روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

رویکرد مشاوره و روان درمانی غایت نگر(2)

رویکرد مشاوره و روان درمانی غایت نگر(2)
ابعاد انحرافی(دانایی،نیکویی و زیبایی)

1ـ اغراق در دانایی،نیکویی و زیبایی
شخص،خانواده یا جامعه برای گریز از اضطراب ناشی از عقب ماندگی تکاملی و غلبه بر احساس ناتمامی جمعی به طور بیمارگونه ای به تعریف و تمجید و یا به عبارتی به طور خودشیفته عمل می نماید تا بتواند به آرامش تصنّعی و موقّتی دست یابد.فراموشی یا نادیده گرفتن نقاط ضعف و مشکلات رفتاری باعث چنین عملکردی می گردد.فرد بیمار تلاش می کند به جای غلبه بر مشکلات به طور اغرارآمیز به تعریف و تمجید از خود بپردازد.پیامد چنین تفکّری ،استبداد در رأی،خود برتربینی ،عدم درک دیگران و تلاش بیمارگونه در حفظ شخصیّت تصنّعی می گردد.

2ـ دروغ گویی
در مسیر تکاملی،به علت غلبه ی بخش هایی از شخصیت که به طور افراطی یا تفریطی عمل می نمایند تضادها و ناهماهنگی هایی بروز پیدا می کند که متناسب با اصل فطرت نیست.افراد بیمار به جهت این شکستگی در شخصیت و فرار از مسئولیّت ها و یا این که به علت پیامدهای نادرستی که در بیان حقیقت از طرف جامعه و خانواده نصیبش شده است به دروغ گویی و وارونه سازی حقایق می پردازد که به دو شکل 1ـ دروغ به خود 2ـ دروغ به دیگران بروز پیدا می کند.این بیماری باعث تضاد درونی ،سست شدن روابط بین فردی و ایجاد ناامنی روانی فرد یا جامعه می گردد.

3ـ حسادت
حسادت نتیجه ی حقارت و درجازدگی فرد در دنیای پرتکاپو است.زمانی که انسان نتواند درک درستی از دانایی،نیکویی و زیبایی داشته باشد و نوع فعالیتش از مسیر تکاملی به مسیر مادی تغییر یابد و شاهد رشد دیگران در فعّالیّت هایی باشد که خود آرزوی آن را داشت.در نتیجه عکس العمل او بیمارگونه می شود و به جای تعامل و همکاری با دیگران در ساخت آینده ی آرمانی و پرمعنی به رقابت منفی که هدفش حذف دیگران است می پردازد و به دنبال آن است تا از این طریق دلایل مشکلات خود را نگرانی از جانب دیگران عنوان کند .حسادت مکانیزمی است که فرد را به اضطراب کامل و پرتنش سوق می دهد.

4ـ غیبت
غیبت ابزاری است که افراد ضعیف و ناتوان در جهت کسب برتری خود انجام می دهند.فرد غیبت کننده چون نمی تواند به طور درست و منطقی با دیگران تعامل انتقادی داشته باشد و قادر به بیان صریح و رو در رو در بیان نظرات خود نیست سعی می کند به مبارزه ی منفی و تخریبی متوسل شود، غیبت کردن به او تسکین موقتی می دهد اما چون متناسب با فطرتش نیست او را دچار نگرانی و مشکلات بیش تر می کند.البته همه ی مکانیزم های فوق اگر به طور مداوم و عادتی ادامه یابند به عنوان خصایص شخصیّتی عمل می نمایند و اسلوب عمل فرد را بیمارگون می نمایند.

روان درمانی غایت نگر

الف)تعریف
شخصیت از نگاه رویکرد غایت نگر انسان را مسئول و مختار در سرنوشت خود می داند که در جهت هدف های عالی و آرمانی در محدوده ی هدایت های دینی و مسئولیت هایش حرکت می کند. عقیده ی زیربنایی این نظام آن است که رفتار،با توجه به اصل اختیار به صورت انتخابی و بر مبنای تعالیم دینی هدایت می شود که در صدد جبران احساس ناتمامی هستند.در این نظام اعتقاد بر آن است که ادراک فرد از خود و زندگی اش،به علت وجود نقص و ناتمامی،همراه با اضطراب و ناراحتی است.بنابراین رشد، فرآیند رهایی انسان از نقص به سوی کمال است .چون بیمار فردی بی هدف و یا دارای هدف های مغایر با اصل فطرت است،در نتیجه اسلوب عملش نیز به صورت غیر عقلانی است .وظیفه ی درمانگر آن است که او را تشویق کند تا هدف های منطبق با جوهر اصل خود را کشف و درک کند و از طرفی هم روش های ایجاد ارتباط با خالق ،هم نوعان ،تجزیه و تحلیل زندگی و امکان شیوه ی زندگی جدید را بیاموزد.

