حداقل ۲ هفته بین مصرف آخرین دوز MAOI و شروع داروهای SSRI فاصله باشد.

ترامادول داروی دیگری‌ست که در موارد نادری در مصرف همزمان با اس‌اس‌آرها منجر به بروز تشنج شده است.

مصرف اس‌اس‌آرآی‌ها ممکن است غلظت داروهایی چون وارفارین، ترکیبات ضد آریتمی، بتابلاکرها مانند پروپرانول، ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای مانند آمیتریپتیلین، بنزودیازپین‌ها از جمله آلپرازولام و دیازپام، کاربامازپین، هالوپریدول، کلوزاپین، فنیتوئین، پیموزاید، تئوفیلین، متادون، لیتیوم را افزایش داده و منجر به مسمومیت شوند

به طور کلی در بین داروهای این گروه سیتالوپرام و پس از آن سرترالین کمترین تداخل دارویی و فلووکسامین بیشترین احتمال تداخل را دارند
عوارض جانبی

این داروها عوارض جانبی کمتری از داروهای دیگر ضد افسردگی دارند. عوارض شایع‌تر اضطراب، بی‌خوابی، مشکلات گوارشی (به ویژه تهوع)، سردرد، کاهش اشتها، اختلال کارکرد جنسی (کاهش میل جنسی) هستند. در مصرف‌کنندگان فلوکستین کاهش وزن، مشکلات پوستی و بی‌قراری بیشتر دیده شده است. بیشترین درصد قطع مصرف دارو به دلیل عوارض نامطلوب مربوط به فلووکسامین و کمترین آن در سرترالین بوده است.

اختلال شخصیت وسواسی جبری

اختلال شخصیت وسواسی جبری
تعریف:

عبارتست از نوعی اختلال شخصیت که در آن کمال طلبی و انعطاف پذیری تسلط دارد. این اختلال با وجود نظم، پشتکار، لجاجت و خونسردی و دو دلی مشخص می شود.

خصوصیت اصلی این مبتنلایات، میل به کمال و عدم وجود انعطاف پذیری است.
شیوع:

میزان شیوع آن مشخص نیست. در مردها شایع تر بوده و در فرزندان ارشد خانواده بیشتر دیده می شود. همچنین در بستگان درجه اول نیز شیوع بیشتری دارد.

خصوصیات بالینی:

مسائلی مانند مقررات، آداب و قوائد، نظافت، جزئیات امور و کمال طلبی، ذهن آنها را به خود مشغول می سازد. این افراد بسیار رسمی و جدی بوده و به رعایت دقیق مقررات تأکید می ورزند و در این رابطه انعطافی از خود نشان نمی دهند. مهارت های بین فردی آنها بسیار محدود است و قادر به سارش با دیگران نبوده و اطرافیان را فراری می دهند. با وجود این در برابر خواسته های افرادی که آنها را قوی تر از خود می دانند، تسلیم می شوند.

از تصمیم گرفتن طفره می روند و بیم دارند که مرتکب اشتباه شوند. با اینکه دوستان زیادی ندارند، زندگی آنها چه از نظر حرفه ای و چه از نظر زناشویی کارآ و با ثبات است.

معیارهای تشخیصی DSM IV برای اختلال شخصیت وسواسی جبری:

الگوی نافذ اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب، کمال طلبی و کنترل روانی و فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارآیی است. از اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های گوناگون وجود دارد و با 4 (یا بیشتر) از علائم زیر مشخص می شود.

1- اشتغال ذهنی به جزئیات، اصول، فهرست ها، ترتیب، سازمان یا برنامه ها به گونه ای که هدف اصلی فعالیت گم می شود.

2- کمال طلبی، به حدی که در تکمیل کردن امور تداخل کند.

3- علاقه مندی مفرط به کار و کارآیی، به بهای کنار گذاشتن فعالیت های تفریحی و ارتباط با دوستان.

4- در امور اخلاقی و رعایت ارزش ها بیش از حد جدی و وظیفه شناس، دقیق و انعطاف ناپذیر است.

5- از به دور انداختن اشیای فرسوده و فاقد ارزش ناتوان است.

6- در تفویض امور و یا همکاری با دیگران مردد است. مگر آنکه تسلیم محض روش او در انجام امور باشند.

7- خِسّت در خرج کردن پول برای خود و دیگران دارد و از نظرش پولی چیزی است که برای حوادث ناگوار آینده باید پس انداز شود.

8- ابراز سرسختی و انعطاف ناپذیری.

پیش آگهی و درمان:

سیر بیماری متغیر است، گاها ً در جریان آن اختلال وسواس ظاهر می شود. سیر اختلال ممکن است بعدها به اسکیزوفرنی یا ملانکولی بی انجامد.

درمان اصلی بیماری روان درمانی است و گاها ً دارو درمانی با داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی در دفع علائم مفید واقع می شود.

تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری بااختلال وسواس

تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری بااختلال وسواس  

اختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.

اختلال وسواسی فکری عملی نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارائی می‌انجامد

در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس‌گونه و اضطراب‌آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود. این وسواس‌های عملی کارهایی وسواس‌گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس‌های فکری خود انجام می‌دهد. این کردارها تکراری و کلیشه‌ای و تا اندازه‌ای غیرارادی هستندوسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده‌است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می‌کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می‌شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می‌شوند که معمولاً نشانه‌های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است

فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می‌زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می‌تواند به شدت اختلال کمک کند.

تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند...

وسواس فکریوسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانه‌ای‌ست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او می‌کند. این افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر می‌انگیزند.
معمولا شخص می‌کوشد آن‌ها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیده‌های مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمی‌شوند

وسواس عملی
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است

روان‌کاوی
واکنش‌سازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل‌تراشی مهمترین دفاع‌های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند

همه‌گیری
مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می‌دهد
احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.
تفاوت با اختلال شخصیت وسواسی جبری
اختلال وسواس فکری عملی (OCD) با اختلال شخصیتی وسواس جبری (OCPD) تفاوت بسیاری دارد رجوع شود به کتاب دی اس ام نسخه چهار
درمان
درمان رفتاری(behavioral therapy)، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می‌باشد. ار تکنیک‌های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می‌شود می‌توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می‌باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه‌ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته‌است. این یک رفتار وسواس گونه می‌باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می‌توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده، غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می‌شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقه‌ای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده می‌شود. و یا ۱. توافق در تنظیم فهرستی از مشکلات؛ ۲. تدوین یک صورت‏بندی روان‏شناختی از مشکل شامل عوامل زمینه‏ساز، آشکارساز و عوامل نگه‏دارنده فعلی؛ ۳. ارزیابی میزان تناسب درمان روان‏شناختی؛ ۴. فراهم کردن وسیله‏ای برای ارزیابی پیشرفت کار. از سوی دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در بالاترین سطح ممکن رویارویی و در عین حال، حذف هر نوع خنثی‏سازی است. در غیر این صورت، خنثی‏سازی باعث می‏شود که فرد مبتلا به OCD به انتهای جلسه رویارویی برسد، بدون آن‏که مقابله کاملی با ترس‏ها صورت گرفته باشد. درمان با مشارکت بیمار و با این هدف که بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت برنامه‏ریزی و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت می‏گیرد. استفاده گسترده از تکالیف خانگی باعث می‏شود که نیل به هدف‏های درمانی زودتر و با کارایی بیش‏تری انجام پذیرد. در مراحل بعدی درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و برنامه‏ریزی را برعهده می‏گیرد