روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

چگونه فرزندانی سالم، هوشمند و متناسب داشته باشیم

چگونه فرزندانی سالم، هوشمند و متناسب داشته باشیم

چاقی که زمانی فقط مشکل ساکنان کشورهای صنعتی تلقی می‌شد، اکنون در قالب معضلی فراگیر در کل دنیا مطرح می‌باشد. امروزه در سراسر جهان بیش از 300میلیون نفر مبتلا به پرخوری و چاقی بیش از حد هستند. طبق هشدار محققان اگر با چاقی مبارزه نشود، این عارضه که براساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانی، علت اصلی بیش از 40درصد موارد مرگ و میر در سال است، به بیماری شماره یک جهان مبدل خواهد شد. اما برای کنترل چاقی باید از دوران کودکی اقدام کرد چرا که مطالعات نشان می‌دهد 30تا 80درصد کودکان دارای اضافه وزن و یا چاقی در بزرگسالی نیز اضافه وزن دارند. در واقع آنچه مسلم است کودکان مبتلا به چاقی در آینده به بزرگسالانی تبدیل می‌شوند که به اضافه وزن و چاقی مفرط دچارند.
برای بررسی مشکلات چاقی در کودکان از ابعاد گوناگون علمی و همچنین تغذیه صحیح در این دوران حساس زندگی با تنی چند از متخصصان به گفتگو نشسته‌ایم.
دکتر محمد محمدزاده، متخصص اطفال، علل بروز چاقی را چنین برمی‌شمرد عوامل متعدد ژنتیکی، محیطی، رژیم غذایی، عادات تغذیه‌ای، عوامل فرهنگی، سطح فعالیت و اختلالات متابولیسمی و غددی.
وی می‌گوید: شالوده سلامت انسان از دوران جنینی و کودکی شکل می‌گیرد که در زمان پیش از تولد ساختار تغذیه مادر در این عرصه حیاتی و تأثیرگذار است.
پس از تولد نیز شیر مادر کامل‌ترین ماده غذایی برای نوزاد محسوب می‌شود. پس از دو سالگی باید یک برنامه غذایی متعادل برای کودکان رعایت شود. چنین برنامه‌ای علاوه بر رفع گرسنگی، باید عناصر غذایی و مواد مغذی لازم برای تندرستی کامل را دارا باشد. استفاده از چهار گروه اصلی غذایی مهمترین راه برای اطمینان از تأمین نیازمندی‌های تغذیه‌ای کودک محسوب می‌شود.
دکتر محمدزاده در ادامه تصریح می‌کند: سوءتغذیه یکی از رایج‌ترین و مهمترین بیماری‌های کودکان در کشور به شمار می‌رود که البته تحقیقات نشان داده عامل این عارضه کمبود مواد غذایی نیست بلکه پایین بودن سطح آگاهی‌های عمومی در مورد الگوهای غذایی مناسب علت اصلی شیوع این بیماری در بین کودکان ایرانی محسوب می‌شود. روش تغذیه غلط، مصرف بی‌رویه تنقلات فاقد ارزش غذایی و تبلیغات گسترده آنها در رسانه‌ها به این معضل بیش از پیش دامن زده است. در واقع بسیاری از کودکان امروزی با وجود برخورداری از ظاهری سالم و حتی اضافه وزن، از فقر سلولی رنج می‌برند چرا که به جای مواد غذایی ضروری همچون پروتئین، صرفا" انواع چربی‌ها و مواد قندی به آنها خورانده می‌شود. این سوءتغذیه پیامدهای ناگوار خود را در مدت زمان کوتاهی در قالب کاهش مقاومت بدن در برابر بیماری‌ها، افت یادگیری، اختلال در رشد سلول‌های مغزی و پایین آمدن ضریب هوشی نشان می‌دهد.
وی ضمن ابراز نگرانی از مصرف فزاینده تنقلات در کودکان هشدار می‌دهد: کودکان در سنین پیش از 5 سال با توجه به رشد سریع مغزی و جسمی باید از طریق غذاهای اصلی مواد مغذی مورد نیاز خود را تأمین کنند و پر کردن معده با تنقلات بی‌ارزش و انواع غذاهای آمادهء پرچرب پیامدهای ناگواری از جمله سوءتغذیه به دنبال دارد.
به گفتهء این متخصص اطفال، باید شیوه صحیح تغذیه به کودکان آموخته شود خصوصا" اینکه کودکان امروزی از بیماری‌هایی همچون فشار خون، اختلالات قلبی-عروقی و مزمن قند که زمانی تنها مختص بزرگسالان بود، رنج می‌برند. علاوه بر این نباید فراموش کرد که چاقی دوران کودکی زمینه‌ساز ابتلا به انواع بیماری‌ها به ویژه انواع سرطان در سنین بزرگسالی می‌باشد.
دکتر محمدزاده راه‌های کم کردن وزن را برای کودکان، بالا بردن میزان تحرک و کاهش حجم مصرف مواد قندی و چربی‌ها عنوان می‌کند و می‌گوید رواج عادات غلطی همچون تماشای تلویزیون و استفاده زیاد از بازی‌های کامپیوتری از جمله علل اصلی افزایش بیماری چاقی در بین کودکان محسوب می‌شود. در این میان آمار شیوع چاقی در بین دختران بیشتر است زیرا کمتر تشویق به تحرک می‌شوند.
نکته قابل توجه دیگر در این میان تأثیر موقعیت اجتماعی و اقتصادی والدین بر عدم ابتلای کودکان به چاقی است که بنابر نتایج یک تحقیق هر چه پدر و مادر سطح سواد و تحصیل بالاتری داشته باشند، احتمال ابتلای فرزندان آنها به چاقی کمتر است.
دکتر«محمدحسین حداد»، متخصص تغذیه و دانشیار دانشکده کشاورزی مشهد گروه صنایع غذایی معتقد است در کنار اعطای سوبسید به اقلامی همچون گندم و روغن در کشور، باید غذاهای پرانرژی و حیاتی همچون گوشت و لبنیات نیز مشمول یارانه شوند تا خانواده‌ها مجبور نشوند برغم ارزش بالای غذایی، به خاطر هزینه‌های هنگفت، فرزندان خود را ازاین مواد ارزشمند محروم کنند.
وی توصیه می‌کندباید در رژیم غذایی کودکان عناصری همچون روی و آهن گنجانده شود. به عنوان مثال قطره روی خصوصا" به شکل آلی بهتر است از سن 10سالگی تا 15سالگی بعد از غذا به کودک‌خورانده شود. این عنصر 100آنزیم را در بدن فعال و به رشد قد، بهبود اشتها و آرامش اعصاب کودک کمک می‌کند.
متأسفانه درغذاهای کشور ما این مادهء مفید به طور طبیعی وجود ندارد. البته اخیرا" وزارت کشور با واردات کود روی برای غنی‌سازی گیاهان وارد عمل شده است.
دکتر حداد به نکته قابل توجهی نیز در مورد تغذیه نوزادان اشاره می‌کند مبنی بر آن که تا سن 4ماهگی باید به دلیل وجود نیترات بالا از خوراندن آب لوله‌کشی به کودک اجتناب شود زیرا نیترات در واکنش با هموگلوبین بدن منجر به بروز عارضه‌ای تحت عنوان «methemoglobine mia» یا سندروم«blue baby» در نوزادان می‌شود، عارضه خطرناکی که می‌تواند حتی در نهایت به مرگ بینجامد.
خانم رحمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و دانشکده و انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، سبک زندگی و شیوه کنونی زندگی ماشینی را علت اصلی شیوع چاقی در بین کودکان عنوان می‌کند و می‌گوید زمینه بروز اغلب بیماری‌های مزمن و امراض تحلیل‌برنده همچون استئوپروز از همان سال‌های نخست حیات فراهم می‌شود.
وی در ادامه ضمن تأکید بر تأثیر رفتار والدین بر تغذیه کودکان تصریح می‌کند هر چه صمیمیت بیشتری بر روابط میان والدین با فرزندان حکمفرما باشد، کودکان بیشتر تمایل دارند ارزش‌ها و هنجارهای والدین را درونی کنند و از آنجایی که در حال حاضر بالغ بر دوسوم بزرگسالان با پرخوری و اضافه وزن روبرو هستند، این عادات از سوی کودکان در قالب ارزش تلقی می‌شود.
البته مطالعات انجام شده نشان داده که دخترها بیشتر تابع این تأثیر هستند.
این کارشناس تغذیه شناخت علل و عوامل چاقی را نتیجه تحقیقات فراگیر محققان دنیا در این خصوص عنوان می‌کند و می‌گوید: مسئله تغذیه بحث اصلاح رفتار است. صرف اینکه گفته شود چه چیزهایی بخوریم و چه چیزهایی نخوریم، کافی نیست بلکه این آگاهی‌رسانی و آموزش باید به یک نگرش مثبت تبدیل شود و این نگرش نیز در حدی باشد که به تغییر رفتار بینجامد.
در واقع باید در مباحث روانشناختی رفتاری، نگرش و عملکرد افراد را به طور اصولی اصلاح کنیم. در این خصوص در ایران طی پروژه‌های مقطعی و در سطح پایان‌نامه‌ها و طرح‌های تحقیقاتی کار آغاز شده البته قرار است با استفاده از مدل‌های آموزشی مختلف در راستای بالا بردن آگاهی، ایجاد نگرش و اصلاح عملکرد اقدامات جدی به مورد اجرا گذاشته شود.
امروزه در سراسر جهان بیش از 300میلیون نفر مبتلا به پرخوری و چاقی بیش از حد هستند
بسیاری از کودکان با وجود برخورداری از ظاهری سالم و حتی اضافه وزن، از فقر سلولی رنج می‌برند
مصرف«روی» 100آنزیم را در بدن فعال و به رشد قد، بهبود اشتها و آرامش اعصاب کودک کمک می‌کند
زمینه بروز اغلب بیماری‌های مزمن و امراض تحلیل‌برنده همچون استئوپروز از همان سال‌های نخست حیات فراهم می‌شود .

سلامت روان یعنی چه؟

سلامت روان یعنی چه؟
اصطلاح «سلامت روان» متاسفانه اندکی با ابهام به کار می‌رود و بعضا باعث اشتباه می‌شود زیرا بیشتر مردم، آن را صرفا نیاز اشخاصی می‌دانند که ناراحتی یا اختلال روانی دارند و باید با به کار بستن توصیه‌های متخصصان روان‌درمانی بهبود یابند. در این معنا «سلامت» در مقابل «سلامت جسم» قرار می‌گیرد و در ضمن تصور می‌شود که سلامت روانی از سلامت جسمی جداست که هر کدام از این پندارها خطاست.
منظور از سلامت روانی یا عقلی، فعالیت‌هایی است که برای کمک به اشخاص در رنج انجام می‌گیرد تا ایشان را از مشکل نجات دهد و همچنین مردم را در پیشگیری از گرفتاری و آشفتگی راهنمایی می‌کند. بنابراین بهداشت روانی هرگز از کیفیت بهداشت جسمانی انسان‌ها غافل نخواهد بود.
سه جزء مهم برای بهداشت وجود دارد: سلامت جسمی، روانی و اجتماعی. می‌توان گفت سلامت روانی به معنای ایجاد تعادل لازم بین محیط زندگی و نیازها و خواسته‌های انسان است و همواره حوادث و فشارهای روانی باعث می‌شوند این تعادل به هم بریزد یا در معرض خطر قرار گیرد. برای همین سلامت جسم و روان بسیار به هم وابسته‌اند و همان‌طور که می‌توان با آموزش‌های مختلف و ارتقای آگاهی مردم از بیماری‌های جسمی پیشگیری کرد، در اولین اصل سلامت روانی هم هدف ما پیشگیری است. ما با آگاهی دادن به تمام افراد جامعه در زمینه مشکلات روان، آگاهی از فشارهای روانی و راه تقابل با آن و تلاش در رفع عواملی که آرامش روانی افراد را در هر سن (از جنینی تا پیری) به خطر می‌اندازد، این اصل را انجام می‌دهیم؛ مثلا با آموزش به خانواده‌ها در رابطه با روش تربیتی فرزندان و اصلاح سبک‌های تربیتی در دوره قبل رشد و بلوغ و توجه دادن مردم به نکات اصولی نکات سلامت روان قصد پیشگیری از ابتلا به مشکلات روانی را داریم تا همه بتوانند از زندگی خود احساس لذت داشته باشند. یکی از دیگر اهداف سلامت روان، درمان است، یعنی اگر پیشگیری با شکست مواجه شد و اختلالی بروز کرد مانند همه بیماری‌ها باید اقدامات درمانی را شروع کنیم. گاهی اوقات بیماران مبتلا به اختلالات روانی، مانند مشکلات جسمی برای مدتی از محیط کار و اجتماع دور می‌شوند و یا سیر مزمن بیماری باعث می‌شود توانایی‌های آنها کاسته شود، پس هدف ما در سلامت روانی علاوه بر درمان علایم، توان‌بخشی بیماران هم هست. در این مرحله به بیماران آموزش‌هایی ارایه می‌دهیم تا دوباره توانمند شوند و بتوانند در برخورد مجدد با تنش‌ها و مشکلات خود به شیوه صحیح و اصولی عمل نمایند تا مبادا دوباره بیمار شوند. مقصود از توان‌بخشی فقط بازگرداندن فرد به حالت قبل از بیماری نیست بلکه با آموزش‌هایی چون آموزش ارتباط مناسب اجتماعی سعی می‌کنیم او را بسیار توانمندتر از قبل کنیم تا این بار نه تنها بیمار نشود، بلکه فرد مفید و سالمی برای خود، خانواده و جامعه‌اش باشد.

نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی

نقش احساس قدردانی در رضایت از زندگی


 چکیده

«قدردانی»، از منظر دین اخلاق و روان شناسی، منزلت والایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی قدردانی با معنویت و شخصیت، و نقش آن در رضایت از زندگی انجام شد. 105 دانشجو از دانشگاه تهران و مؤسسه امام خمینی قدس ره به پرسش نامه های ذیل پاسخ دادند: «مقیاس خود ارزیابی معنویت»، «پرسش نامه قدردانی»، «مقیاس قدردانی»، «مقیاس کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت»، و«مقیاس رضایت اززندگی». داده ها با شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، و رگرسیون تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد قدردانی قوی ترین همبستگی را با معنویت وعامل شخصیتی توافق داشت. قدردانی با همه ی ابعاد شخصیت همبستگی مثبت داشت. این رابطه الگوی متمایزی به دست داد به گونه ای که قدردانی با ابعاد مرتبط با بهزیستی و عملکرد اجتماعی مانند توافق بیشترین ارتباط را داشت. قدردانی با رضایت از زندگی همبسته بود و با کنترل صفات شخصیتی نیز توانست 6 درصد از واریانس رضایت از زندگی را پیش بینی کند. یافته های پژوهش حاضر شالوده ی دینی-اخلاقی قدردانی را نشان داد، و جایگاه آن را در میان عوامل شخصیت روشن ساخت. این پژوهش از این دیدگاه حمایت می کند که قدردانی ارتباط یگانه ای با بهزیستی دارد.
کلیدواژه ها:قدردانی، معنویت، دین، علم اخلاق، شخصیت، رضایت از زندگی.

مقدمه

«قدردانی»، ریشه های مستحکمی در دین و اخلاق دارد و چندی است که در پژوهش های روان شناختی نیز جای پایی برای خود گشوده است. شکر، قدردانی، حق شناسی و واژه هایی مشابه در زبان های مختلف تقریباً به یک معنا به کار می روند. در این نوشتار از واژه قدردانی استفاده می کنیم. اما چون در متون اسلامی از واژه شکر استفاده شده، در مرور مباحث اسلامی و اخلاقی واژه ی شکر را به کار می بریم.
در الهیات وجوب شکر منعم بدیهی فرض شده است. (1)خداشناسی با اصل وجوب شکر منعم آغاز می شود؛ چراکه برای شکر منعم باید ابتدا او را شناخت. (2)حقیقت شکر عبارت است از صرف نعمت به گونه ای که یادآور منعم و نشان دهنده ی احسانش باشد و در مورد پروردگار متعال به ایمان به او و تقوا منجر می شود. (3)شکر جلوه های متعددی دارد، اما جزء اصلی آن، حالتی درونی است که عبارت است از توجه به مورد نعمت قرار گرفتن. (4)احساس مثبت درونی، احساس نزدیکی به منعم، اظهار کلامی این جریان، و نهایتاً صرف کردن نعمت در مسیر درست، همگی پیامد آن حالت درونی است. بنابراین می توان گفت هسته ی مفهوم شکر، واکنش مثبتی است که در برابر دریافت یک خیر در فرد ایجاد می شود. این واکنش مثبت درونی به دادن پاسخی مثبت به «منعم»، «دهنده» یا «کمک رساننده» می انجامد. از پیامدهای قدردانی، تکرار یا ادامه ی دریافت خیر است؛ چرا که منعم در می یابد لطفش به هدر نرفته است. این حقیقت، هم در مورد خداوند درست است و هم انسان ها. همان گونه که شکر نعم الهی موجب افزایش نعمت می شود، (5)خداوند از بندگانش می خواهد سپاسگزار دیگران نیز باشند. (6)در برخی اخبار رابطه ی نعمت و شکر، به گناه و توبه تشبیه شده است؛ (7)نعمت بدون شکر، قبیح است. خداوند خود (نساء: 147) و بندگان صالحش را با صفت شکر وصف می کند. در مورد نوح علیه السلام می گوید: «انه کان عبدا شکورا»(اسراء: 3)و ابراهیم علیه السلام را چنین وصف می کند:«شاکراً لانعمه». (نحل: 121) خداوند ضمن اینکه شکرگزاران را اندک می شمارد، (8)همگان را به آن توصیه می کند و آن را پیامد ایمان می داند. (نحل: 114)گرچه خدا بی نیاز است، این بی نیازی مانع از آن نیست که بندگان را مکلف به شکر نکند؛ زیرا تکلیف، خود نعمتی دیگر است. (9)وانگی شکر، پیامدهای مادی و معنوی مهمی دارد؛ برای مثال، فقط بندگان شاکر، نشانه های الهی را در می یابند. (10) آثار روانی آن در مرور پژوهش های روان شناختی خواهد آمد.
در اخلاق نیز قدردانی فضیلتی درخور ستایش شمرده می شود. راغب اصفهانی شکر را تصور نعمت و اظهار آن می داند. (11)وی شکر را سه قسم کرده است:شکر قلبی که تصور نعمت است، شکر زبانی که تعریف و تمجید از نعمت دهنده است، و شکر جوارحی که جبران نعمت به قدر توان است. (12) استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی می نویسد: «شکر عبارت است از قدردانی نعمت منعم. و آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز کند؛ و در زبان به طوری؛ و درافعال و اعمال قلبیه به طوری. اما در قلب، آثارش از قبیل خضوع و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است. و در زبان، ثنا و مدح و حمد. ودرجوارح، اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم، و امثال این است. شکر عبارت از نفسِ معرفت به قلب ونفسِ اظهار به لسان وعمل به جوارح نیست؛ بلکه عبارت از یک حالت نفسانیه است که آن حالت خود اثر معرفت منعم و نعمت و اینکه از آن نعمت منعم است می باشد؛ و ثمره ی این حالت، اعمال قلبیه و قالبیه است». (13)
چنان که ملاحظه شد مفهوم قدردانی در دین و اخلاق ریشه های استواری دارد. اما تنها یک دهه است که در پژوهش های روان شناختی جای پایی برای خود گشوده است. (14)این توجه را احتمالاً باید مرهون روان شناسی مثبت بدانیم. روان شناسان در سال های اخیر به این نتیجه رسیده اند که برای درک کامل افراد تمرکزبر جنبه های مثبت و منفی روان به یک اندازه اهمیت دارد. نهضت روان شناسی مثبت از آغاز شکل گیری اش سهم چشمگیری در تغییر تمرکز منفی بر بیماری و آسیب شناسی به توجه مثبت به بهزیستی و سازه های مرتبط داشته است. تمرکز بهزیستی و روانشناسی مثبت بر این است که زندگی انسان چگونه شکوفا می شود(15)وبه بزرگ ترین پاداش ها و پتانسیل ها می رسد. (16) یکی از سازه هایی که در روان شناسی مثبت قلمداد شده و شامل جهت گیری زندگی به سوی جنبه های مثبت در دنیاست. (17)با اینکه مدت زیادی ازآغاز مطالعه دراین زمینه نگذشته، شواهد حاکی است که احساس قدردانی با پیامدهای مثبت روان شناختی و جسمی مرتبط است. اما ماهیت قدردانی و تعریف روان شناختی آن چیست؟ قدردانی حالتی شناختی-عاطفی و معمولاً همراه با این ادراک است که فرد منفعتی شخصی دریافت کرده که مستحقش نبوده یا آن را کسب نکرده، بلکه این منفعت به سبب نیات خوب فرد دیگری عائدش شده است. (18)قدردانی هیجانی است که متوجه یک عامل خارجی می شود؛ این هیجان در پی منفعتی پدید می آید که فاخر، ارزشمند، و با قصد نوع دوستانه تفسیرمی شود. از منظر تکاملی یا زیست-فرهنگی، قدردانی به افراد کمک می کند ارتباطات را شکل دهند وحفظ کنند. چون ارتباطات برای بقا و بهزیستی افراد، گروه ها و جوامع لازم اند، قدردانی و دیگر هیجانات اجتماعی برای حل مشکلات ویژه ای در زندگی انسان شکل یافته اند. قدردانی، سازشی تکاملی برای تنظیم پاسخ افراد به اعمال نوع دوستانه است؛ یک مکانیزم میانجی که دریافت یک لطف را به جبران یک لطف مرتبط می سازد. اثر هیجان عبارت است از ایجاد میل به مقابله به مثل.
پژوهش های تجربی نشان داده اند سطوح بالای قدردانی با بهزیستی فاعلی، (19) بهزیستی روانی، (20)معنویت متعالی، صفات عاطفی مثبت، (21)سرزندگی، امید، خوشبینی، همدلی، (22)وابراز قدردانی با احساسات مثبت (23)وافزایش انگیزش اجتماعی همراه است. (24)تمرین قدردانی به کاهش عاطفه ی منفی و افزایش خلق مثبت می انجامد. (25) در نوجوانان نیز قدردانی بارضایت اززندگی (26)ورضایت از تجربه ی مدرسه همبسته است. (27)با این اوصاف طبیعی است که قدردانی یکی از شیوه های شادتر شدن قلمداد شود. (28)بررسی رابطه ی قدردانی با سبک های کنارآمدن نیز نشان داد قدردانی با جست و جوی حمایت اجتماعی هیجانی و وسیله ای، تفسیرمجدد مثبت، کنارآمدن فعال، و برنامه ریزی رابطه ی مثبت دارد و با سرزنش خود، استفاده ازمواد، انکار، گسلش رفتاری، (29) و گرایش به مسائل مادی رابطه منفی(30) قدردانی مستقیماًحمایت اجتماعی را بارور می سازد و افراد را از استرس و افسردگی محافظت می کند. (31)قدردانی باگذشت همبستگی دارد، ازعوامل شخصیت با روان رنجور خوئی رابطه ندارد و در میان باقی عوامل، بیش از همه با توافق رابطه دارد (32). قدردانی با کیفیت خواب مرتبط است و کیفیت فاعلی، مدت، مقدار کمتر نهفتگی خواب و بدکاری در ساعات روز را پیش بینی می کند. (33)کندلر و همکارانش(2003)(34) قدردانی را یکی از ابعاد هفتگانه ی دینداری در نظر گرفتند و نشان دادند که با کاهش خطر وابستگی به نیکوتین، الکل و مواد، سوء مصرف مواد و رفتارجامعه ستیزانه، افسردگی اساسی، فوبی ها، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وحشتزدگی، وپراشتهایی روانی همبسته است. احساس قدردانی نسبت به خدا نیز با رضایت از زندگی همبسته است(35)وکاهش آثار آسیب زای استرس را به همراه دارد. (36)
با توجه به اهمیت نظری قدردانی، و پیامدهای عملی آن، در پژوهش پیش رو به بررسی رابطه ی قدردانی با گرایش های دینی، عوامل شخصیتی و رضایت از زندگی خواهیم پرداخت. رابطه ی قدردانی بامعنویت و دینداری پایگاه دینی آن را نشان خواهد داد و رابطه ی آن با عوامل شخصیتی درحمایت از فطری بودن آن خواهد بود. بررسی نقش قدردانی در بهزیستی را باپرداخت به این پرسش پی می جوییم که«آیا قدردانی با کنترل پنج عامل بزرگ شخصیت نیز می تواند رضایت از زندگی را پیش بینی کند؟ »

روش تحقیق

جامعه ی آماری این پژوهش دانشجویان دانشکده ی روان شناسی دانشگاه تهران، و مؤسسه ی امام خمینی قدس ره درسال تحصیلی 88-1389 بودند. نمونه ی پژوهش شامل 105 دانشجو(شامل 49 زن و 56 مرد) بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب وبه شرکت در پژوهش دعوت شدند. میانگین سنی کل شرکت کنندگان 24. 67 سال با دامنه 19 تا 44 و انحراف استاندارد 5,85 بود. روش تعیین حجم نمونه:از آن رو، که حجم کافی برای پژوهش های همبستگی، 100 نمونه بیان شده است، (37)حجم نمونه ی پژوهش حاضر حداقل 100 نفر در نظر گرفته شد. اما با توجه به احتمال پاسخدهی ناقص برخی از شرکت کنندگان، از 110 نفر برای شرکت درپژوهش دعوت شد که سرانجام اطلاعات حاصل از 105 نفر، قابل استفاده بود. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی- استنباطی است وازشاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، و رگرسیون برای تحلیل داده ها استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از:
1. مقیاس خودارزیابی معنویت:(38)این مقیاس شش گویه دارد و معنویت مبتنی بر جهت گیری درونی را می سنجد. نمونه ای از گویه ها از این قرار است:بسیار سعی می کنم تا زندگی ام طبق باورهای دینی ام باشد(گویه 2)؛ ازمطالعه درباره ی معنویت یا دینم لذت می برم (گویه 4)این مقیاس در پژوهش های بالینی و غیربالینی به عنوان ابزاری معتبر به کار رفته است. (39)پایایی درونی آن از 0. 82 تا 0. 91 بوده است. (40)نسخه ی فارسی این مقیاس نیز در نمونه های دانشجویی و غیردانشجویی اجرا و اعتباریابی شده است. آلفای کرونباخ نسخه ی فارسی برابر با 0. 82 (41)و همبستگی آن با مقیاس هوش معنوی برابر با 0. 45 بوده است. (42)
2. مقیاس کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت: این مقیاس، نسخه ی کوتاه و بیست گویه ای مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (43)است. در این مقیاس هر یک از عوامل پنجگانه ی گلدبرگ با چهار گویه سنجیده می شوند. این پنج عامل عبارت اند از: برونگرایی، توافق، وظیفه شناسی، ثبات هیجانی، و تجربه پذیری. (44)
3. مقیاس رضایت از زندگی: این مقیاس دارای پنج گویه و تک عاملی است. دینر (45) این مقیاس را برای سنجش وجه شناختی بهزیستی فاعلی ساخته و تاکنون یکی از پرکاربردترین ابزارها در زمینه ی رضایت از زندگی بوده است. (46)این مقیاس را بیانی و همکارانش (47)اعتباریابی کرده اند. به گزارش آنان اعتبار این مقیاس بااستفاده از روش آلفای کرونباخ 0. 83 و باروش بازآزمایی 0. 69 به دست آمد. به گفته ی کاشدان (48)برای سنجش بهزیستی فاعلی، آزمون های مانند مقیاس شادی فاعلی و مقیاس رضایت از زندگی از مناسب ترین مقیاس ها می باشند؛ چرا که کوتاه و فارغ ازفشار زمانی هستند، مبتنی بر نظریه اند، و ویژگی های روان سنجی خوبی دارند. در مقابل، پرسش نامه ی شادی آکسفورد طولانی تر است، دارای سازه های زائد است، وفاقد توجیه نظری برای محتوای پراکنده ای که می سنجد.
4. پرسش نامه قدردانی:پرسش نامه ای شش گویه ای و تک عاملی است که مک کلگ و همکارانش (49)برای سنجش تفاوتهای فردی در آمادگی فرد برای تجربه قدردانی در زندگی روزانه اش ساخته اند. اعتبار این آزمون در پژوهش های متعدد و بین فرهنگی رضایت بخش بود. آلفای کرونباخ این پرسش نامه از 0. 75 تا 0. 82 بوده است. ضریب پایانی نسخه ی فارسی این پرسش نامه در نمونه های دانشجویی و غیردانشجوی با روش آلفای کرونباخ برابر با 0. 81 و روایی آن از طریق همبستگی با چند مقیاس از جمله مقیاس معنویت و رضایت از زندگی به ترتیب 0. 43 و 0. 44 گزارش شده است. (50)
5. مقیاس قدردانی:مقیاسی 10 گویه ای و تک عاملی است که پژوهشگر برای سنجش تفاوت های فردی در جنبه های احساسی، شناختی، و رفتاری قدردانی ساخته است. آلفای کرونباخ این مقیاس، 0. 89 وهمبستگی آن با پرسش نامه ی قدردانی، 0. 73 بود که نشان دهنده ی اعتبار درونی و همگرای آن است. گویه های مقیاس، در پیوست الف قابل مشاهده است. شرکت کنندگان به این پرسش نامه و پرسش نامه های فوق در یک مقیاس پنج درجه ای از عمدتاً نادرست یا عمدتا درست پاسخ دادند.

