سندرم کلاین فلتر
ویژگیهای بالینی سندرم کلاین فلتر که تنها در مردان دیده میشود، اغلب بهنگام بلوغ تشخیص داده میشود. این ویژگیها شامل ، عقیمی ، آتروفی بیضهها ، میاستنی شدن لولههای منیبر و معمولا زنانه شدن پستانها است. در این بیماران سلولها حاوی 47 کروموزوم هستند که در آنها ، کروموزومهای جنسی به شکل XXY میباشند و در 80 درصد موارد یک جسم کروماتین جنسی دیده میشود. میزان بروز این سندرم یک مورد در هر 500 مرد میباشد. جدا نشدن کروموزومهای مشابه XX ، شایعترین علت ایجاد سندرم کلاین فلتر است که به ندرت بیماران مبتلا دارای 48 کروموزوم هستند یعنی 44 اتوزوم و 4 کروموزوم جنسی(XXXY).
فراگیری زبان
کودک زبان مادری خود را چگونه یاد میگیرد؟ شاید بتوان گفت که میان زبانشناسان، روانشناسان، فلاسفه و بسیاری از علمای رشتههای دیگر این پیچیدهترین و بحثانگیزترین سوالی است که درباره زبان فعلاً مطرح است. اما گره کار در کجاست؟ مسئله بر سر اینست که آیا زبان امری است یادگرفتنی، در همان مفهوم که شنا و رانندگی مهارتهایی یادگرفتنی هستند و یا برعکس، امریست ذاتی و فطری همانگونه که روی دو پا ایستادن و راه رفتن ما اموری ذاتی و فطری هستند؟ به بیان فنیتر، آیا زبان پدیدهایست اکتسابی یا پدیدهایست ویژه نوع انسان که در نتیجه تکامل در نوع انسان بوجود آمده است؟ نباید تصور کرد که جواب این سؤال ساده است، زیرا در همان نگاه اول، ما با ویژگیهایی برخورد میکنیم که میتواند زبان را در هر یک از دو مقوله قرار دهد؛ مثلاً میبینیم که کودک انسان در هر اجتماعی که به دنیا بیاید و در آن بزرگ شود، زبان همان اجتماع را یاد میگیرد و به کار میبرد: بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که زبان هم، مثل بسیاری از پدیدههایی دیگر، امریست اجتماعی، و به این اعتبار اکتسابی؛ که کودک آن را از محیط و اطرافیان خود یاد میگیرد. از سوی دیگر، میبینیم که در عالم جانداران، حتی در میان نخستینها (پریماتها)، مانند شامپانزه و گوریل، که از لحاظ تکاملی به انسان بسیار نزدیک هستند، موجودی یافت نمیشود که به ابزار تکلم مجهز باشد و از زبان، در مفهومی که ما برای انسان میشناسیم، برای ایجاد ارتباط با همنوعان خود استفاده کند. بنابراین، از این مشاهده نیز میتوان نتیجه گرفت که زبان، خاص نوع انسان است و در مفهوم عادی کلمه «یادگیری»، یاد گرفته نمیشود.
از میان فلاسفه، تجربهگرایان و از میان روانشناسان، رفتارگرایان معتقدند که زبان، مخلوق اجتماع است و ناچار، مانند سایر ارزشها و رفتارهای اجتماعی، جنبه اکتسابی دارد. از نظر رفتارگرایان، زبان مجموعهایست از عادات صوتی که در نتیجه پیوندهای شرطی، ایجاد شده است. خلاصه اینکه، در چهارچوب نظریه رفتارگرایی، یادگیری زبان، گو اینکه از نظر کمّی پیچیدهتر از اعمال سادهایست که موشها در آزمایشگاه انجام میدهند، ولی در نهایت از نظر کیفی با آنها فرق چندانی ندارد و همان اصولی که درباره فشردن میله به وسیله موش و تقویت شدن رفتار او در نتیجه دست یافتن به غذا صادق است، درباره زبانآموزی کودک نیز مصداق دارد. این نظریه، بر فطری بودن شالودههای زبان خط بطلان میکشد و زبان را چیزی بیشتر از یک پدیده یادگرفته که در آخرین تحلیل، نتیجه قدرت یادگیری بیشتری است نمیداند.