ب)انتظار از روان درمانی
چون از دیدگاه غایت نگر ،فرد بیمار فردی «بی هدف»و یا دارای هدف های مغایر با اصل فطرت است و از طرفی خود را ناتمام و ناقص تصوّر می کند که اسیر کشمکش های حالت ها ی خود است،از هدف های عمده ی درمان آن است که ضمن کمک به فرد در انتخاب هدف های صحیح و پر معنی به او جرأت رویارویی با مشکلات و تعدیل حالت های خود را بدهد و به او کمک کند تا فردی سالم و متعادل شود .استفاده ی درست از حالت های خود بر اساس موازین دینی،مهم ترین هدف درمان است .در تصحیح اشتباهاتش پیش قدم شود و انتخاب های زندگی اش را با توجه به غایت های فطری و اصیل بنیان نهد.از آینده و مرگ هیچ هراسی ندارد و توقف و نیستی را در زندگی نمی پذیرد و سعی می کند ارزش های غلط و معیوب خود را با ارزش های الهی و فطری که در واقع با منطق زندگی او سازگارترند،جایگزین نماید .مراجع بر کلّ شخصیت خود مسلط می شود و راه های ارتقای آن را نیز می آموزد.

ج)فرآیند درمانی
چون بیماری روانی نشأت گرفته از انحراف مراجع در مسیر رسیدن به هدف متعالی است، وظیفه ی درمانگر آگاه کردن از انحرافش و کمک به او برای انتخاب روش های مناسب با شخصیت خود و هنجارهای جامعه است تا بتواند رفتارهای صحیح و غلط را از هم تشخیص دهد و انتخاب کند که چه مسیری او را به کمال واقعی می رساند و درمانگر قدم به قدم به او در جهت رسیدن به این مسیر کمک می کند.
براساس این رویکرد فرآیند درمان عبارت است از:
1ـ پذیرش و ایجاد رابطه ی حسنه.
2ـ درک و فهم فلسفه ی زندگی مراجع براساس مفاهیم غایت نگر و تکاملی.
3ـ بررسی تعارضات و کشمکش های حالت های خود .
4ـبررسی اسلوب عمل مراجع .
5ـ آشنا سازی مراجع با پیامدهای اسلوب عمل انتخابی.
6ـ روایت نویسی مجدد در زندگی.

1ـ پذیرش و ایجاد رابطه ی حسنه
مشاور باید مراجع را به عنوان یک انسان با تمام ویژگی های مثبت و منفی اش بپذیرد . دادن حق انتخاب و مسئول دانستن مراجع یعنی داشتن نگرش مثبت به مراجع. مشاور باید در این پذیرش از هر نوع ارزشیابی ،پیش داوری یا رفتار مصنوعی پرهیز کند؛ تا مراجع صداقت مشاور را حس نماید .توافق دو جانبه ی موقتّی بر سر تنظیم هدف ها و همکاری در درمان جهت شکل گیری رابطه حسنه،ضروری است.

2ـ درک و فهم فلسفه ی زندگی مراجع براساس مفاهیم غایت نگر و تکاملی
تفسیر و تحلیل فلسفه ی زندگی مراجع جهت تغییر رفتار ،اساس درمان خواهد بود .به مراجع کمک می شود تا به بیان هدف های زندگی خود بپردازد.مشاور بر اساس مقیاس کمال گرایی (دانایی،نیکویی و زیبایی)به مراجع کمک می کند به علت مشکلاتش در هدف گزینی پی ببرد .مراجع از طریق تصحیح فلسفه ی زندگی خود در مسیر صحیح و اصلی زندگی اش قرار می گیرد .
اهداف صحیح و منطبق با کمال، مراجع را از چند پارگی و شکستگی در شخصیت می رهاند.