یافته ها

تحلیل همبستگی نشان داد قدردانی با پنج عامل بزرگ شخصیت، معنویت، و رضایت از زندگی رابطه مثبت دارد. چنان که در جدول 1 مشاهده می شود نمره های دانشجویان در پرسش نامه ی قدردانی و مقیاس قدردانی قوی ترین همبستگی را با معنویت و عامل شخصیتی توافق دارند. ضعیف ترین رابطه نیز از آن قدردانی و ثبات هیجانی است. نمره های دو جنس در مقایسته قدردانی(=0.77p,F=0.08)و پرسش نامة قدردانی (=0.62p,F=0.23)تفاوت معناداری نداشت. سن پاسخ دهندگان نیز با نمره های قدردانی آنان رابطه ای نداشت.
پس از مشخص شدن رابطه ی متفاوت قدردانی با ابعاد شخصیت، برای آزمون این فرضیه که با کنترل عوامل شخصیت، قدردانی واریانس یگانه ای از رضایت از زندگی را تبیین می کند، از رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. در گام نخست پنج عامل بزرگ شخصیت وارد تحلیل شدند. که در نتیجه، الگویی معنادار به دست آمد (R^2=0.29; F=7.41; p<0.01). پنج عامل بزرگ شخصیت تبیینگر 29 درصد از واریانس رضایت از زندگی بودند. در گام دوم، عوامل شخصیت و قدردانی وارد شدند که باز الگویی معنادار به دست داد (R^2=0.36;F=7.02;p<0.01)و36 درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین کرد. تنها تفاوت این دو گام، افزودن قدردانی بود که 6 درصد بیشتر و فراتر از پنج عامل بزرگ شخصیت به واریانس رضایت از زندگی افزو(∆R^2=0.06 ; ∆F=4.55;p<0.01) . نتایج رگرسیون در جدول شماره 2 و 3 ارائه شده است.

بحث و نتیجه گیری

قدردانی نسبت به خدا، گشودن پنجره دل به سوی اوست. بنده در می یابد در رابطه ای که اهمیت دادن، دوست داشتن، و ارزش قائل بودن را در بردارد، گام نهاده است. چنین رابطه ای با خدا، علاوه بر ارضای یکی از نیازهای اساسی روان انسان، شرایط درونی سازی ارزش های الهی را در انسان فراهم می آورد. درونی کردن به عنوان یک فرآیند، گرایش فرد به پذیرفتن داوطلبانه ی ارزش ها و تنظیم های دیگران و ادغام آنها در خود اوست. در صورتی که فرد احساس کند با دیگری ارتباط عاطفی دارد، و باور داشته باشد که او واقعاً به رفاه و سعادت وی اهمیت می دهد، رابطه عالی است و درونی کردن با اشتیاق روی می دهد. (51)این واقعیت درباره رابطه های انسانی نیز صدق می کند. با توجه به این مسائل نظری و پژوهش های تجربی می توان قدردانی را یکی از عوامل مهم بهزیستی قلمداد کرد. بنابراین باید به پرورش آن به شیوه ی جدی همت گمارد و راه های شکوفایی آن را هموار ساخت.
این پژوهش باهدف بررسی مفهوم قدردانی در دین، اخلاق، و روان شناسی آغاز شد. در ادامه رابطه ی قدردانی با معنویت، پنج عامل بزرگ شخصیت و رضایت از زندگی بررسی شد. بررسی رابطه ی قدردانی و معنویت، از ارتباط قوی این سازه ها حکایت داشت. این یافته ها پایگاه دینی قدردانی را تایید کرد. رابطه ی قدردانی با شخصیت نیز در راستای پژوهش های پیشین (52)بود. ارتباط قدردانی و شخصیت، تاییدی بر جایگاه فطری آن است. یافته ی اخیر نافی تغییرپذیری قدردانی نیست. در واقع در علم اخلاق مداخله هایی برای افزایش آن ارائه شده است. درنظرنراقی آنچه از قدردانی باز می دارد، جهل و غفلت است. او برای تحصیل یا افزایش صفت قدردانی نسبت به خداوند، چند توصیه دارد:
1. تفکر درآفریده های خداوند، و انواع نعمت هایش؛ 2. در امور دنیایی مقایسه با پایین تر از خود، و در امور اخروی با بالاتر؛ 3. حضور در گورستان و توجه به حال مردگان؛ 4. یادآوری نعمت هایی که در گذشته داشته ایم. (53)
راهکار دیگری نیز وجود دارد:صرف نیرو در صفات پسندیده و واداشتن خود به کارهای متناسب با خُلقی که می خواهیم حفظش کنیم (در اینجا، قدردانی). در حدیثی آمده که «شکیبا باش، و اگر نیستی اظهار شکیبایی کن»؛ (54)یعنی اگر واجد این صفت نیستی، اظهار شکیبایی کن و خود را به این صفت وادار تا سرانجام خُلق تو چنین شود. این یک اصل است و درمورد صفات دیگر نیز قابل استفاده است. (55)
سرانجام اینکه رابطه ی مثبت قدردانی با رضایت اززندگی حتی باکنترل عوامل شخصیت نیز از بین نرفت. این یافته حاکی از نقش منحصر به فرد قدردانی دررضایت از زندگی است. رصد مفاهیم دینی و اخلاقی دارای ارزش والای الهی اند و تاثیرات شگرفی در زندگی انسان دارند، خطی از پژوهش را می گشاید که می تواند به شناخت هرچه بهتر دین و اخلاق، و اخلاقی و دینی کردن جامعه کمک کند. در پایان، بررسی نقش قدردانی و دیگر سازه های اخلاقی در بهزیستی و سلامت جسم و روان را به پژوهشگران علاقه مند پیشنهاد می کنیم.
پیوست: «مقیاس قدردانی»
1. غالبا با کمترین لطفی که به من می شود، احساس مثبتی در من ایجاد می شود.
2. به لطف یا کمکی که دیگران به من می کنند، واکنش چندانی نشان نمی دهم.
3. وقتی کسی به من خیری می رساند، بلافاصله از یاد می برم.
4. به نظر من قدردانی یک فضیلت اخلاقی است.
5. در قبال انجام دادن وظیفه لازم نیست از افراد قدردانی کرد.
6. «قدردان بودن» قابل ستایش است.
7. تشکر کردن نشانه ضعف است.
8. اگر کسی بخواهد در من احساس قدردانی ایجاد کند، باید کار مهم و بزرگی انجام دهد.
9. از دیگران تشکر نمی کنم و به تشکر دیگران نیز اهمیتی نمی دهم.
10. اگر کسی به من منفعتی برساند، آن را جبران می کنم.
عبارات معکوس: 2، 3، 5، 7، 8، 9.

پی نوشت ها :

* کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه تهران.
1. علی ربانی گلپایگانی، محاضرات فی الالهیات، ص12.
2. سید محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیه، ج1، ص10.
3. سید محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج12، ص21.
4. محمد کلینی، الکافی، ج2، ص95.
5. سیدمحمدحسین طباطبایی، همان، ج4، ص40؛ کلینی، همان، ج2، ص95.
6. محمدکلینی، همان، ص94؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج4، ص477.
7. شیخ عباس قمی، همان.
8. سبا: 113؛ بقره: 243؛ اعراف:10
9. ناصر مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ج4، ص212.
10. ابراهیم: 5؛ لقمان: 31؛ سبا: 19؛ شوری: 33.
11. راغب اصفهانی، کرانه سعادت، ص154.
12. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص343.
13. امام خمینی قدس ره، چهل حدیث، ص343-344.
14. A. M. Wood, et al, personality and Individual Differences, 44: 621-632.
15. C. S. M,Fouhy, Spiritual Well - Being and physical Activity: Their Influence on Self - Esteem and Life satisfaction,45.
16. M. E. p. Seligman & M. Csikszentmihalyi, American psychologist, 55(1): 5-14.
17. A. K. Gordon, et al, Applied Developmental psychology, 25: 541-553.
18. G. Bono & M. E. Mccullough, Journal of cognitive psychotherapy, 20(2(: 10-1.
19. R. A. Emmons & M. E. Mccullough, Journal of personality and social psychology, 84(2) :377-389.
20. A. M. Wood, et al, personality and Individual Differences, 46(4): 443-447.
21. M. E. Mccullough,etal، Journal of personality and social psychology, 86(2) :295-309
22. H. G. Koenig, Faith and Mental Health Religious Resources for Healing, 60-61.
23. J. J. Froh, et al , Journal of school psychology, 46: 213-233.
24. T. Naito, et al , Journal of cross- cultural psychology, 36: 247-263.
25. K. M. sheldon & s. Lyubomirsky, the Journal of positive psychology, 1(2):73-82.
26. L. H. chen & Y. H. Kee, social Indic Research , 89: 361-373.
27. J. J. Froh, C. et al, Journal of Adolescence, 32(3): 633-650.
28. K. M. sheldon & s. Lyubomirsky, et al, social and personality psychology compass, 1(1): 129-145.
29. A. M. Wood, et al, Journal of social and clinical psychology ,26(9) : 1076-1093.
30. E. L. polak & M. E. Mccullough, Journal of Happiness studies, 7: 343-360.
31. A. M. Wood, et al, Journal of Research in personality,42 : 854-871
32. F. Neto, personality and Individual Differences, 43: 2313-2323.
33. A. M. Wood, et al, Journal of psychosomatic Research, 66: 43-48.
34. K. S. Kendler, et al , American Journal of psychiatry, 160(3): 496-503.
35. ناصر آقابابایی، اخلاق، زیر چاپ.
36. N. Krause, Research on Aging , 28: 163-183.
37. حیدرعلی هومن، شناخت روش علمی در علوم رفتاری، ص299.
38. spirituality self - Rating scale(ssRS) .
39. M. Galanter, et al, Journal of Substance Abuse and Treatment, 33: 257-264.
40. M. Galanter, Journal of Substance Abuse Tretment, 33: 265-272.
41. ناصر آقابابایی و دیگران، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، مجله علوم روانشناختی، ش31، ص360-372.
2. همان، ص 169-180.
43. L. R. Goldberg, personality psychology in Europe, 7: 7-28.
44. M. B. Donnellan, et al, psychological Assessment, 18(2): 192-203.
45. E. Diener, et al, Journal of personality Assessment, 49(1): 71-75.
46. F. L. Atienza, et al, personality and Individual Differences, 35: 1255-1260.
47. علی اصغر بیانی و دیگران، روانشناسان ایرانی، ص259-265.
48. T. B. Kashdan, personality and Individual Differences, 36: 1225-1232.
49. ، M. E. Mccullough,etal Journal of personality and social psychology, 82(1) :112-127
50. ناصر آقابابایی و دیگران، «سنجش قدردانی در دانشجویان و طلاب؛ بررسی ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه قدردانی»، مجله اسلام و مطالعات روانشناسی، در حال ارزیابی.
51. R. M. Ryan & E. L. Deci, American psychologyist,55(1): 68-78.
52. A. M. Wood, et al, personality and Individual Differences, 45: 49-54.
53. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج3، ص273.
54. محمد کلینی، الکافی، ج2، ص112.
55. ناصر آقابابایی، اخلاق، ص147-169.

منابع:
آقابابایی،ناصر، اخلاق، 1389،زیر چاپ.
آقابابایی،ناصر، فراهانی، حجت اله، رحیمی نژاد، عباس، «بررسی ویژگی های سنجشی در کوتاه پرسشنامه خودسنجی هوش معنوی»، علوم روانشناختی، ش34، 1389.
آقابابایی،ناصر، فراهانی، حجت اله، رحیمی نژاد، عباس، و فاضلی مهرآبادی، علیرضا، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، مجله علوم روانشناختی، ش31، 1388.
آقابابایی،ناصر، فراهانی، حجت اله،و فاضلی مهرآبادی، علیرضا، «سنجش قدردانی در دانشجویان و طلاب؛ بررسی ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه قدردانی»، مجله اسلام و مطالعات روانشناسی، 1389، در حال ارزیابی.
امام خمینی قدس ره، چهل حدیث، چ چهاردهم، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس ره، 1376.
بیانی، علی اصغر، کوچکی، عاشور محمد، و گودرزی، حسینیه، «اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی»، روان شناسان ایرانی، ش3(11)، 1386.
خرازی، سیدمحسن، بدایة المعارف الالهیه، چ پنجم، قم، اسلامی، 1418ق.
راغب اصفهانی، کرانه سعادت، ترجمه سید مهدی شمس الدین، چ دوم، قم، نورنگار، 1376.
راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه سیدغلامرضا خسروی حسینی، چ دوم، تهران، مرتضوی، 1374.
ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، چ چهارم، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، 1421ق.
طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، چ دوم، بیروت الاعلمی، 1422ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، بیروت، دارالاضواء، 1413ق.
مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، چ دهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380.
نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، بیروت، الاعلمی، 1422.
هومن، حیدرعلی، شناخت روش علمی در علوم رفتاری، تهران، سمت، 1386.
Atienza, F. L, Balaguer, I, Garci a - Merita, M. L. Satisfaction With Life Scale: analysis of factorial invariance across sexes. personality and individual Differences, 2003.
Bono, G. & McCullough, M. E. positive Responses to Benefit and Harm: Bringing Forgivensess and Gratitude into Cognitive psychotherapy, Journal of Cognitive psychotherapy, 2006.
chen, L. H. & Kee, Y. H. Gratitude and Adolescent Athletes Well - Being , social Indic Research, 2008.
Diener, E, Emmons, R. A. Larsen, R. J, & Griffin , S, The satisfaction With Life Scale. Journal of personality Assessment, 1985.
Donnellan, M. B. Oswald, F. L. Baird, B. M. & , Lucas, R. E. The Mini - IPIP scales: Tiny- Yet- Effective Measures of the Big Five Factors of personality , psychological Assessment, 2006.
Emmons, R. A, & McCullough, M. E. counting Blessings versus Burdens: An Esperimental Investigation of Gratitude and Subjective Well- Being in Daily Life, Journal of personality and social psychology,2003.
Fouhy, C.S, M. spiritual Well- Being and physical Activity: Their Influence on Self - Esteem and Life satisfaction, a phD Dissertation, Capella University, 2007.
Froh, J. J. Sefick W. J. & Emmons, R. A. counting blessings in early adolescents: An experimental study
f gratitude and subjective Well- being, Journal of school psychology, 2008.
Froh, J. J. Yurkewicz, C. & kashdan, T. B. Gratitude and subjective well- being in early adolescence: Examining gender differences, Journal of Adolescence,2009.
Galanter،m.spirituality and recovery in 12-step programe:An empirical model،journal of substance Abuse Treatment،2007
Galanter, M. Dermatis, H. Bunt, G. Williams, C. Trujillo, M.& Steinke, p. Assessment of spirituality and its relevance to addiction treatment, Journal of Substance Abuse and Treatment , 2007.
Goldberg, L. R. A broad- bandwidth, public domain , personality inventory measuring the lower- level facets of several five - factor models, in I. Mervielde, I. Deary, F. De Fruyt, & F. Ostendorf(Eds), personality psychology in Europe, Tilburg, the Netherlands: Tilburg University press, 1999.
Gordon, A. K. Musher- Eizenman, D. R, Holub s. c . & Dalrymple, J. What are children thnkful for?
An archival analysis of gratitude before and after the attacks of September 11, Applied Developmental psychology, 2004.
Kashdan. T. B. The assessment of subjective Well- being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire).personality and Individual Differences, 2004.
kendler, K. S. Liu, X, Gardner, C. O. McCullough, M. E. Larson, D. & prescott, C. A. Dimensions of Religiosity and Their Relationship to Lifetime psychiatric and substance Use Disorders, American Journal of psychiatry, 2003.
Koenig, H. G. Faith and Mental Health Religious Resources for Healing , Templeton Foundation press, Usa, 2005.
Krause, N. Gratitude toward God, Stress, and Health in Late Life , Research on Aging, 2006.
McCullough, M. E, Emmons, R.A. & Tsang , J. the Grateful Disposition: A conceptual and Empirical Topography, Journal of personality and social psychology, 2002.
McCullough, M.E، Tsang g,& Emmons,
R.A. Gratitude in Intermediate Affective Terrain: Links of Grateful Moods to Individual Differences and Daily Emotional Experience, Journal of personality and social psychology, 2004.
Naito, T. Wangwan, J.& Tani, M. Gratitude in university students in japan and thailand،journal of cross-culural psychology،2006
Nete،f.forgiveness،personality and gratitude،
personality and Individual Differences, 2007.
polak، E. L. & . McCullough, M. E,Is Gratitude an Alternative to Materialism? , Journal of Happiness Studies, 2006.
Ryan, R. M. Deci، E. L. Self Determination Theory and the Facilitation of Intrinsic Motivation , Social Development , And Well- Being, American psychologist, 2000.
seligman,M.E. p. & Csikszentmihalyi, M. positive psychology an Introduction , American psychologist, 2000.
sheldon, K. M. & Lyubomirsky, s. How to increase and sustain positive emotion: The effects of expressing gratitude and visualizing best possible selves, The Journal of positive psychology, 2006.
sheldon, K. M. & Lyubomirsky, s. Is it possible to Become Happier? (And if so, How?), social and personality psychology compass, 2007.
Wood, A. M, Joseph, S. &, Linley, p. A coping style as a psychological Resource of Grateful people, Journal of social and clinical psychology, 2007.
Wood, A. M, Joseph, S. &, Maltby, J. Gratitude predicts psychological Well- being above the big Five
facets, persoality and Individual Differences, 2009.
Wood, A. M, Joseph, S. &, Maltby, J. Gratitude uniquely predicts satisfaction with life: Incremental validity above the domains and facets of the five factor model, personality and Individual Differences, 2008.
Wood, A. M, Joseph, S, Lioyd, J. & . Atkins, S. Gratitude influences sleep through the mechanism of pre- sleep cognitions, Journal of psychosomatic Research, 2009.
Wood, A. M, Maltby, J. Gillett, R. , Linley p. A. & Joseph, S. The role of gratitude in the development of social support , stress, and depression: Two longitudianl studies, Journal of Research in personality, 2008.
Wood, A. M, Maltby, J. stewart, N. & Joseph, S. Conceptualizing gratitude and appreciation as a unitary personality trait, personality and Individual Differences, 2008.
منبع: نشریه روان شناسی و دین شماره 11

خانواده و نوجوان

خانواده و نوجوان


 خانواده به عنوان یک کانون مهم از اهمیت ویژه ی در دوران مختلف رشدی و به ویژه در دوران نوجوانی برخوردار است.نوع روابط موجود در خانواده، شیوه های تربیتی والدین، شرائط و امکانات مختلف اقتصادی، فرهنگی و ...خانواده، تمام ویژگیهای نوجوانی را تحت الشعاع قرار میدهد.بطوری که نوجوان های مختلف ویژگی های این دوران را بر اساس تفاوتهایی که از لحاظ خانوادگی با یکدیگر با شدتهای متفاوتی دارا هستند.شیوه سازگاری آنها، با تغییرات حاصل از بلوغ در آنها متفاوت است و طول زمان نوجوانی و ورود به مرحله بزرگسالی در خانواده های مختلف متفاوت است.
در خانواده هایی که شرایط مناسبی برای این دوران بحرانی مهیا می کنند، فرزندان با ایمنی بیشتری این دوران را می گذرانند.مشکلات نوجوانی کمتری را شاهد هستند و سریع تر از بقیه به پختگی و کمال فکری، عاطفی و اجتماعی می رسند.در حالی که در خانواده های نابسامان، خانواده زیاد سخت گیر و یا بر عکس آسان گیر دشواری های دوران بلوغ بیشتر بوده و اغلب رسیدن به یک هویت کامل فکری، عاطفی و اجتماعی با تاخیر همراه است.

رابطه افقی والدین با نوجوان

یکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان با خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در این دوره است.خانواده ها با کودکان رابطه ای برقرار می کنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است.لازمه برقراری این نوع رابطه آن است که خانواده ها در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورات مشخصی را دریافت می کند، واقع می شود و به عبارت دیگر رابطه خانه و کودک رابطه ای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود.(انواع روشهای تربیتی کودکان).
چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، باید تغییر یابد.والدین به عوض اینکه از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی نوجوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.به عبارتی نوجوان به جای اینکه والدین را در موضعی بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند، آنها را در کنار خود می یابد.

راهبردهای علمی در ارتباط والدین با نوجوان ایجاد ارتباط مناسب:

برای ایجاد رابطه ای مناسب بین والدین و کودک ایجاد فضای خانوادگی سالم کاملا ضروریست.پدر و کادر در ابتدا خود باید سلامت عاطفی، شخصیی و رفتاری داشته و از ارتباط مناسب منطقی با یکدیگر برخوردار باشند، شیوه های تربیتی مناسبی انتخاب کرده و برخورد ها و رفتارهای خود را بر اساس یک شیوه تربیتی مشترک طرح ریزی کنند.وجود اختلاف بین والدین، تعارض در شیوه تربیتی و ...فضای نامناسبی برای ایجاد ارتباط مفید بین والدین و نوجوان فراهم می سازد.ایجاد ارتباط مفید در بستری از آرامش و آسایش خانوادگی، توانایی اعضا خانواده در حل مسائل به شیوه منطقی و ...میسر خواهد بود.

عدم ایجاد محدودیت و سخت گیری شدید و همچنین خودداری از سهل گیری و آزاد گذاری:

در هر دو حالت ذکر شده ارتباط والدین و نوجوان از قاطعیت و استواری برخوردار نخواهد بود.در شیوه اول نوجوان به دنبال راه گریز از زیر سلطه والدین خواهد بود که در این صورت مجالی برای برقراری ارتباط وجود نخواهد داشت، چرا که فاصله ها به قدری به علت سخت گیری و محدودیت زیاد شده که دیگر مجالی برای پیوند نخواهد بود.در حالت دوم نیز والدین از اقتدار کافی برای نوجوان برخوردار نخواهند بود و در واقع احساس نیاز به برقراری ارتباط از طرف نوجوان احساس نخواهد شد.در حالی که چنین نیازی به صورت یک عامل درونی همچنان پابرجاست و خلاهای حاصل از آن دیر یا زود آشکار خواهد شد.

عدم اعمال اجبار در پذیرش تفکرات والدین:

زمانی که والدین سعی می کنند فرزندان نوجوان خود را با ملاکها و معیارهای شخصی خود که در اغلب موارد برگرفته از شرائط تربیتی شخص خودشان و خواسته ها و تمایلات دوران نوجوانی شان است، موافق کنند، با حالت عناد و سرکشی نوجوان مواجه خواهند شد.همچنین مواردی تفاهم و همدلی بین والدین و نوجوان را مخدوش خواهد ساخت و نوجوان فاصله عمیقی را بین خواسته های خود و والدین احساس خواهد کرد.

ناتوانی والدین در کنترل هیجانات خود:

اعمال شیوه های تربیتی گاه مستلزم قاطعیت و تحکم است.در صورتی که این شیوه ها در شرائطی مناسب اعمال شوند، نتایج مفیدی را به بار خواهند آورد.اما در صورتی که هدف از اعمال آنها تخلیه هیجانات خود والدین باشد، آثار مخربی در روابط نوجوان با والدین خواهند دشات.هدف از اعمال شیوه های احیانا تنبیهی نباید تخلیه هیجان پرخاشگری والدین باشد.

توجه به ارزشها، استعدادها و تواناییهای نوجوان:

توجه به ویژگی های مثبت و مفید نوجوان و ارزش و بها دادن به آنها بسیاری از نیازهای روحی نوجوان را ارضا می کند و در احساس تشخیص و هویت کامل می آفریند.افراد و به ویژه نوجوان بسیار تحت تاثیر توجه مثبت اطرافیان و به ویژه والدین خود قرار می گیرند.

خودداری از نظارتهای بازپرس گونه:

به جای چنین روش هایی که اغلب سبب سلب اعتماد نوجوان نسبت به والدین می شود، با نظارت از راه دور و به صورت غیر مستقیم می توان جهت گیری رفتارهای نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمایی کرد.در غیر این صورت نظارت های شدید و کنترل های مستمر نتایج سودمندی نخواهد داشت.

خودداری از انتقادهای ویرانگر و مخرب

خودداری از غرور و خود خواهی والدین و تاکید زیاد بر مساله سن ایجاد فرصت های مناسب برای درد دل نوجوانان آشنائی با روابط دوستانه نوجوان به صورت برقراری ارتباطات خانوادگی.
منبع:نشریه خانواده مطهر

ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی (1)

ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی (1)


 چکیده

مقاله ی حاضر به بررسی رابطه ی عشق و شخصیت می پردازد. هدف از این بررسی شناخت هر چه بیشتر عشق و مهار آن است. برای عملیاتی کردن مسئله از آزمون سبک های عشق و هنر یک استفاده شده است. این آزمون بر اساس تحقیقات جان لی شکل گرفته است. او برای عشق، شش سبک را طراحی کرد. این سبک ها عبارت اند ازسبک عشق پر شور، نمایشی، دوستانه، منطقی، وابسته ی وسواسی (رمانتیک)و ایثارگرانه (1)که هر کی از زاویه ای به مسئله عشق پرداخته اند. برای بررسی شخصیت نیز از دو آزمون NEO و MMPI استفاده و باطرح همبستگی اسپیرمن رابطه ی‌ آنها بررسی شد. فرضیه ی مقاله ارتباط عشق و شخصیت و همچنین ارتباط سبک های عشق با صفات و اختلالات خاص است. پس از تحلیل آماری، فرضیه ی اصلی یعنی رابطه ی عشق و شخصیت معنادار و ابعاد آسیب شناسانه ی عشق وابسته ی وسواسی(عشق رمانتیک) آشکار گشت.
کلید واژه ها:سبک های عشق پرشور، نمایشی، دوستی، منطقی، وابسته وسواسی، ایثارگرانه.

مقدمه

عشق برای اکثر افراد موضوعی جذاب می باشد. اما تحقیقات روان شناختی، به ویژه در دهه های قبل، متناسب با جذابیت این موضوع نبوده است. اگر چه در دو سه دهه ی قبل و مخصوصاً در سال های اخیر توجه نسبتاً خوبی به این موضوع شده است، برخی از محققان به تعریف و طبقه بندی عشق پرداخته اند که از افرادی مانند اریک فروم، جان لی، استرنبرگ و هاتفیلد می توان نام برد. اما جالب توجه آن است که نسبت به اهمیت موضوع، تحقیقات زیادی درباره ی علت شناسی این پدیده صورت نگرفته است. استرنبرگ در مقدمه ی کتاب داستان های عشق می گوید: من اجزای عشق را کشف کردم، اما هنوز به علت عشق نپرداخته ام و لذا تحقیقات گسترده ای راشروع کردم تابه این مسئله مهم بپردازم. البته استرنبرگ در کتاب داستان های عشق با رویکرد شناختی و بررسی طرح واره های هرفرد در قالب یک داستان به علت عاشق شدن می پردازد، اما آن را تحقیقی ناقص می داند که باید کاستی های آن جبران شود. بسیاری از پژوهشگران دیگر نیز در جست و جوی پاسخ همین سؤال اند که چرا بعضی ها عاشق می شوند؟ آیا این به مسائل ارثی و ژنتیکی وابسته است؟ آیا سبک تربیتی در عاشق شدن و سبک عشق تاثیر دارد؟ آیا سطح عزت نفس می تواند در سبک عشق مؤثر واقع شود؟ دراین میان مسئله مهم دیگر این است که رابطه ی عشق باسلامت روان چیست؟ آیا افراد عاشق از حیث سلامت روان دچار مشکل اند؟ آیا بین انواع عشق و بهزیستی ذهنی (2)رابطه وجود دارد؟ بسیاری ازسؤالات پژوهشی مشابه در این میان هست که باید به آنها پاسخ داده شود، و پرسش آخراینکه آیا عشق با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد یا خیر؟ آیا اختلالات شخصیتی می تواند در سبک عشق تاثیر داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش ها می تواند پرده از اسرار عشق بردارد؛ البته درتحقیق حاضر بیشتر بررابطه شخصیت و عشق تاکید می شود. اصولاً پرسش های مرتبط با شخصیت را به دو صورت می توان پیگیری کرد. ابتدا به صورت عادی رابطه ی سبک عشق را با یک پرسش نامه مثل پرسش نامه شخصیت کتل یا پنج عاملی بررسی کنیم. شیوه ی دیگر آن است که رابطه ی سبک های عشق را با یک پرسش نامه ی شخصیت که ابعاد آسیب شناسانه ی شخصیت را ارزیابی می نمایند مقایسه کنیم تا در صورت وجود آسیب روانی آن نیز در کانون ارزیابی قرار گیرد. لذا برای پاسخ گویی کامل به این پرسش تحقیق حاضر طراحی شده است. به همین دلیل در تحقیق حاضر از هر دو روش و از دو تست NEO و MMPI استفاده شده است.
ضرورت این تحقیق، و جوانه های فکر نخستین آن در اتاق درمان و مشاوره زده شد؛ زیرا بسیاری خواسته یا ناخواسته درگیرچنین علاقه هایی می شوند که رهایی از آن برای آنها به آسانی میسور نیست و در بسیاری از اوقات آسیب های سنگینی رابه خود و خانواده شان وارد می نمایند. چه بسیار دانشجویانی که درگیرروابط عاشقانه شده وازادامه ی تحصیل بازمانده اند و چه بسیار زنان و مردان متاهل که در دام عشق گرفتار شده اند و زندگی خانوادگی آنها دچار آسیب جدی شده است. لذا این افراد اگر متوجه شوند که رابطه ی آنها یک رابطه ی پاتولوژیک است برای خلاص شدن از آن یا از بین بردن آثار تخریبی شکست های ناشی از آن به مراکز مشاوره مراجعه می کنند و طالب درمان خواهند بود.
این اطلاعات در آموزش های بهداشت روان، آموزش مهارت های ارتباطی و مهارت های مقابله ای نیزمی تواند مفید باشد. اگر دانشجویان یک دانشگاه دربدو ورود به دانشگاه، ازحیث شخصیتی طبقه بندی، و شخصیت هایی که زمینه مشکلات ارتباطی دارند شناسایی شوند، سپس آموزش های لازم برای ارتباط بین فردی مؤثر و صحیح به آنها داده شود و مشکلات احتمالی آنها دراین دوره های آموزشی گوشزد گردد، بسیاری از مشکلات این گروه های هدف مرتفع خواهد شد. چنان که تحقیقات بسیاری از آموزش های از این دست رامفید می دانند. (3)البته تحقیق حاضر تنها به رابطه ی سبک های عشق و شخصیت می پردازد. موارد بالا تنها به این دلیل ذکرشد تا گستره ی این مسئله و ضروری بودن آن آشکار گردد.

رویکرد تاریخی به پژوهش های عشق

برای آشکار شدن پدیده ی عشق بهتر است دیدگاه برخی از دانشمندان اثرگذار را با نظم تاریخی بیاوریم تاهم به پیشینه ی عشق و هم در میان تحقیقات آنها به مفهوم عشق و علل پیدایی آن اشاره کرده باشیم.

رابین

به گفته ی رابین (1970)با وجود اینکه عشق جز عمیق ترین و با معناترین احساسات به شمار می رود، روان شناسان اجتماعی عملاً هیچ توجهی به آن نکرده اند. او مقیاسی ساخت با دو نوع اندازه گیری:یکی در مورد پیوند و ارتباط و دیگری در مورد عشق. عامل پیوند شامل مواردی مثل جذابیت، دیدگاه خوب، احترام و دوستی است وعشق شامل عواملی مثل اظهار وابستگی به معشوق، اظهار انحصارطلبی و مسئولیت دربرابر او، اظهار علاقه و میل به بودن با او. در میان این عوامل، عامل جنسی یا جذابیت جنسی به چشم نمی خورد. عشق به عنوان یک نگرش به همراه عناصر رفتاری، شناختی و هیجانی توصیف شده است.
البته کار رابین به عنوان یکی از تلاش های سرسختانه برای اندازه گیری تجربی عشق به شمار می رود. تحقیقات اوبه جای عشق شهوانی به عشق رمانتیک متمرکز شده است و تمرکز بر حالت غیر جنسی حکایت از آن دارد که این تحقیق از این حیث با تحقیقات کنونی مغایرت دارد. (4)

رابرت استرنبرگ

استرنبرگ (1988)گفت که برای تجربه ی عشق کامل-یعنی عشقی که تمام اوصاف عشق را در برداشته باشد-عشق باید دارای سه مؤلفه باشد؛ یعنی صمیمیت، تعهد و شهوت.
«صمیمیت»جزء عاطفی است وشامل احساس نزدیکی و اشتراک احساسات است. «شور، هیجان و شهوت»جزئی انگیزشی و شامل جاذبه جنسی و احساس شاعرانه ی«عاشق بودن»است. «تعهد»جزء شناختی و بازتابی است و از نیت شخص خبر می دهد که از رابطه ی پایدار حکایت دارد. (5)
او معتقد بود که اگر تعادل این سه عامل به هم بخورد مفهوم جدیدی از عشق شکل می گیرد که با مفهوم عشق کامل تفاوت دارد. مثلا اگر فردی نسبت به فرد دیگرفقط احساس صمیمیت داشته باشد، اینجا بین دو نفر تنها رابطه ی دوستی به وجود خواهد آمد واگر تنها شور، هیجان و شهوت باشد، عشق خیابانی شکل می گیرد. اگر شور، هیجان و شهوت و صمیمیت باشد و تعهد نباشد، درآن صورت شاهد عشق رمانتیک هستیم واگر رابطه ی صمیمیت و تعهد بالا و شور و هیجان ضعیف باشد، در‌آن صورت عشق مشفقانه شکل گرفته است.

اریک فروم

اریک فروم جزء اولین کسانی است که در روان شناسی در باب عشق مطالبی نوشته اند. اما با وجود اهمیت و شهرت او، علمی نبودن و نداشتن پشتوانه ی پژوهشی یکی از انتقادات وارد بر اوست. البته به دلیل جایگاه و شهرت فروم در روان شناسی نمی توان دیدگاه های او را کاملاً نادیده انگاشت. (6)

جان لی

جان لی در دهه ی 1970 با اجرای تحقیقات در پی این بود که مردم چگونه عشق را با همه گونه هایی که دارد تجربه می کنند. او قصد داشت با این کار ازجریان عشق در غرب افسانه زدایی کند. لی سبک های عشق را به رنگ تشبیه کرد. طیف گسترده ای، از رنگ های اصلی تا رنگ های ثانوی را تشکیل می دهند، رنگ های ثانوی از ترکیب رنگ های اولی تشکیل می شوند. شبیه به همین مسئله در عشق نیز هست. عشق به دو طیف اولی و ثانوی تقسیم می شود. سبک های عشق اولی عبارت اند از:
- عشق پرشور:جذابیت بدنی و عاطفی شدید؛
- عشق نمایشی:نمایش عشق را بازی کردن؛
- عشق دوستانه:عشق مبتنی بر دوستی.
عشق های ثانوی که از ترکیب این سه عشق اولی تشکیل شده است به سه نوع تقسیم می شوند:
1. عشق منطقی:ترکیبی از سبک عشق نمایشی و سبک عشق دوستانه است. این افراد ارزیابی معقول انجام می دهند؛ مثل اینکه صفاتی را که یک ازدواج خوب به آن احتیاج دارد مطالبه می کنند و معشوق خود را مطابق معیارهایشان.
2. عشق وابسته ی وسواسی:ترکیبی از سبک عشق پرشور وسبک عشق نمایشی است و مستلزم انحصار، وسواس، اضطراب و رفتارهای پرشور است.
مسائل جنسی بیمه ی این عشق است. آنها اغلب مضطرب یا ناایمن هستند و می توانند به صورت افراطی حسود باشند. عاشقان وابسته وسواسی به خوبی به درمان پاسخ می دهند و اغلب ازاین سبک رهایی پیدا می کنند.
از ویژگی های عشق وابسته ی وسواسی، سختی کشیدن، حسادت، وسواس و سیری ناپذیری است. آنها اغلب عزت نفس پایین دارند و اهمیت زیادی به روابطشان می دهند. آنها در رابطه بامعشوقشان از صفات ملکی و صفات تفضیلی استفاده می کنند، احساس می کنند که آنها به معشوقشان احتیاج دارند. آنها معشوقشان را به شیوه ای اتفاقی پیدا می کنند. این سبک ازعشق رایج ترین سبک های عشق است که معمولاً در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشترین بسامد را دارد و تقریباً می توان گفت معادل همان عشق های آتشین دوران جوانی است که در دانشگاه ها، مدارس در کل سطح جامعه شاهد آن هستیم و مقاله ی حاضر نیز عمدتاً به همین نوع از عشق نظر دارد. لذا نباید با سبک های دیگر دوستی ها خلط شود.
3. عشق ایثارگرانه:ترکیبی ازسبک عشق پرشور وسبک عشق دوستانه می باشد که معمولاً بشردوستانه، رفاقتی و البته شدید است. لی یادآوری کرد که این نوع عشق با ایدئولوژی مسیحی هم آهنگ است، اما در جوامع سکولار امروز غربی بسیارنادر است؛ با وجود این ممکن است در جوامع دیگر یافت شود.
عشق ایثارگرانه، قربانی و محاصره کردن تمام عیار خود است. عشاق ایثارگر، اغلب، گرایش های معنوی دارند. عاشقان ایثارگر، معشوقشان رابه عنوان قدیس مشاهده و آرزو می کنند که درخدمتشان باشند. عاشقان ایثارگر سرانجام می توانند به این احساس برسند که از آنان سوء استفاده شده است. حالت پیشرفته عشق ایثارگرانه دربخشندگی آن است. (7)

سوزان هندریک و کلاید هندریک

هندریک و هندریک(1986 و 1990) با ساختن مقیاس نگرش سنجش عشق کوشیدند مفاهیمی راکه لی درباره ی عشق گفته عملیاتی کنند. از مقیاس آنها به طور گسترده درتحقیقات عشق استفاده شد؛ اما آنها هیچ توجیه نظری گسترده ای برای مقیاس خود انجام ندادند. آنان متذکر شدند که بیشتر این کار، بر اساس نظریه ی جان لی به سامان رسیده است تا اینکه مستقلاً خود آنها یک مقیاس ایجاد کنند. آنها معتقدند کارشان به یک تحقیق علمی و جامع نیاز دارد.
سبک های عشق ممکن است تغییر کند، همان طور که روابط تحول پیدا می کند؛ مثلاً با نزدیک شدن به آخر عمر سبک های عشق از سبک عشق پرشور به سوی سبک های عشق دوستانه و منطقی حرکت می کند. (8)

پی نوشت ها :

* دانشجوی دکتری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
** استاد دانشگاه علامه طباطبایی.
1. Erose, Ludus, Storge, pragma, mania,Agape.
2. Subjective Well being.
3. ر.ک: دانیل گلمن، هوش هیجانی، ترجمه پارسا.
4.Rubin, Z, "Measurment of romantic love" , Journal of personality & social psychology, 16, p.265-273.
5. sternberg, R. et al,. The psychology of love, p 253.
6. ر.ک: اریک فروم، هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، چاپ هیجدهم.
7. Lee,J. A, colours of lofe: An exploration of the ways of loving, p.250-263.
8. Hendrick , s& Hendrick, C, "A Theory and Method of love", Journal of personality social psychology,v50, p. 2.

منبع: نشریه روان شناسی و دین شماره 11

چطور بهترین شوهر دنیا باشیم؟

چطور بهترین شوهر دنیا باشیم؟


 جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل می کند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده اید، بهتر است چند دقیقه ای دست از سر قبض های پرداخت نشده آب، برق، گاز... و قسط های عقب مانده شهریه بچه ها بردراید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید.

گام 1: خانم ها مقدمند

برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته های خانم تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشم های تان را بشویید و جور دیگر ببینید.

گام 2: خواباندن بچه ها هم لذتی دارد

هفته ای یک بار به همسرتان مرخصی دهید و وظیفه خواباندن بچه ها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانم تان یک ساعت سر و صدای بچه ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقب افتاده یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.

گام 3: عذرخواهی هم کلمه مفیدی است!

در این یک مورد با شما همدردی می کنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می آید، احتمالاً به همان اندازه هم برای تان سخت ترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد. چرا؟ از این جهت که هرچه در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا می افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت تر و خسته کننده تر می شود. اما فقط کافیست یک بار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید. رفتار آرام و متانت آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش های رفتاری است. ولی اگر احیاناً شما مقصر بودید، می توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگ تر شود.

گام 4: از همسرتان برای تحمل شما تشکر کنید

شاید حتی خواندن این گام هم به مذاق تان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده اید، مورد به مورد را شرح داده و به خاطر آنها عذرخواهی کنید. نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعت ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده ای نیست و به خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت می کند.

گام 5: کمی از ریخت و پاش خود را جمع کنید

باور کنید آسمان به زمین نمی آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق یا از روی میز صبحانه، به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی ها بوده!

گام 6: برای با هم بودن زمان بگذارید

شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام های خاطره انگیزی می افتید که در یک رستوران دنج خورده اید. چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند، برای گذاشتن قرارهای اینچنینی، باز هم زمانی را معین کنید؟ می توانید بچه ها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.

گام 7: آراسته و خوش تیپ باشید

سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانم ها نکته مهمی است.

گام 8: شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید

گاهی وقت ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیت های خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستان تان به کوه بروید یا به ورزش های مورد علاقه تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته تان شده و وقتی به خانه برمی گردید، به مردی ایده آل برای زندگی تبدیل شده باشید.

گام 9: مسؤولیت تصمیمات خود را به عهده بگیرید

هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمی توانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسؤولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.

گام 10: فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه کن بودید

یادتان می آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می کردید با پرستیژ و تأثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدت هاست که خبری از آن فرهاد کوه کن نیست و او هم در میان روزمرگی هر روزه تان گم شده. هنوز هم دیر نشده. از همین امروز هر کاری می توانید، برای گرم کردن آتش زندگی تان انجام دهید . کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تأثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
منبع:کوچه ما، شماره 11

شادی و نشاط در قرآن و روایات

شادی و نشاط در قرآن و روایات


 مفهوم شناسی

«تفریح» به معانی شادمانی نمودن، شادی کردن، شاد کردن، شادمان ساختن،(1) فعالیت غیرجدی به قصد سرگرمی، وقت گذرانی رفع خستگی (2)آمده است. تفریح سالم، یعنی تفریح بی عیب، بی گزند، درست و صحیح (3)، و تفریحات سالم به تفریحاتی گفته می شود که از نظر اخلاقی و اجتماعی زیان آور نباشند. (4) شادی یعنی خوشحالی و شادمانی، (5) دوری از غم و اندوه، خوشحالی و سرور.(6) نشاط به معنای سبکی و چالاکی یافتن برای اجرای امور (7)و به معنای شادی، خوشی و سرزندگی (8) است.

تقسیم بندی

در یک تقسیم بندی کلی، آنچه به معنای تفریح مورد بررسی قرار می گیرد، به دو دسته تقسیممی شود:
1. تفریح سالم؛
2. تفریح غیرسالم.
انواع مختلف تفریح، براساس به کار گیری اسباب و وسایل ایجاد شادی و خوشحالی، و نتایج آن، می تواند برای انسان مفید و یا مضر باشد، و همین تفاوت در اسباب و نتایج آن است که تفریح را به آن دو قسم عمده تقسیم می کند.

نیاز به شادی و تفریح

درباره ی ضرورت تفریح و نیاز انسان به خوشحالی و شادابی، مطالب فراوانی بیان شده است.(9)
همچنان که بدن انسان نیاز به مواد غذایی سالم دارد، روح و روان آدمی نیز این نیاز را دارد. تشویش، نگرانی و اضطراب در زندگی مانند تب، لرز، سردرد و هزاران درد جسمی دیگر است که افزون بر تحلیل و از بین بردن توان جسمی، کاهش عملکرد اجتماعی فرد را نیز در پی دارد.
در روایات نسبت به نکوهش حزن و اندوه مطالبی به این شرح وارد شده است:
1. از امام علی (ع) روایت شده است که: حزن و اندوه نصف پیری و درهم شکستگی است.(10)
2. غصه و اندوه بدن را آب می کند.(11)
3. از حضرت عیسی (ع) روایت است: کسی که حزن و اندوه او زیاد باشد، بدنش مریض است (مریض می شود). (12)
4. از امام صادق (ع) روایت شده است:
اندوه ها و غصه ها بیماری قلب است، همان گونه که امراض، درد های بدن و جسم هستند.(13)
همچنین در آیات و روایات، راهکار های مبارزه با پدیده ی اندوه ارائه شده است، برای مثال، خداوند متعال می فرماید:
«آگاه باشید! که دوستان خدا، هیچ ترسی بر آنان نیست، و نه آنان اندوهگین می شوند.»(14)
ایمان به خدا و ارتباط با او، اندوه را از دل برطرف می کند و این، بهترین راهکار برای برطرف کردن حزن و اندوه و جایگزین کردن شادی است. از رسول گرامی اسلام روایت شده است:«خدای متعال به واسطه ی حکمت و فضلش، راحتی، آسایش و خوشحالی را در یقین و رضا و غم و اندوه را در شک قرار داده است.»(15)
خوشحالی و آسایش نشان دهنده ی یقین و رضاست و یقین و رضا بالاترین مراتب ایمان است، بنابراین، پرداختن به مقوله ی تفریح، برای تعالی روح در راستای تعالیم قرآنی و رسیدن به سعادت نهایی،(16) نه تنها کار بیهوده ای نیست، بلکه از ضروریات مباحث اخلاقی و اسلامی است.
در فرهنگ غنی اسلام که برگرفته از دو سرچشمه ی نورانی کتاب (قرآن) و اهل بیت (ع) است(17) ، هر چند به طور صریح واژه ی «تفریحات سالم» نیامده است ولی با دقت و بررسی آیات، روایات و دستور های اسلام در می یابیم که مجموعه ی دین برای زندگی با کرامت انسان (18)تدوین شده و کرامت انسان در گرو برخوردار بودن از روح سالم و جسم سالم است. در یک کلمه، «دین» راه و روش چگونه زندگی کردن را به ما می آموزد. که با به کارگیری این مجموعه دستور ها، می توان سلامت کامل جسمی و روحی خود را تضمین کرد.(19)
در این جا سخنان آیت الله شهید دکتر بهشتی را با عنوان «اسلام دین نشاط است،(20) نه اندوه» از نظر می گذرانیم:
«بر اساس برخی از حکایات صوفیانه که ارتباط چندانی با قرآن کریم ندارد، قرن های متمادی، تفریح و شادی را نقطه ضعف معرفی می کردند، مثلاً به ما می گفتند: قرآن مجید می فرماید: «و باید کم بخندید و بسیار گریه کنید.» (21)از ظاهر این آیه بدون توجه به شأن نزول و مراد اصلی آیه چنین تلقی می شود که «بایستی فراوان گریه کرد و اندک خندید.»
و عده ای با این آیه مردم را از خنداندن و خندیدن منع می کردند، اما اگر در همین یک آیه دقت کنیم، مطلب را درست بر خلاف مفهوم ظاهری به دست می آوریم، مطلب از این قرار است که پیغمبر (ص) دستور مبارزه علیه کفار و مشرکین را صادر کرده بود، وقتی کاروان نظامی حضرت به سوی مبارزه حرکت کرد، عده ای از فرمان بسیج خدا و پیامبر (ص) تخلف کردند، این آیات می گوید: لعنت خدا بر کسانی باد که دیدند پیامبر با مسلمانان به میدان نبرد می رود اما باز هم زندگی دوستی آن ها را وادار کرد از فرمان خدا و رسولش تخلف کنند. لعنت خدا بر آن ها باد! محروم باد این گروه از رحمت حق و به عنوان یک نفرین می گوید: از این پس این گروه نافرمان، کم بخندند و زیاد بگریند، خنده در زندگی آن ها کم باد و گریه در زندگی آن ها فراوان باد!
آیا از این آیه فهمیده نمی شود که اسلام دین نشاط است و زندگی توام با گریه و زاری و ناله، خلاف رحمت و نعمت خداست؟!
تفریح سالم یکی از نیاز های زندگی انسان است، نه فقط به عنوان تجدید قوا، بلکه اصولاً به عنوان یکی از نیاز های اصلی، مثل نیاز به مواد غذایی، یک نیاز طبیعی است. خدای آفریدگار طبیعت و نظام طبیعت، خواسته است آدمی با احساس احتیاج به تفریح، همواره نشاط زنده ماندن و زندگی کردن داشته باشد. خدای متعال به پیامبرش می فرماید: «[ای پیامبر] بگو: «چه کسی زیور[های] الهی را که برای بندگانش پدید آورده، و روز های پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «این [ها] در زندگی پست (دنیا)، برای کسانی است که ایمان آورده اند، (اگر چه دیگران نیز از آن ها استفاده می کنند،) در حالی که در روز رستاخیز مخصوص (مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را برای گروهی که آگاهند، شرح می دهیم.» (22)
این آیه از محکمات قرآن است که در سال های آخر بعثت و هجرت نازل شده است. می گوید: ای پیغمبر، در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را حرام می شمردند، اعلام کن و بگو چه کسی زینت و آرایش و زیبایی هایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده، حرام کرده است؟ چه کسی روزی های پاک، مواهب پاک، مواهبی را که انسان از آن ها لذت مشروع و صحیح می برد، حرام کرده است؟ بگو این مواهب، این روزی های پاک، این زیبایی ها، برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیاست.
در زندگی جاوید و آخرت هم همین زیبایی ها و همین مواهب برای مردم با ایمان است با یک تفاوت که در این دنیا، زیبایی ها به زشتی ها آمیخته و آلوده است.
شادی ها به غم آمیخته است، ولی در دنیای دیگر این زیبایی ها و مواهب پاک برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.
از این آیه می فهمیم اسلام به بهره مند شدن از زیبایی ها، مواهب زندگی و عوامل نشاط آور اهمیت می دهد. طبیعی است که در این دنیا، خدا نشاط و شادی را با غم همراه قرار داده است، نشاط و شادی خالص، در دسترس هیچ کس نیست، ولی در حدودی که قوانین و حق و عدالت اجازه می دهد مردم با ایمان از آن بهره مند شوند و مال آن هاست.
بیش از چند صد آیه از قرآن کریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درستکاری دعوت می کند و به آن ها می گوید: اگر در این دنیا بر اساس صحیح زندگی کردید، با عدالت، با پاکی و درستی، با ایمان صحیح، حرکت کردید آن وقت به شما بهشت می دهیم.

بهشت چیست؟

قرآن در ترسیم بهشت می گوید: بهشت یک زندگی سراسر نشاط، بهره مند از تمام زیبایی های خالص و پاک می باشد. باغ، میوه، گل، جوی روان، آب های زلال، بهترین همسران، بهترین پذیرایی ها، بهترین تخت ها، زیباترین بستر ها (23)و «فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین» (24) هر چه را خودشان بدان میل کنند و چشم ها لذت ببرند در آن (بهشت موجود) است.
اسلام دین فطرت است (25)و ارتباط فطرت با نشاط و شادابی بسیار زیاد است.
مولا علی (ع) روزی به خانه ی یکی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه ی وسیعی دارد. به او فرمود: هان! در این دنیا چنین خانه ی وسیعی می خواهی چه کنی؟ آیا در روز قیامت بدین خانه محتاج تر نبودی ـ اول امام این مطلب را می گوید ـ بعد برای این که آن فرد اشتباه نکند، فرمود: هان! اشتباه نکن تو با داشتن همین خانه ی وسیع می توانی در همین دنیا آن را برای آخرت به کار بگیری از مهمانان پذیرایی کنی، صله رحم کنی این خانه را پایگاه اجتماعات برای تلاش در راه حق و عدالت قرار بدهی. دوست امام دید که نه، مطلب آن طور که او خیال می کرد که امام می خواهد به او زاهد منشی و ترک دنیا تلقین بکند، نیست، بلکه می خواهد بگوید یادت باشد که خانه فقط برای کامروایی نیست، چیز های دیگر هم باید باشد. عرض کرد: یا علی، برادر من را نصیحت کن، امام فرمود: موضوع چیست؟ گفت: برادرم لباس های پشمینه می پوشد، خانه را رها کرده و رفته در یک گوشه ای می گوید:
«من باید عبادت کنم.» نه به زنش می رسد نه به فرزندش، امام فرمود: به او بگو نزد من بیاید. وقتی آمد، امام به او پرخاش کرد و فرمود: هان! تو چه خیال می کنی؟ چه گمانی درباره ی خدا می بری؟ آیا فکر می کنی که خدا این همه مواهب را در این دنیا آفرید و حلال کرده ولی بعد از آفریدن و حلال کردن، دلش می خواهد ما به آن ها پشت پا بزنیم؟
آن مرد عرض کرد پس چرا شما این گونه زندگی می کنید؟ لباس شما از من خیلی خشن تر است. خوراکت از من خیلی ساده تر است. بی اعتنایی ات به مواهب زندگی از من خیلی بیشتر است. مولا فرمود: مطلب بر تو اشتباه نشود، حساب من از حساب تو جداست، من زمامدار امت اسلام هستم که واجب است زندگی شان هم سطح بینواترین مسلمانان باشد.»(26)

نمود های تفریح های سالم در دستور های اسلام

با جستجو در آیات و با دقت در روایات و دستور های دینی می توان به این حقیقت پی برد که دین اسلام به چه میزان، این مسئله را مورد تأکید قرار داده است. برخی از این دستور های دینی که هدفی جز تأمین سلامت روحی و جسمی انسان را تعقیب نمی کنند، از قرار ذیل است:

یک. ورزش و مسابقه

«ارسله معنا غدا یرتع و یلعب»(27)
در قرآن کریم در داستان حضرت یوسف و یعقوب آمده است: آن گاه که فرزندان او خواستند یوسف را از ایشان جدا کنند، ورزش را بهانه کردند و گفتند: «فردا او را همراه ما بفرست تا ورزش و بازی کند و ما هم یقیناً از او محافظت می کنیم.»(28) و این بهانه هایی بود که حضرت یعقوب در برابر آن سکوت اختیار کرد، سکوتی که علامت رضایت و بیانگر تأیید این کار است.
نقل تأییدآمیز بازی و ورزش یوسف در داستان او، و نیز تأکید بر ورزش و مسابقات در روایات (29) و سفارش های فراوان در خصوص ورزش هایی که پیش از همه نشاط آور و مفرح است، (30)خود می تواند دلیلی بر تأکید دین اسلام بر تفریح های سالم باشد.
افزون بر این، قرآن کریم از دو پیامبر به خاطر ویژگی «قوت» و «نیروی بدنی» تعریف و تمجید می کند، یکی از طالوت (31) و دیگری از حضرت موسی در جریان کمک کردن او به دختران شعیب (32) که همگی نشان دهنده ی توصیه به قدرتمند شدن در پی تلاش و کوشش است. ورزش های سوارکاری، تیراندازی و شنا سه ورزش مورد تأکید اسلام است که فرح بخشی این سه در میان رشته های فراوان دیگر بر اهل فن پوشیده نیست.

دو. صله رحم و دید و بازدید

نشست و برخاست با یکدیگر، به ویژه اقوام و خویشان، یکی از بهترین انواع تفریح های سالم است. این عمل آن چنان مورد تأکید است که روایات فراوان و نیز آیاتی در این زمینه وارد شده است. خداوند متعال در آیات مختلف این حقیقت را این گونه بیان می کند:
«و به پدر و مادر، و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم نیکو سخن گویید.»(33)
«و (بیان) راه معتدل و راست بر عهده ی خداست، و برخی از آن (راه ها) کژ است، و اگر (بر فرض خدا) می خواست حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمایی می کرد.»(34)
از امام صادق (ع) در تفسیر آیه ی 19 سوره ی رعد نقل شده است که آنچه خدا به آن فرمان داده که آن پیوند را قطع نکنید، «صله رحم» است.(35)
همچنین از رسول خدا (ص) روایت شده است: «زودترین خیر از نظر ثواب صله رحم است.» (36)
از امام باقر (ع) برای صله رحم آثاری نقل شده است که به قرار زیر است:
1. اعمال را پاکیزه می کند.
2. اموال را زیاد می کند.
3. بلا را دفع می کند.
4. حساب را آسان می کند.
5. اجل را به تأخیر می اندازد.(37)
از رسول خدا (ص) روایت شده است: کسی که برادر مؤمنش را در منزل او بدون حاجت و درخواست زیارت کند، خداوند نام او را از زیارت کنندگان خودش می نویسد و واجب است بر خدا که زائر خود را گرامی بدارد.(38)

سه. اطعام و پذیرایی از مهمان

خوردن و آشامیدن و خوراندن و نوشانیدن و میهمانی از موضوعات مورد تأکید اسلام است. قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم (ع)، به میهمانی او و غذای فراوانی که آماده کرد (گوساله بریان شده) (39)و نیز میهمانی در منزل پیامبر اسلام اشاره کرده است.(40) میهمانی کردن که نقش بسزایی در ایجاد شادی در دل مردم دارد، مورد تأکید دین اسلام است. از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده: «لذت کریمان در خوراندن است و لذت لئیمان در خوردن.»(41) و همچنین از ایشان نقل شده است: «قوی کردن و توانمند سازی اجسام با غذا خوردن است و توانمند سازی روح با غذا خوراندن می باشد.»(42)

چهار. سیر و سفر و گردش

سیر و سفر و گردش و استفاده از مناظر زیبای طبیعت، آبشار ها، کوه ها، دریا ها و آثار باستانی دشت ها و حتی کویر مورد سفارش دین اسلام است، تا آن جا که سیر و سفر را مقدمه ی علم آموزی و عبرت اندوزی می داند: «سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ‌»(43) «در زمین بگردید، آن گاه بنگرید که فرجام تکذیب‏کنندگان چگونه بوده است؟» و از رسول اکرم روایت شده است که می فرماید: «مسافرت کنید تا صحت یابید و غنیمت به دست آورید.» (44)

پنج. استفاده از مظاهر زیبای موجود در طبیعت

قرآن کریم می فرماید:
«و در آن ها برای شما زیبایی است، آنگاه که [آن ها را] از چراگاه بر می گردانید و هنگامی که (صبحگاهان) به چراگاه می فرستید.»(45)
صبح هنگام و عصرگاهان مواقعی است که انسان نیاز به آرامش روحی دارد. صبحگاهان، آن گاه که قصد شروع فعالیت روزانه را دارد و عصرگاهان، آن هنگام که نیازمند رفع خستگی تلاش روزانه است. قرآن مجید برای کسانی که در صحرا زندگی می کنند و از نعمت آب و هوای پاک و زندگی در طبیعت بهره مند هستند، توصیه می کند که به چارپایانی که خدا به شما عنایت کرده بیشتر توجه کنید که موقع رفتن و برگشتن آن ها، زیبایی و حسن نظر وجود دارد. خداوند به چنین مردمی توصیه کرده برای آرامش اعصاب و تفریح به چارپایان نگاه کنند و از نگاه به آنان لذت ببرند، حال آیا جا دارد بگوییم خدا مردمی را که هر روز با دود و دم و سر و صدا همنشین هستند از این نعمت و سایر تفریح ها منع کرده باشد؟! هرگز چنین نیست و انسان های شهرنشین نیز باید از این مواهب برای تأمین بهداشت روان و جسم و تفریح بهره گیرند و این نیز توصیه ای است برای رفتن به دل طبیعت و تماشای آن مناظر زیبا.
آیات دیگری نیز از جمله توصیه ی توجه به گیاهان زیبا (حج / 5)، آب های روی زمین (کهف / 7)، زینت آسمان ها در شب (صافات / 6 و فصلت / 12 و ملک / 5 و حجر / 16 و ق / 6) و ... بیانگر بهره برداری و لذت از مواهب الهی است که در طبیعت وجود دارد.

شش. خودآرایی و رسیدگی به سر و وضع و لباس

انسان چون می خواهد برای عبادت و حضور در مسجد از منزل خارج شود، به سفارش خداوند لازم است خود را زیبا کرده و زینت های خود را بردارد. «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد»(46) همچنین جواز استفاده از زینت های خدا و طیبات رزق در آیه ی بعد صادر شده است(47) و به طور کلی هر زیبایی که در روح و روان انسان و دیگران تأثیر مثبت گذارد، مورد تأیید آیات و روایات فراوان می باشد. از امام صادق (ع) روایت شده است: «بپوشید و زینت کنید (خود را بیارائید) که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد (اما این زینت و خودآرایی) باید از راه حلال باشد.»(48)

هفت. استفاده از لذات حلال در مسائل زناشویی

یکی دیگر از تفریح های سالم که ضرورت آن را نمی توان مورد شک قرار داد، بهره برداری جنسی مشروع و قانونی است که در آیه ی 58 سوره ی نور در قالبی زیبا و کنایی بیان شده است:
«ای کسانی که ایمان آورده اید! باید کسانی (از بردگان) که مالک شده اید و کسانی (از کودکان) که به بلوغ نرسیده اند، در سه مرتبه از شما رخصت بگیرند:
پیش از نماز صبح، و هنگام نیم روز که لباس های رسمی خود را فرو می نهید، و بعد از نماز عشا، [اینها] سه (وقت مخصوص) امور جنسی شماست که بعد از آن (زمان ها هیچ گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون (اجازه) رخصت وارد شوند، چرا که) برخی از شما بر (گردن برخی دیگر) از شما می چرخید، این گونه خدا آیات را برای شما روشن بیان می کند و خدا دانای فرزانه است.»
در طول شبانه روز برای بهره برداری از لذت ها سه وقت مخصوص وجود دارد، به گونه ای که ورود اطفال غیربالغ ممنوع شمرده شده است، و افراد بالغ نیز که هیچ گاه بدون اذن وارد نمی شوند، زیرا در آیه ی بعد می فرماید: «هنگامی که کودکان شما به بلوغ می رسند، پس باید (در همه ی اوقات برای ورود به اتاق خصوصی پدر و مادر) رخصت بگیرند، همان گونه که کسانی (از بزرگسالان) که پیش از آنان بودند، رخصت می گرفتند.»(49)
از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است: هر کار بیهوده ای از انسان مؤمن باطل است، مگر در سه چیز: تربیت و تعلیم اسب (سوارکاری) و تیراندازی و بازی با همسر که این سه چیز حق است.

هشت. کار، بالاترین تفریح

این (50) سخن از امام علی (ع) روایت شده است، راهی نوین در تفریحات سالم می گشاید که انسان اوقات فراغت خود را با کار های مفید (مثل صنایع دستی و ...) پر کند.

نتیجه گیری

دین اسلام نظر روشنی درباره ی تفریح های سالم دارد و با سفارش به تقویت قوای جسمی و روحی، (51) انسان را در راه مبارزه با دشمنان ظاهری و باطنی، آماده می سازد، تا برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت ابدی از مسیر همین دنیا فراهم آید.
افزون بر این، غنی سازی اوقات فراغت و اشتغال دائم به کار هایی از این قبیل، مانع از هجوم وسوسه های شیطانی است، زیرا شیطان به دنبال فرصت مناسب می گردد تا انسان را به گونه ای فریب دهد و به هدف اصلی خود یعنی «سقوط معنوی انسان» برسد.

پی‌نوشت‌ها:

1. فرهنگ فارسی، دکتر محمد معین، ج 1، ص 1112.
2. فرهنگ بزرگ سخن، دکتر حسن انوری، ج 3، ص 1811.
3. همان، ج 2، ص 1806.
4. همان.
5. همان، ج 2، ص 1995.
6. همان، ج 5، ص 4402.
7. همان، ج 4، ص 4729.
8. همان، ج 8، ص 7819.
9. ر.ک: آیین بهزیستی اسلام.
10. همان، به نقل از تحت العقول، ص 214.
11. همان، به نقل از غررالحکم، حدیث 1039.
12. منتخب میزان الحکمه، ص 137 به نقل از امالی صدوق، ج 3، حدیث 436.
13. همان، به نقل از الدعوات، 276، 118.
14. یونس ، 62.
15. همان، به نقل از تحف العقول، ص 6.
16. هدف اصلی خلقت انسان رسیدن به کمال نهایی و قرب الی الله است. در آیه ی شریفه ی 56 سوره ی ذاریات می خوانیم: «جن و انسان را جز برای پرستش خود نیافریدم». امام صادق(ع) در روایتی معروف می فرماید: «بندگی گوهری است که باطن آن ربوبیت است، پس هرچه از بندگی به دست نیامده باشد، در ربوبیت یافت می شود و هرچه از ربوبیت پوشیده و پنهان باشد، در بندگی حاصل می گردد.» مصباح الشریعه، باب 100 «فی حقیقة العبودیه». به نقل از آداب الصلوة، امام خمینی، ص 8.
17. «انی تارک فیکم الثقلین ...؛ من در میان شما دو چیز گران بها، به یادگار گذاشته ام که اگر به آن ها تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهل بیت و آن ها هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن که بر حوض به من خواهند پیوست». اهل بیت فی کتاب السنه، محمد ری شهری، کمال الدین و تمام النعمه، ابوجعفر محمد بن علی شیخ صدوق و تعلیق شیخ حسن اعلمی، ج 1، ص 225، ح 4 و اصول کافی و تهذیب که با تعاببیر مختلف روایت کرده اند.
18. سوره ی اسراء، آیه ی 70: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر؛ و به یقین فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا،(بر مرکب ها) سوار کردیم، و ...» ترجمه ی آیات برگرفته از ترجمه ی گروهی قرآن کریم دکتر محمدعلی رضایی و دیگران.
19. روایات فراوانی در مورد مستحبات وارد شده که آثار و نتایج علمی آن ها نیز به اثبات رسیده است.(ر.ک: قرآن و زندگی).
20. ر.ک: روزنامه همشهری، 1379، 4، 7.
21. «فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیراً جزاء بما کانوا یکسبون» توبه، 82 و اعراف، 32.
22. اعراف، 32.
23. درباره ی بهشت و توصیف بهشت ر.ک: فهرست موضوعی تفسیر نمونه، تهیه و تنظیم احمدعلی بابائی و رضا محمدی، ص 228 ـ 238.
24. زخرف، 71.
25. «فطرت الله التی فطر الناس علیها» روم، 30.
26. نهج البلاغه، دکتر سید جعفر شهیدی، خطبه ی 209.
27. یوسف، 12.
28. همان.
29. ر.ک: ورزش و تربیت بدنی در جمهوری اسلامی، اداره کل تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش، 1360.
30. از میان رشته های ورزشی بر سوارکاری، تیراندازی و شنا تأکید شده است و حتی مسابقه دادن در این رشته ها و تعیین جایزه هم نه تنها ممنوع نیست، بلکه توصیه شده است.(ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دکتر سید رضا پاک نژاد. انتشارات کتابفروشی اسلامی، ج 14).
31. بقره، 247: «... و وسعتی در دانش و(نیروی) بدنش افزود.».
32. قصص، 26: «بهترین کسی که استخدام می کنی(شخص) نیرومند درستکار است.».
33. بقره، 83.
34. نحل، 9.
35. میزان الحکمه، ج 4، ص 82 به نقل از بحارالانوار، ج 74.
36. همان به نقل از کافی، ج 2، ص 151.
37. همان به نقل از کافی، ج 2، ص 150.
38. منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، تلخیص سید مجید حسینی، ص 247. در این باره روایات فراوان دیگری وجود دارد که سفارش می کند به زیارت یکدیگر بروید.
39. «بعجل حنیذ»(هود، 69).
40. احزاب، 53.
41. کافی، 28، 1.
42. افزون بر این، هر خانه ای که مهمان داخل آن خانه نشود، ملائکه نیز داخل آن خانه نمی شوند. منتخب میزان الحکمه، ص 312.
43. انعام، 11: بگو: «در زمین گردش کنید! سپس بنگرید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟!».
44. «سافروا تصحوا و تغنموا». منتخب میزان الحکمه، حدیث 253 به نقل از کنزالعمال 17470.
45. «و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون» نحل، 6.
46. اعراف، 31.
47. اعراف، 32.
48. وسایل الشیعه، ج 3، ص 340.
49. نور، 58.
50. مشهور است که این کلام به حضرت علی(ع) منسوب می باشد، ولی در منابع روایی یافت نشد.
51. انفال، 8: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ...؛ و هر چه در توان دارید، از تیر و از اسب های آماده برای(مقابله با) آن(دشمنـان)، آماده سازید ....».

منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.

خوب بخوابید تا چاق نشوید!

خوب بخوابید تا چاق نشوید!

بهداشت و سلامتی
خواب یکی از نیازهای ضروری عملکرد مطلوب مغز و همه دستگاههای بدن است. اضافه وزن یکی از پیامدهای کم خوابی است، اما این کمبود تنها به چاقی خلاصه نمی شود؛ بلکه رابطه نزدیکی نیز با دیابت و بیماریهای قلبی عروقی دارد.
آیا خوب نخوابیدن و کم خوابی در بروز بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون و چاقی تأثیر دارد؟
چرت زدن در طول روز، کاهش موفقیت های اجتماعی و شغلی، تغییر کیفیت زندگی، افسردگی، افزایش میزان حوادث رانندگی و... از پیامدهای کم خوابی به شمار می آیند که کاملاً شناخته شده است، اما امروزه تحقیقات نشان می دهد که کمبود خواب همچنین تأثیرات سوئی بر متابولیسم و عملکرد قلب دارد.

کاهش زمان خواب؛ چاقی و دیابت

کاهش زمان خواب در بزرگسالان به نسبت در بروز چاقی مؤثر است. حتی کم کردن مدت زمان کوتاهی از ساعت خواب کودکان نیز همین مشکل را برای آنها در پی دارد. همه گیر شدن چاقی در جوامع امروز، از پیامدهای کاهش زمان خواب به دلیل مشکلات روزمره است.
کوتاه شدن زمان خواب در بروز دیابت نیز تأثیر دارد. در مردانی که کمتر از پنج ساعت در شب می خوابند، احتمال بروز این بیماری بیشتر می شود. در تحقیق دیگری مشخص شده است که خواب کمتر از 5-4 ساعت، خطر ابتلا به بیماری را تا دو برابر افزایش می دهد.

خستگی

خستگی بعد از یک روز کاری یا یک مسابقه ورزشی امری کاملاً طبیعی است، اما اگر با خستگی به رختخواب بروید، هنگام بیدار شدن احساس کسالت می کنید و انرژی کافی ندارید و باید وقت بیشتری را برای کارهای روزانه بگذارید.مهمترین منبع انرژی بدن مواد غذایی سرشار از قندهای متعادل و ضعیف هستند که موادی ضروری برای عملکرد مطلوب مغز، ماهیچه ها و سلولهای عصبی محسوب می شوند. هرگز خوردن ماهیهای چرب و روغنهای گیاهی را از برنامه غذایی روزانه حذف نکنید، چرا که منابع غنی امگا 3 و اسیدهای چرب خاص هستند که نقش نیروی محرک را در فعالیتهای فکری دارند. ویتامین ث، ویتامینهای خانواده ب و منیزیم را نیز حتماً مصرف کنید. خوردن یک کیوی در روز نیاز روزانه شما به ویتامین ث را برطرف می کند. ویتامینهای ب کاملاً ضد خستگی به شمار می روند و نه تنها برای جسم که برای روح نیز مفید و سودمند هستند و منیزیم نیز علاوه بر اینکه خاصیت ضد استرس دارد، تأثیر مثبتی نیز در اخلاق و رفتار دارد.
استرس، پرخوری و کم تحرکی باعث تجمع مواد سمی (توکسین) شده که بدن را ضعیف می کند. سوپ سبزیجات و به خصوص میوه هایی مثل آناناس و انگور و سبزیجاتی مانند کلم، مارچوبه و کنگر فرنگی (بهترین تصفیه کننده صفرا) باعث دفع این مواد سمی می شوند. اگر خوردن جوشانده گیاهی با ذائقه شما سازگار است، می توانید از جوشانده اکلیل کوهی (رزماری)، قاصدک یا نعنا استفاده کنید. خوردن آب میوه هایی مثل سیب و گریپ فروت و سبزیجاتی مانند رازیانه، تره فرنگی و پیاز نیز در تسریع این عمل بسیار مؤثر است. و دیگر اینکه نوشیدن یک لیتر و نیم آب معدنی در روز بهترین راه مقابله با تجمع مواد سمی است.

داروهای خواب آور؛ فواید و عوارض

برای استفاده از داروهای خواب آور باید حتماً با پزشک معالج مشورت کرد تا دارویی مناسب با وضعیت بدن تجویز شود. داروهای خواب آور عوارض جانبی و بعضی از آنها حتی مضراتی دارند. نکته دیگر اینکه نباید مدت زمان طولانی از این داروها استفاده کرد.
انواع مختلفی از داروهای خواب آور در درمان بی خوابی به کار می رود، اما همه آنها با یک عملکرد خاص عمل می کنند و فواید و عوارضی دارند.عملکرد همه داروهای ضد اضطراب، داروهای آرام بخش و بنزودیازپینها مانند دیازپام، فلورازپام، کلرازپات و... که اثر ضد اضطراب، شل کنندگی ماهیچه و اثرات تسکین بخش و خواب آور دارند، آرام بخش و ضد تشنج است. این داروها با خاصیت شل کنندگی عضلات و آرام بخش بودن شبیه یک میانجی عمل کرده و اضطراب و نگرانی را کاهش می دهند.
فواید: مدت زمانی که فرد سعی می کند تا بخوابد کوتاه تر شده، تعداد دفعات بیدار شدن حین خواب کمتر می شود و زمان خواب در کل افزایش می یابد.
عوارض: ساختار خواب تغییر می کند، ممکن است حافظه آسیب ببیند، اعتیادآور است و قطع ناگهانی این داروها افسردگی را به دنبال دارد.

شناسایی تمرینات در: تمرکز حواس

شناسایی تمرینات در: تمرکز حواس
اساس تمرینات در: تمرکز حواس
تمرکزحواس دروهله ی اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر و جمع وجورکردن آن. هرچه بیشتربه این تلاش ادامه دهید، تمرکز شما بهبود می یابد و هرچه ازاین تلاش بازبمانید، تمرکز شما کاهش پیدا می کند.
امروزه تمام استعدادهای ذهنی را به تلاش و کوشش فردی وابسته می کنند. حافظه، تمرکز، خلاقیت، توانایی تدبیرو چاره اندیشی و سایرفرایندهای ذهنی هیچ یک به سن، جنس و تحصیلات بستگی ندارند.
اینکه شما دخترید یا پسر، مرد یا زن، سالمند یا جوان و . . . به هیچ عنوان دلیلی برای عدم توانایی شما درپرورش برخی ازنیروهای ذهنی نیست.
همان طورکه گفتیم، همه ی این ها به تلاش و کوشش فردی شما بستگی دارند. هم اکنون به یک شاخه ی گل فکرکنید. مسلماً پس ازچند لحظه عوامل حواس پرتی به سراغ شما می آیند که کاملاً طبیعی است.
اما کاری که شما باید انجام دهید این است که خیلی سریع افکارخود را جمع و جورکنید و به فکراول یعنی شاخه ی گل برگردید.
بعد از این تلاش دوباره لحظاتی بیش نمی گذرد که فکرشما منحرف می شود و شما باید مجدداً به شاخه ی گل برگردید.
شاید دریک تمرین پنج دقیقه ای، ده ها یا حتی صدها بارفکرتان منحرف شود. خسته نشوید و فکرخود را به هرسو رها نکنید. به محض این که متوجه شدید که از مسیر قبلی منحرف شده اید، به موضوع اصلی بازگردید.
” ملوین پاورز” درکتاب ” راهنمای تمرکز بهتر” به شدت تأکید می کند که استمراریک ماهه دراین تمرین به صورت روزی پنج الی ده دقیقه ، تأثیرفوق العاده ای درتمرکزفکرشما دارد.

تمرین

زمان مشخصی را انتخاب کنید. هرزمانی که دوست دارید. مثلاً ساعت ده شب.
ازامروزهرشب ساعت ده تا ده و ده دقیقه به مدت یک ماه تمام به یک موضوع ویژه فکر کنید. توجه داشته باشید که دست کم باید چهارالی پنچ شب متوالی به یک تصویرثابت فکرکنید. تصویری که مورد علاقه ی شما باشد. زمانی تصویررا عوض کنید که احساس کنید این تصویردیگردرشما انگیزه ایجاد نمی کند و تکراری شده است.
تلاش کنید که فکرتان منحرف نشود. به همان روشی که گفتیم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلی، به آن بازگردید. به مرورمی بینید که رفته رفته میزان انحراف های ذهنی شما کاهش می یابد. به طوری که در روزبیستم حتی کمترازپنج بار درطول ده دقیقه فکرتان منحرف می شود.
فراموش نکنید که استمراربک ماهه دراین تمرین بسیارحائزاهمیت است. نکته ی دیگر این که حتماً به موضوع مورد علاقه ی خود فکرکنید، به ویژه درروزهای اول تمرین. چرا که هرآنچه مورد علاقه است خود به خود ایجاد تمرکزمی کند. بعداً دراین باره بیشترشرح خواهیم داد.

نگاه کردن به یک جسم

برای شروع تمرین به هیچ عنوان با چشم بسته تمرین نکنید. چون دیدن یک تصویر عینی و ملموس، بسیارساده ترازتماشای یک تصویرذهنی است.
مثلاً سیبی را جلوی خود بگذارید وهمان گونه که دقیقاً به آن نگاه می کنید به آن فکر کنید. هربارکه متوجه شدید به اصطلاح ماتتان برده وذهنتان منحرف شده، دوباره توجه خود را به سیب معطوف کنید تا زمانی که ده دقیقه تمام شود.

دیدن یک جسم با چشم بسته

پس ازچند روز دیدن اشیاء با چشم بازو فکرکردن به آن، وقتی که احساس کردید دراین کارمهارت یافتید، همان جسم، یا شیئی دیگر را درذهن خود ببینید و به آن فکرکنید.
درجایی آسوده بنشینید. چشمان خود را ببندید و به تصویرذهنی خود توجه کنید. هربارکه ذهنتان فرارمی کند و به تصویرها و افکاردیگرمتمایل می شود با تلاشی ساده و آرام به تصویرذهنی خود برگردید.

نگاه کردن به یک اسم معنی با چشم بسته یا باز

بعد ازچند روزمداومت در مرحله ی دوم تمرین، کمی آن را برای خود دشوارترکنید. اینک به اسامی معنی توجه کنید. به محبت، فداکاری، خشم، شادی، هیجان و . . .
چون اسم های معنی تصویرعینی ندارند، بهترآن است که آن ها را دروجود یک شخص مورد علاقه ببینید. مثلاً شادی وهیجان را درچهره ی دوست صمیمی خود و یا فداکاری و محبت را درچهره ی مادریا پرستاری که شب هنگام بربالین کودکی بیمارایستاده است واز او مراقبت می کند ببینید.
تمرکزپیدا کردن براسامی معنی، قدرت تمرکز فکرشما را بسیارعالی می کند، به شرط آنکه درمراحل ۱ و ۲ تمرین مهارت کسب کرده باشید.
در روزهای آخرشما می توانید به مفاهیم گسترده تروعمیق تری که تصاویردنباله داری را شامل می شوند فکرکنید البته به صورت منظم و منسجم.
مثلاً جنگ، مفهوم گسترده ای است که تصاویرفراوانی را درذهن شما تداعی می کند. این تصاویررا با یک نظم خاص دنبال کنید. مثلاً ابتدا حمله ی هواپیماها، بعد بمباران مناطق نظامی، بعد خشم افراد، تشکل نظامی، حمله بردشمن، تیراندازی، جنگ تن به تن وسپس غلبه وفتح وپیروزی.
این تصاویردنباله دار را همیشه با یک نظم ثابت و مشخص درذهن خود بیاورید و دنبال کنید.

چگونه فکرکنیم ؟

شاید شما هم با این مشکل مواجه باشید که نمی دانید چگونه فکرکنید و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستید، مطمئن نیستید که دارید فکرمی کنید یا نه.
” کوین ترودا” رییس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و نویسنده ی کتاب ” تکنیک های تقویت حافظه” در کتاب خود می نویسد: تصاویر، پایه های فکری ما هستند، یعنی همیشه تصاویرافکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هروقت تصویرایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید درحال فکرکردن هستید این است که ببینید تصویردارید یا نه. اگرتصویردارید، مسلماً درحال فکرکردن هستید.

اگردرتجسم مشکل دارید

درمرحله ی اول تمرین، شما جسمی را با چشم بازمی بینید. بنا براین تصویرعینی دارید که به دنبال آن اندیشه خواهد بود.
اما درمرحله ی دوم تمرین، گاهی احساس می کنید که درساختن تصاویرذهنی مشکلات فراوان دارید یا ادعا می کنید که تصویری نمی بینید و فقط احساسی ازیک تصویر دارید.
بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویرذهنی، توالی انجام مراحل ۱ و ۲ است یعنی اینکه ابتدا تصویری را با چشم بازببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. هروقت تصویرمحو یا کمرنگ شد دوباره چشم را بازکنید و تصویرواقعی را ببینید و پس ازنگاه دقیق، مجدداً چشم خود را ببندید و تصویرذهنی آن را مشاهده کنید.
این عمل خیلی زود نتیجه می دهد و شما درساختن تصویرذهنی مهارت پیدا می کنید.
خوانندگان کتاب های روان شناسی موفقیت، معمولاً خیلی با مشکل دیدن تصویرذهنی مواجه می شوند. وقتی به شخصی گفته می شود که مثلاً ” خودت را دریک باغ پرازگل ببین” می گوید: ” من قادرنیستم خودم را ببینم” . به همین علت است که خیلی ازخوانندگان این کتاب ها نمی توانند این تمرین مؤثر را که پایه و اساس ” تجسم خلاق” است انجام دهند. به این افراد توصیه می کنیم که تصویرخود را به دقت درآینه نگاه کنند. سپس با چشم بسته خود را مجسم نمایند و به همان صورت که درمورد اشیاء شرح دادیم، هروقت تصویرکم رنگ یا محو شد دوباره چشمان خود را بازکنند و تصویرواقعی خودشان را ببینند.
بعد ازمدتی به راحتی می توانند خودشان را مجسم کنند و تمرینات این کتاب ها یا کلاس ها را به خوبی انجام دهند.

یک سؤال دیگر

درمرحله ی اول تمرین ممکن است با این سؤال مواجه شوید که مثلاً وقتی سیب را می- بینیم به چه چیزآن فکرکنیم؟
ما مؤکداً پاسخ می دهیم: به هیچ چیز. فقط تصویر را ببینید، فکرخود به خود ایجاد می- شود. رنگ، شکل، لکه های کوچک، اندازه، نوع و . . .

چند روز تمرین کنیم؟

قراربود که تلاشی ذهنی به مدت یک ماه و هرروز ده دقیقه برای انسجام بخشیدن به افکارخود داشته باشید. می توانید هرهفته ازاین ماه را به انجام یک مرحله اختصاص دهید. هفته ی اول: مرحله ی اول، هفته ی دوم : مرحله ی دوم، هفته ی سوم: مرحله ی سوم ( فکر کردن به اسم معنی )، هفته ی چهارم: مرحله ی چهارم ( فکرکردن به مفاهیم گسترده و دنباله دار) .
شما می توانید بیشترتمرین کنید مثلاً ده دقیقه صبح و ده دقیقه شب. اما ما معمولاً تمرینات فراوان را توصیه نمی کنیم تا شما علاقه و استمرارخود را ازدست ندهید و زود خسته نشوید. بهتراست ازهرگونه شتاب و فشارزیاد که ناشی ازاشتیاق فراوان شما در روزهای اول است، بپرهیزید. ” استمرار” شرط اول موفقیت دراین تمرین است و ” وارد شدن درهرمرحله به شرط موفق شدن درمرحله ی قبل” شرط دوم.