از پیشروان گروه دوم، که شالودههای زبان را امری فطری میدانند، نوام چامسکی، زبانشناس و متفکر معروف امریکایی، است. او، که نظریات خود را دنباله اندیشههای دکارت میداند، معتقد است که کودک انسان آنچنان ساخته شده که ذهن او در هنگام تولد، از ساخت بنیادی زبان تصورات ناآگاه و پیشساختهای دارد و همین شالوده فطریست که یادگیری زبان را برای او تا این حد آسان میکند. به نظر او، وجود اشتراک زبانهای انسانی که در سرتاسر جهان پراکندهاند، بسیار بیشتر از وجوه اختلاف آنهاست. در واقع، زیر قیافه متفاوت زبانها، یکنواختی فراوانی مشاهده میشود. این یکنواختیها یک دسته اصول کلی هستند که ناظر بر ساخت همه زبانها میباشند و امروز به آنها «همگانیهای زبانی» یا «جهانیهای زبانی» (language universals) گفته میشود. همگانیهای زبانی تظاهر مفاهیم کلی و پیشساختهای است که ذاتی ذهن همه انسانها است و از راه تکامل در طول هزارها سال حاصل شده و امروز جزو ویژگیهای جدانشدنی افراد نوع انسان شده است. چامسکی میگوید: «گر زبانی به طور مصنوعی ساخته میشد که برخی از این اصول کلی را نقض مینمود، آنوقت آن زبان یا هرگز آموخته نمیشد یا اینکه با سهولت و کارایی که یک کودک طبیعی هر زبانی را یاد میگیرد، فراگرفته نمیشد.» باید توجه داشت که چامسکی نمیگوید زبان ارثی است، بلکه میگوید شالودههای فراگیری زبان فطری یا ژنتیکی هستند.
برای اینکه ببینیم آیا زبان خاص انسان است یا نه، آیا زبان ریشههای تکاملی یا ژنتیکی دارد یا نه، و برای یافتن پاسخ به سؤالات بنیادی دیگری از این قبیل، تنها راه نهایی اینست که به ساختمان مغز مراجعه کنیم. پاسخ همه این سؤالات را در نهایت باید در این جعبه کوچک، که از هر شیای در عالم هستی اسرارآمیزتر است، جستجو کرد. آیا در مغز انسان ساختی وجود دارد که چنین ادعایی را به اثبات برساند؟ قبل از اینکه به پاسخ این سؤال بپردازیم، باید معنی «ساخت» را در ارتباط با مغز روشن گردانیم.
وقتی ما از ساخت یک اندام در اسکلت بدن صحبت میکنیم، در واقع میبینیم که آن اندام ساخت مشخص و متفاوتی دارد و کارکرد متفاوتی نیز با آن همراه است. این استقلال ساخت و کارکرد گاهی تا به آنجا میرسد که میتوان آن اندام را با عمل جراحی قطع کرد یا برداشت، بدون اینکه لطمه غیرقابل جبرانی به سایر اندامهای بدن وارد شود. ولی در مورد مغز چنین نیست. در مغز، اجزایی که به کلی جدا و مستقل از یکدیگر کار کنند وجود ندارد. در مهرهداران و به ویژه در ردههای بالا، که نخستینها و انسان را دربرمیگیرد، تمام مغز یک واحدِ بههمبافته است که همه اجزای آن در ارتباط دائم هستند و به درجات مختلف در فعالیتهای گوناگون شرکت میجویند. از لحاظ بافتشناسی و منطقهبندی، نواحی بسیار معدودی در قشر مخ یافت میشوند که میتوان نقش خاصی را به آن نسبت داد. ناحیه بینایی در قطعه پس سری یک استثنای بارز از این مقوله است. حتی در نواحی حسی و حرکتی که در قشر مخ شناسایی شدند، تنها میتوان گفت که آنها عمدتاً عهدهدار وظایفی هستند که به آنها نسبت داده میشود. به بیان دیگر، هیچ رابطه یکبهیک و منحصر به فردی بین آنها و کارکردهایی که به آنها نسبت داده میشوند، وجود ندارد. در چنین شرایطی، مشکل میتوان انتظار داشت که در قشر مخ ساخت خاصی به عنوان مرکز زبان وجود داشته باشد.