3ـ بررسی تعارضات و کشمکش های حالت های خود
به علت هدف گزینی غلط که ناشی از آموزش های ناصحیح در محیط خانواده و اجتماع می باشد،تعادل شخصیتی از حالت توازن بین سه حالت (حیوانی،سرزنشی و انسانی) به سوی تک بعدی شدن یکی از دو حالت (حیوانی یا سرزنشی) منحرف شده و اغلب رفتارهای فرد به صورت افراطی براساس همان حالت غالب تعریف می شود.یعنی شخص یا به علت سرزنش های مکرر دچار درماندگی ،یأس و ناامیدی می گردد ،یا آن که به صورت عنان گسیخته وخودخواهانه بدون پذیرش هیچ گونه خطا ،اشتباه و احساس گناه به رفتارهای بیمارگونه ی خود ادامه می دهد.وظیفه ی درمانگر آن است که از طریق ایجاد بصیرت به اصلاح مراجع بپردازد.درمانگر سعی می کند توجه خود را به گفتگوهای مراجع معطوف کند و چگونگی تضاد حالت های خود مراجع را تحلیل نموده و موجبات تقویت خودانسانی را فراهم کند.
مشاور کار خود را با تحلیل حالت های شخصیت و خودمراجع شروع می کند.در این تحلیل تقسیم بندی حالت های شخصیت و خود تشریح می شود تا مراجع درک روشنی از ساخت و ابعاد شخصیت خود به دست آورد.
درجریان درمان،درمانگر از تجارب بیان شده توسط مراجع جهت تجزیه و تحلیل استفاده می کند و سعی می شود تا مراجع به واقعیت اعمال خویش پی ببرد .هدف غایی تجزیه و تحلیل حالت های خود این است که مراجع به خواسته ها و تأثیرات نامطلوب حالت های خود سرزنشی و حیوانی پی ببرد و خود را از بند آنان رها کند و بدان وسیله تغییرات رفتاری مطلوب به وجود آید.

4ـ بررسی اسلوب برای مراجع
اسلوب عمل مراجع به منظور تحلیل حالت های خود و تعیین حالت خود،غالب بر کل شخصیت فرد و رفتار وی مورد بررسی قرار می گیرد.از طریق تحلیل اسلوب عمل،درمانگر به طرح ریزی ها،روش ها و ابزارهای مورد استفاده ی مراجع در رسیدن به کمال و رفع ناتمامی پی می برد.
دو حالت اساسی در انحراف اسلوب عمل انتخاب شده توسط مراجع وجود دارد:
1:ممکن است انحراف یا انتخاب نادرست در اسلوب عمل توسط مراجع به علت انتخاب فلسفه ی زندگی نادرست یا غالب شدن حالت های خودحیوانی یا خودسرزنشی که او را به هدف واقعی رهنمون نمی کند .
2ـ ممکن است انحراف در انتخاب اسلوب عمل به خاطر فلسفه ی زندگی نباشد بلکه به علت آموزش های ناصحیح محرک های محیطی ناسالم یا عدم تلاش فرد در انتخاب درست روش های منطقی باشد.مثلاً کسانی که استعداد زیبا شناسی کمال گرا دارند ممکن است به علت قصور نظام تعلیم و تربیت در پرورش حس زیباشناسی،آنان را در مسیری سوق دهد که به روش های منفی مثل خودشیفتگی ظاهری ،انحرافات جنسی و... گرفتار شوند.در رویکرد غایت نگر مفاهیمی مانند نماز،روزه،انفاق، دعا و... در واقع تکنیک های رفتاری ـ شناختی سوق دهنده به کمال (دانایی،نیکویی و زیبایی)هستند که فقط در صورت مشخص و شفاف بودن فلسفه ی زندگی صحیح انسان ها معنی پیدا می کنند.اگر فلسفه ی زندگی فرد در راستای رفع احساس ناتمامی نباشد این تکنیک ها نقش عادتی و ظاهری به خود می گیرند که نه تنها کمکی به فرد نمی کنند بلکه به تقویت احساس پوچی و انزجار بیشتر دین می انجامد .پیشوایان دینی و به معنای امروزی آن درمانگران می بایستی قبل از تعیین تکنیک های درمانی غایت نگر برای مراجعان بر نقش حساس فلسفه ی زندگی افراد توجه نمایند.
*داشتن فلسفه ی زندگی غلط - انتخاب اسلوب غلط - بروز رفتارهای مخرّب - ایجاد بیماری
*نداشتن فلسفه ی زندگی درست- ندانستن اسلوب صحیح زندگی - بروز رفتارهای مخرّب - ایجاد بیماری
*داشتن فلسفه ی زندگی درست - اسلوب عمل صحیح - بروز رفتارهای صحیح - انسان سالم
معمولاً مراجعان به نقش تقویت کنندگی تکنیک های غایت نگر که در درون اسلوب عمل مراجع وجود دارد واقف نیستند .بنابراین درمانگر باید بتواند به مراجع کمک کند تا دریابد که اعمالی مثل دعا، نماز،روزه،انفاق و... باعث تذکر ویاد آوری و متعهد نگه داشتن فرد در رسیدن به کمال هستند .از طریق انتخاب اسلوب عمل صحیح و آگاهانه و اجرای اعمال وابسته به آن (مذهبی )مراجع دگرگونی رفتاری را به درستی تجربه می کند و روش های بازگشت و جبران انحراف های موجود در مسیر کمال را می آموزد .(این مفاهیم ستون های اصلی اسلوب عمل مراجعین هستند.)

5ـ آشنایی سازی مراجع با پیامدهای اسلوب عمل انتخابی
درمانگر از طریق آشنا سازی مراجع با اسلوب عمل انتخابی اش به او کمک می کند تا پیامدها و مسئولیّت های این انتخاب را بپذیرد .اگر مراجع به این آگاهی دست یابد که علت عدم موفّقیّتش در رسیدن به کمال و رفع ناتمامی اش،انتخاب اسلوب عمل ناصحیح است،انگیزه ی لازم برای تغییر رفتار را پیدا خواهد کرد و تلاش می کند تا اسلوب جدیدی را طرح ریزی نماید .همه ی انسان ها تصورشان این است که اسلوب عمل آن ها با زندگی شان هماهنگ است.مراجع از طریق تجاربی که از دوران کودکی تاکنون داشته، فرضیاتی را در مورد زندگی و اسلوب عمل مربوط به آن طرح نموده است و براساس تصورات فرد که ممکن است ناصحیح و یا این که بخشی صحیح و بخشی هم ناصحیح باشند،پاسخ دهد.و به روش گزینش،تجربیاتی را انتخاب می کند که با اهداف کنونی او هماهنگ باشد.الگوبرداری های غلط در گذشته،تعلیم و تربیت ناقص و خانواده های بحران زده نقش مهمی در این اسلوب گزینی دارند.این اسلوب گزینی غلط از نظر مراجع صحیح و اساسی است،هیچ انسانی خودش نمی داند که اسلوب عملش او را به بیراهه می کشاند بلکه فکر می کند انجام هر عملی او را به مقصد نزدیک تر می کند .مثلاً وقتی کسی به خاطر علاقه ی شدید به یک فرد،رقیبش را کشته است،این طور تصوّر نمی کرد که در آینده او نیز کشته می شود و مثال دیگر آن که، کسانی که اعتقاد به انجام فرایض دینی ندارند فکرشان آن است که این تکنیک ها و اعمال نمی تواند نقش تعیین کننده ای در رسیدن به کمال آن ها بازی کند .وظیفه ی درمانگر آن است که تجربه های غلط گذشته ی مراجع،آموزش های ناصحیح تعلیم و تربیت و روابط ناصحیح حاکم بر منظومه ی خانوادگی را که در حال حاضر مراجع از آن ها در تعیین اسلوب عمل خود استفاده نموده، به او بفهماند و پیامدهای آن را در سازگاری اش با دیگران و جامعه نشان دهد.
درمانگر باید به مراجع کمک کند تا اشتباهات و انحرافات خود را در اسلوب عمل بپذیرد و قدرت رویارویی با این تغییرات را با توجه به پیامدهای آن بر خود هموار کند.