بد نیست نتیجه کلی این بحث را از زبان اریک لنه برگ، که شاید بیش از هر کس دیگر درباره شالودههای زیستشناختی زبان مطالعه کرده است، بشنویم. او میگوید: هیچ گواهی دال بر وجود یک ناحیه مستقل زبانی در قشر مخ مشاهده نشده است، ولی کارکرد زبان با بعضی از نواحی در قشر مخ همبستگی مثبت آماری دارد؛ به بیان دیگر، زبان در بعضی از نواحی قشر مخ بیشتر متمرکز شده است. نقشههایی که از سازمانبندی زبان در قشر مخ به دست داده شدهاند و نشاندهنده ناحیههایی هستند که با زبان بیشتر رابطه دارند، فقط یک رابطه آماری را نشان میدهند و اساس بافتشناسی ندارند. از لحاظ بافتشناسی و آرایش یاختهای (سیتوآرشیتکتور) ویژگی یا ویژگیهایی مشاهده نشدهاند که این نواحی را از نواحی مجاور متمایز گردانند.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
با کودکان لجباز چگونه رفتار کنیم؟
اگرچه والدین امروزی از نظر تحصیلات و اطلاعات در مقایسه با گذشته نمونه اند ولی هنوز پرسش های زیادی وجود دارد.
وقتی بچه ای همیشه از سرویس مدرسه جامی ماند، یا هر چه دلش می خواهد می پوشد و گوشش به حرف کسی بدهکار نیست، شما به عنوان مادر یا پدر چه باید بکنید؟ راهکارهایی که اینجا مطرح می شود در مورد بعضی از بچه ها جواب می دهد و در مورد بعضی ها هم نه. بعد از مطالعه مطلب از میان راهکارها یکی را انتخاب کنید و به مرحله عمل برسانید البته با صبر و حوصله، و انتظار نداشته باشید خیلی زود جواب بگیرید چه بسا روشهایی هستند که در برابر آنها ابتدا کودک حالت تدافعی به خود می گیرد و بدتر می شود اما به مرور زمان به حالت عادی برمی گردد. مطمئن باشید فقط فرزند شما مشکل ندارد بلکه همه بچه ها با والدین در روشهای تربیتی مشکل دارند. با توجه به اینکه همه افراد یک جور نیستند و موقعیت ها نیز منحصر به فرد است پس برای حل مشکل یک راه حل قطعی و مستقل وجود نخواهد داشت.
گاهی شما به عنوان مادر یا پدر راه حلی بهتر از کارشناسان پیدا می کنید. جلوی کودکی که در خیابان گریه می کرد و مادرش دست او را می کشید و با خود می برد ایستادم و گفتم: «ببخشید، دخترتان چرا گریه می کند؟!»
«به خدا دیگر خسته شدم. هر چه را که می بیند می گوید برایم بخر. من چطوری به او بفهمانم که پول ندارم.» خانم دیگری که خود را صبوری معرفی می کرد گفت: «من سعی می کنم با بچه هایم زیاد حرف بزنم و آنها هم خوب حرفهای مرا می فهمند و مشکل زیادی ندارم. البته هیچ بچه ای نیست که مشکل نداشته باشد.»
یادتان باشد مشکلات یک شبه حل نمی شود.
اگر کودکی کاری را تا به حال انجام نمی داد اما حالا یک بار حتی از روی اکراه انجام می دهد او را خیلی تشویق کنید زیرا این نشانه یک پیشرفت واقعی است. به جای مأیوس شدن از دست نیافتن به انتظارات زیاد خود، از پیشرفت های کوچک و تدریجی کودکتان خوشحال باشید. شما و همسرتان باید در مورد مشکلتان صحبت کنید و هر دو تصمیم به اصلاح اخلاق فرزندتان بگیرید. اگر حرفی می زنید هر دو با هم توافق داشته باشید، طبق تجربه، والدین خیلی زود خسته می شوند و بچه ها این را می دانند. اگر والدین مقاوم نباشند بچه ها به خواسته های آنها احترام نمی گذارند و خود را موظف به انجام وظایف محوله نمی دانند.
سعی کنید رفتار عمومی فرزندتان را با دید مثبت نگاه کنید. برخی رفتارهای او از دید شما آزاردهنده است. پس از همه رفتارهای او ناراضی نباشید. وقتی روی یک خصوصیت ناپسند او کار می کنید و در حال اصلاح آن هستید به او اطمینان دهید که دوستش دارید. هرگز تحسین را در مورد کودکان، کم ارزش تلقی نکنید. کودک در هر مرحله سنی که باشد تمایل شدیدی دارد که والدینش او را بپسندند. تربیت در نظر بعضی از والدین فقط تنبیه است ولی واژه تربیت درواقع به معنای تعلیم و پرورش، شامل مجموعه ای از روشهای مثبت و منفی است. تربیت صحیح آن است که وقتی فرزند شما نیم نگاهی به شما می اندازد تا مطمئن شود عملی که انجام داده درست است یا غلط، به او توجه کنید یا وقتی در حال تلفن زدن کودکتان می خواهد مکالمه شما را قطع کند و با شما صحبت کند. تربیت صحیح آن است که به او توجه نکنید. اما اگر دیدید که تصمیم گرفت منتظر تمام شدن مکالمه شما شود، بهتر است به او توجه کنید و نگاهی مهربان به او بیندازید.
وقتی کودکی روی موضوع خاصی پافشاری دارد به او بگویید که قصد لجبازی دارد و شما به آن اهمیت نمی دهید. از آن دسته والدینی نباشیم که وقتی از کودکمان عمل خوبی سر زد آن را به سادگی و بدیهی تلقی کنیم و هیچ واکنشی نشان ندهیم ولی برعکس هر وقت عمل بدی از او سر زد تمام اشتباهاتش را به رخ او بکشیم. انتقاد همراه با تشویق نتایج بهتری به بار می آورد. کودک می خواهد که شما به او توجه کنید. اگر دیدگاه شما منفی باشد او از راه های منفی به هدفش می رسد اما اگر شما روی نکات مثبت تمرکز کنید در مقابل، رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد زیرا در این حالت کودک با رفتارهای مثبت سعی در جلب توجه شما خواهد داشت.
رفتار کودک را تحسین کنید نه شخصیت او را. همچنان که وقتی از او انتقاد می کنید شخصیت او را زیر سؤال نبرید. به جای این که به او بگوییم خیلی بچه بدی هستی می توان گفت: «من از طرز حرف زدن تو خوشم نمی آید.»
مؤثرترین راه برای آموزش رفتار خوب ، شکل دادن رفتار با تحسین است. این روش تربیتی باید به طور مداوم استفاده شود تا رضایت شما را از رفتارهای جدید فرزندتان نشان دهد. خیلی خوب است یادداشتی از کارهای روزانه کودک تهیه کنید و در انتهای روز این یادداشت را به او نشان دهید. این کار روش خوبی برای صحبت کردن در مورد وقایع هر روز است و با این کار هر دوی شما احساس خوبی خواهید داشت.
هر چند وقت یک بار مخصوصاً در روزهایی که یادداشت پر از کارهای خوب می شود او را تشویق کنید یا هر چه که دوست دارد برایش تهیه کنید و عنوان کنید که این جایزه کارهای خوب است. اگر دیدید تعریف های شما را نادیده می گیرد ولی بعداً در رفتار خود آن را تکرار می کند دریابید که ستایش مؤثر بوده است. همیشه از یک شیوه برای انتقاد استفاده نکنید مثلاً یک بار یادداشتی را در کیفش بگذارید و از یک رفتار بدش شکایت کنید.
یکی دیگر از راه های مؤثر در برطرف کردن رفتارهای آزاردهنده نادیده گرفتن آنهاست. در این روش احساس می کنید که درواقع کاری برای بهبود وضعیت انجام نمی دهید اما بعداً درمی یابید که با نادیده گرفتن، رفتار ناشایست ترک می شود. برخی از والدین، این روش را دوست دارند و می توانند به طور مؤثری از آن استفاده کنند اما برای برخی به علت پایین بودن ظرفیتشان، این روش فقط فشار روانی و تنش را زیاد می کند. اگر شما هم چنین احساسی داشتید از این راه صرفنظر کنید. اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار از روش نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید. چه زبانی و چه غیرزبانی. وقتی کودک همان رفتار را انجام می دهد با حرکات صورت به او اشاره نکرده، حتی نگاهش نکنید. وانمود کنید که متوجه او نیستید. می توانید اتاق را ترک کنید یا رویتان را به سمت دیگری برگردانید تا وقتی که او به عملش ادامه می دهد شما نیز این روش را ادامه دهید. این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل او را جسورتر می کند . فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیز در اطرافتان توجه ندارید.
گاهی می توانید در حضور کودک دیگر، از رفتار مثبت آن کودک ستایش کنید. این کار ممکن است به تقلید کودک شما از کودک خوش اخلاق بینجامد. سعی کنید عصبانی نشوید! زیرا عصبانیت به احساس بدی می انجامد . به علاوه هیچگاه تسلیم نشوید. اگر قبل از ناهار گفتید که خوراکی نمی دهم باید صبر کنی موقع ناهار شود و اگر او گریه و زاری سرداد اصلاً به او اهمیت ندهید و محکم بگویید قبل از غذا خوراکی نمی دهم. هر چند که او سماجت کند. اگر کوتاه بیایید کودک یاد می گیرد که با گریه حرفش را به کرسی بنشاند و دیگر برای حرفهای شما اهمیتی قائل نیست.
همیشه به قولتان عمل کنید. یک کودک مخصوصاً اگر خیلی کوچک باشد به تکمیل نشدن یا به تأخیر افتادن پاداش وعده داده شده بسیار حساس است. کاری را که از عهده انجامش برنمی آیید تعهد نکنید. وقتی قول چیزی را دادید پای آن بایستید. سعی کنید مشکلات فرزندتان را یکی یکی حل کنید نه اینکه همه را یک جا از او بخواهید. مثلاً اول مشکل مسواک زدن و بعد مشکل وقت خوابش را حل کنید. کودک را به تنبیهی که آن را انجام نمی دهید تهدید نکنید. تهدید های پوچ و ناپایدار به رفتارهای نادرستی می انجامد که تثبیت شده و در برابر تغییر مقاوم تر می شوند.
یکی از مشکلات بزرگ مادران مسواک زدن بچه هاست. اگر شما به طور مرتب دندان های خود را مسواک بزنید او نیز مشتاق خواهد شد تا چنین کند. مدت ها قبل از این که کودک واقعاً بتواند دندانش را مسواک بزند، به او مسواک بدهید. بگذارید با مسواک و خمیردندان و دندانهایش بازی کند. اگر دیدید باز هم به طرف مسواک نمی رود با کلمات و جملات زیبا در موقع مسواک زدن این کار را برای او لذت بخش کنید. حتی می توانید با دندانپزشک برای انگیزه دادن به کودک مشاوره کنید. همیشه به کودک بفهمانید که دقیقاً چه انتظاری از او دارید و به جای اینکه شخصیتش را مورد انتقاد قرار دهید اعمالش را مورد انتقاد قرار دهید.
به او نگویید «دست و پا جلفتی هستی» بگویید: «وقتی که شلوار و لباست را روی زمین می بینم خیلی ناراحت می شوم.» به او برچسب نزنید. چون او زودباور می کند که واقعاً این طور است. معمولاً در نظر والدین کارهای منزل کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می گیرند ولی در نظر بچه ها این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند. صرفنظر از این که این کارها چقدر بی اهمیت اند، به ویژه در هنگامی که انجام آنها مستلزم یادآوری های مکرر وبحث طولانی باشد می تواند آرامش منزل را برهم بریزد.
یکی از شکایات والدین، بی مسئولیت بودن کودکان است. کارهایی که بردوش آنها گذاشته می شود انجام نمی دهند حتی با چند بار تذکر هم تن به انجام آن نمی دهند. خلاصه نافرمان و گستاخ می شوند. سعی کنید مسئولیت دادن را در کودکان زود شروع کنید و با افزایش سن وظایف او را تغییر دهید و وقتی از وظایفش سرباز زد از تدابیر منفی استفاده کنید.
مثلاً او را از اسباب بازی مورد علاقه اش محروم کنید یا پول توجیبی اش را کم کنید یا مثلاً وقتی لباسش را در سبد لباسهای کثیف نمی گذارد لباسهایش را نشویید و بگویید: «چون لباسهایت در سبد نبود، من آنها را ندیدم.»
دیگر از مشکلات مادران شب اداری کودکان است. اکثر کودکان در حدود تا سالگی رختخواب خود را خیس نمی کنند. قطع شب ادراری یک روند پیشرفت طبیعی است که نشان دهنده تکامل مثانه کودک در نگه داشتن ادرار و ایجاد تحریکات ادراری است. خیس کردن اتفاقی در کودکان بزرگتر انتظار می رود و نباید آن را جدی تلقی کرد. هرگز به علت شب ادراری کودک را مسخره و شرم زده نکنید. این کار نه تنها به او کمکی نمی کند به ایجاد مشکلات جدی احساسی و روانی می انجامد. در حدود درصد از کودکان ساله و درصد از کوکان ساله رختخوابشان را خیس نمی کنند مگر گاه و بیگاه، ولی عده بسیار کمی تا زمان بلوغ یا حتی بزرگسالی هم شب ادراری دارند. اگرچه نباید کودک را به خاطر شب ادراری مسخره کرد اما نباید آن را نادیده گرفت.
اگر پزشک دلایل عفونت ادراری و … را رد کرد بهتر است قبل از این که به درمان های غیرپزشکی بپردازیم با یک متخصص مجاری ادراری مشورت کنیم. اگر مشکل پزشکی باشد مطمئن باشید کودک تحت نظر پزشک مشکلش حل می شود اما اگر کودک پس از یک دوره چند هفته ای یا طولانی تر دوباره شروع به شب ادراری کرد شاید علت، هیجان و مشکلات عاطفی باشد.
سعی کنید تشنج را در خانه کم کنید. جلوی کودک با همسرتان بگومگو نکنید. در هنگام خواب موزیک آرام بگذارید یا او را به طور ملایم ماساژ دهید، قصه مورد علاقه اش را تعریف کنید تا با آرامش بخوابد. ساعت های پایانی روز به او آب ندهید یا کمتر آب بدهید. کودکی را که پزشکان گفته اند مثانه کوچکی دارد تشویق کنید مایعات زیادی در طول روز بنوشد تا حجم مثانه اش بزرگ شود. از مشکلات مهم دیگر بددهنی و ناسزا گفتن کودکان است.
توجه بیش از حد به این رفتارها باعث ترغیب کودک به این اعمال زشت می شود. در این مورد، بیش از حد واکنش نشان ندهید.
به کودکتان به طور جدی بگویید که اصلاً دوست ندارید او چنین کلماتی را که مناسب شخصیت او نیست به کار ببرد. ولی اگر واکنش شدید نشان دهید چه با ترساندن چه با خندیدن به این حرف ها، ممکن است انگیزه او را برای دشنام دادن بیشتر کنید. این مطلب به ویژه در مورد بچه های کوچک تر که به کار بردن بعضی کلمه ها را نوعی بازی می دانند، صادق است. در حالی که اصلاً معنای این کلمات را نمی دانند. شما باید به کلمه های بی ضرر بی اعتنایی کنید.
بعضی کلمه ها فقط بی معنی و احمقانه اند. بهترین برخورد نادیده گرفتن و توجه نکردن به آنهاست. البته به کار گرفتن کلمه های زشت و ناسزا نباید نادیده گرفته شود چون به کاربردن آنها در بیرون منزل می تواند دردسرساز باشد. وقتی کودک شما یک کلمه بد را به کار می برد بی خود جیغ و داد نکنید. ادای شوکه شدن را درنیاورید. بی تردید شما قبلاً آن را شنیده اید. برای او توضیح دهید که وقتی کسی به او ناسزا می گوید در واقع فقط یک حرف ناجور شنیده و حرف نمی تواند به انسان آسیبی برساند.
در مورد فحش با او صحبت کنید. به او بگویید فحش دقیقاً چه معنایی دارد و چرا نباید از آن استفاده کند. روش های جایگزین را به او بیاموزید. برای او بگویید به جای فحش دادن می تواند احساساتش را به مخاطبش بیان کند.
کودک را به استفاده از واژه های دیگر ترغیب کنید. کودک شما به واژه هایی نیاز دارد که از آن طریق عصبانیت یا احساسات شدیدش را بیرون بریزد. او را تشویق کنید که به جای استفاده از کلمات رکیک از کلمات بی ضرر استفاده کند و درصورت درست صحبت کردن او را تشوق کنید و نشان دهید که چقدر از او راضی هستید و اگر باز هم به فحش دادن و ناسزاگفتن ادامه داد می توانید از روشهای محروم کردن استفاده کنید. یعنی بعضی امتیازها را از او بگیرید. مثلاً هر وقت که فحش می دهد او را به مکانی بفرستید که دوست ندارد.
یک موضوع مهم؛ اگر کودک بداند که شما سرانجام پاسخ مثبت خواهید داد دیگر مهم نیست که ده بار هم «نه» گفته باشید.
چنین کودکی به تجربه آموخته است بداخلاقی کند تا سرانجام تسلیم شوید و او به هدفش برسد. تنها راه حل این است که کودک دریابد که نظر شما تغییر نمی کند و با کسی شوخی ندارید. اگر «نه» گفتن شما همیشه باعث دردسر می شود و کودک عادت کرد در مقابل «نه» شما گریه کند تأکید می کنم به عقب برگردید و اعمال خودتان را مرور کنید و آنجا که اشکالی یافتید آن را اصلاح کنید. این عادت در بزرگسالی می تواند باعث ایجاد مشکلات جدی برای فرزند شما بشود. از همین رو کودکتان در هر سنی که هست از همین امروز به اصلاح رفتار او بپردازید.
محمدرضا هادیلو
منبع :
ایران مانیا