6ـ روایت نویسی مجدد در زندگی
در رویکرد غایت نگر ،روان درمانی یک امر آموزشی و درمان مشارکت جویانه است.ضمن آموزش،به مراجع کمک می شود تا روایت جدیدی هم در تبیین فلسفه زندگی و هم در انتخاب اسلوب عمل بیافریند.روایت های جدید، هماهنگ با اصل کمال خواهی و فطرت مراجع انجام می پذیرد.او می آموزد که تمام قدرت ها و انگیزه های زندگی توجه به درون است.او در چهارچوب زندگی اش قدرت می یابد تا به تکمیل نقص خود از طریق دانایی، نیکویی و زیبایی شناسی بپردازد.درمانگر غایت نگر معتقد است که مراجع از احساس ناتمامی،غفلت وتضادّ حالت های نفسانی ،گزینش های غلط و اسلوب های ناصحیح و ترس از مرگ رنج می برد.
اساسی ترین تکنیک های درمان آن است که به مراجع ،قدرت رو به رو شدن با پیامدهای اسلوب عمل و فلسفه ی زندگی اش داده شود و روایت های جدیدی در زندگی مراجع براساس مفاهیم غایت نگر شکل بگیرند.حمایت مراجع در درک زیبایی های زندگی،شناخت واقعیت ها و چشیدن لذت انفاق و کمک به دیگران باعث شکل گیری اعتماد به نفس و تقویت شایستگی مراجع می شود.آگاه سازی مراجع از جاودانگی اش در حیات پس از مرگ و تعبیر صحیح از این مفاهیم و بازبینی جدید در مناسک دینی رمز موفقیت مراجع در زندگی است.درمانگران غایت نگر از تکنیک های عملی زیادی نظیر، تجزیه و تحلیل حالت های خود، بررسی منظومه ی تربیتی،روایت نویسی،تحلیل خواب و رؤیا،غور در مسئله ی خلقت،هدف های زندگی،معنی بخشی و تقویت انجام مناسک مذهبی نصیحت کردن جهت متعهد نگه داشتن فرد استفاده می کنند.
منابع جهت دهنده
-دیوید ام. وولف؛ روان شناسی دین، ترجمه ی محمد دهقانی، تهران: انتشارات رشد، چاپ اول: 1386.
-فکوهی،ناصر؛تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران: نشر نی، 1381.
-شیخاوندی،داور؛ انحرافات و مسایل جامعیتی ایران، تهران: نشر قطره،1384.
-فیل زاکرمن:درآمدی بر جامعه شناسی دین،ترجمه ی خشایار دیهیمی، تهران: انتشارات لوح فکر،1384.
-ورنون فوردبی، کالوین هال؛ روان شناسان بزرگ، مترجمان، احمد به پژوه،رمضان دولتی، تهران: منادی تربیت،1381.
-شفیع آبادی،عبدالله؛ نظریه های مشاوره و روان درمانی ،تهران: انتشارات نشر دانشگاهی، 1377.
-اعتمادی، احمد؛ روان درمانی، مفهوم سازی، اجرا و مورد پژوهی، تهران، خدمات فرهنگی رسا،1383.
-قاضی، قاسم؛ درآمدی بر انسان شدن، تهران: انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، 1369.
-ملکم هلیمتون؛جامعه شناسی دینی، مترجم محسن ثلاثی، تهران: نشر ثالث،1387.
-وین دایر؛وجود متعالی انسان، مترجم محمد رضا آل یاسین، تهران، انتشارات هامون،1380.
-دی پاک جوبرا؛ چگونه خدا را بشناسیم، مترجمان زهره فتحی، فرخ سیف بهزاد،تهران: نشر واحدی،1386.
-بهشتی،احمد؛ گوهر صاف دین، تهران: انتشارات اطلاعات، 1385.
-حسینی تهرانی، اصغر؛ اخلاق اسلامی از دیدگاه قرآن، تهران: انتشارات صاحب الزمان (عج)، 1379.
-رمضانی ولی الله، قادری، سیّد طاهر؛ راهنمایی و مشاوره در سیره ی نبوی (ص) مازندران: آوای مسیح، 1387.
-سالاری فر،محمدرضا؛ خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، قم: انتشارات زیتون، 1386.
-لاریجانی،محمدجواد؛ نقد دینداری و مدرنیسم، تهران: انتشارات اطّلاعات، 1376.
-Bakan,D.(1965) The mystery-mystery complexion contempo-rary psychology. American Psychologist.
-Horton, A, ..., and Williamson,J.A. (Eds( (1988( Abuse and Religion؛ whek trying isn،t Enough,new your Lexington Books.
-Hall. G.S. )1900(. The Religions content of the child-Mind in Nix. Butler et al., Principles of Religions Education. New York: Long mans, green pp.161-189.
www.Gam.blogfa.com
web: www.bozorgmehr85.blogfd.com
Email: Mostafaviir@Gmal.com
منبع: کتاب رویکرد مشاوره و روان درمانی غایت گرا، مولف محمد مصطفوی، ناشر طلوع دانش -

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد