اختلال شخصیت پارانوئید
کارمند جوانی را تصور کنید که قرار است ترفیع بگیرد. او میداند که کارش را خوب انجام داده و احتمالا سزاوار امتیاز مناسبی است. ولی احساس اضطراب میکند و فکر میکند که شاید یکی از همکارانش میکوشد جلوی پیشرفتهای او را بگیرد. وقتی دوستان وی از ترس او آگاه میشوند، او را پارانوئید میخوانند و میگویند او احتمالا چنین وضعی را خیال میکند.
اغلب ما نگرانیهای مشابهی داریم که از موقعیتهای به خصوصی سرچشمه میگیرند. این نگرانیها زودگذر و به راحتی رفع میشوند. اما نگرانی برخی افراد به راحتی و به این آسانی از بین نمیرود. در واقع آنها بیشتر زندگی خود را صرف وارسی محیط برای یافتن نشانه هایی میکنند که احساسهای پارانوئیدی آنها را تایید کند.
برخلاف کارمندی که لحظه های «پارانوئید» اندکی دارد، افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید همواره نسبت به انگیزههای دیگران بدگمانند، آنها در حالی که قادر به انجام دادن وظایف خود هستند و روانپریش نیستند، همواره گرفتار بی اعتمادی عمیق اند.
برجسته ترین ویژگیهای اختلال شخصیت پارانوئید عبارتند از: بی اعتمادی و بدگمانی فراگیر و دیرین نسبت به دیگران، حساسیت زیاد نسبت به بی اعتنایی و گرایش به وارسی کردن محیط برای یافتن و برداشت گزینشی نشانه هایی که افکار و نگرشهای زیانمند را تایید میکنند. این افراد اهل جرو بحث، خشک و عصبیاند، مسئولیت احساسات خود را نپذیرفته و آن را به دیگران نسبت میدهند. به نظر میرسد که آنها آماده حمله کردن هستند. آنها به اغراق کردن تمایل دارند، به اینکه از کاه کوه بسازند و انگیزههای پنهان و معانی خاصی در رفتار غیرمغرضانه دیگران بیابند. تقریبا همه آنها نگران نوعی آسیب دیدن و سوء استفاده از جانب دیگران هستند. مبتلایان به این اختلال به کرات وفاداری و قابل اعتماد بودن دوستان و بستگان و همسر خود را مورد پرسش قرار میدهند. دارای هوش خوب و حافظه عالی و جزئی نگر و دقیق هستند.
چنین افرادی غالبا حسادت بیمارگونه دارند و بدون دلیل وفاداری همسر و شریک جنسی خود را مورد تردید قرار میدهند.
میزان شیوع و همه گیر شناسیمیزان شیوع این اختلال در بیماران روانپزشکی دو تا ده درصد و در جمعیت عمومی ۵/۰ تا ۵/۲ درصد است. افراد مبتلا به این اختلال ندرتاْ خود به دنبال معالجه میروند. آنها زمانی که توسط همسر یا کارفرما برای درمان معرفی میشوند، قادر به جمع وجور کردن خود هستند.
از آنجایی که این اختلال در بستگان بیماران اسکیزوفرنیک بیشتر از گروه کنترل مشاهده میگردد، تصور میشود رابطهای میان آن دو وجود داشته باشد. در واقع افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال اسکیزوفرنیک ساختار ژنتیکی مشابهی دارند. این اختلال در مردها بیشتر از زنها دیده میشود و در میان گروههای اقلیت، مهاجران و ناشنوایان شایعتر از جمعیت کلی است.
▪ معیارهای تشخیص
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید دارای تنش عضلانی اند، ناتوانی برای احساس آرامش و نیاز به کاوش محیط برای پیدا کردن سرنخ در آنها دیده میشود. جدی و عبوساند. در گفتار، منطقی و معطوف به هدف هستند و محتوای فکر آنها حاکی از فرافکنی و تعصب است. ممکن است خطاهای حسی نیز داشته باشند. این افراد برای دیگران افرادی فاقد هیجان و احساس هستند. آنها به منطقی و عینی بودن خود افتخار میکنند. برای قدرت و مقام اهمیت خاصی قائلند و نسبت به افراد ضعیف وملایم طبع و علیل و ناقص ابراز ناخرسندی و نفرت میکنند. در موقعیتهای اجتماعی ممکن است افرادی کارا و مرتب به نظر برسند، اما در دیگران ایجاد ترس و تعارض میکنند.
اگر فردی چهار معیار از هفت معیار زیر را داشته باشد، مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید است؛ لیکن این معیارها نباید ناشی از اختلال روانی دیگر مانند اسکیزوفرنی یا اختلال خلقی باشد. همچنین نباید ناشی از تاثیر مستقیم یک اختلال طبی عمومی و مصرف مواد باشد.
این هفت معیار عبارتند از:
۱) بدون دلیل کافی ظن میبرد که دیگران از او سوء استفاده میکنند یا فریبش میدهند.
۲) بدون دلیل کافی وفاداری و قابلیت اعتماد دوستان و بستگان خود را مورد سوال قرار میدهد.
۳) در اعتماد به دیگران مردد است، زیرا میترسد از اطلاعات او بر علیه خودش استفاده شود.
۴) در اشارات و اتفاقات خوشخیم، معانی تحقیرآمیز و تهدیدکننده میبیند.
۵) مدام کینه میورزد، یعنی تحقیر و بیاعتنائی و اهانت را نمیبخشد.
۶) فرد تصور میکند دیگران در حال حمله به رفتار و شخصیت وی هستند؛ در واقع شخصیت وی را زیر سوال میبرند. این در حالی است که دیگران این مساله را درک نمیکنند و چه بسا که ممکن است چنین قصدی نیز نداشته باشند. وی ممکن است براساس این تصورغلط خود، حمله متقابل سریع داشته باشد و پاسخ پرخاشگرانه و خشمگینانه از خود نشان دهد.
۷) سوءظن مکرر و بدون پایه و اساس نسبت به وفاداری همسر یا شریک جنسیاش دارد.
● سبب شناسی اختلال شخصیت پارانوئید
در سبب شناسی این اختلال دو علت کلی مطرح است: علل فیزیولوژیکی و علل روانی.
در علل فیزیولوژیکی سه علت اساسی ژنتیک، هورمونها و پیکهای عصبی مطرح میشوند. مهمترین پیکهای عصبی، دوپامین و سروتونین هستند که باعث کاهش نشخوارهای ذهنی میشوند و شاید این فرضیه مطرح باشد که چون افراد پارانوئید نشخوارهای ذهنی زیادی دارند، پس شاید این دو پیک عصبی در اعصاب آنها کمتر از حالت طبیعی باشد.
در سبب شناسی روانی، دو دیدگاه روانکاوی و تربیتی مطرح است.
به اعتقاد فروید، پارانوئید نتیجه مکانیسمهای روان انسان در برابر خواستههای هم جنسخواهانه است. در واقع افراد هم جنسگرا برای مبارزه با این میل خود به همجنسشان، موضع مخالف و مقابل احساس خود را نسبت به همجنس انتخاب میکنند. یعنی جمله "من او را دوست دارم" تبدیل به جمله "من از او متنفرم"، میشود. سپس براساس مکانیزم دفاعی فرافکنی، به جمله "او از من متنفر است"، تبدیل میگردد و نهایتا به این جمله میرسد که "او مرا آزار میدهد"، و اینجاست که تفکر پارانوئیدی شکل میگیرد. البته این نظریه امروزه رد شده است و پایه و اساس علمی ندارد.
در نظریه تربیتی، علت به وجود آمدن این اختلال، تربیت بیش کنترل شده و تحقیرکننده والدین و گاهی همراه با سوء استفاده تنبیه میباشد.
دو علت عمده تنبیه شدن زیاد این کودکان توسط والدین عبارتند از:
۱) به علت فاش کردن اسرار خانواده، والدین کودکان را تنبیه میکنند. این مساله باعث میشود که کودکان پس از آن، از بازگو کردن مطالب خود اجتناب کنند و خود نیز به افرادی پرخاشگر و عصبی و بیش کنترل کننده تبدیل شوند.
۲) دلیل دوم تنبیه شدن این کودکان از جانب والدین، وابستگی آنها به والدین است. در واقع والدین این کودکان میخواهند که استقلال را در فرزندانشان ایجاد کنند و مانع وابستگی کودک به خود شوند. لیکن روش نامناسب تنبیه و طرد کردن را انتخاب میکنند که باعث میشود کودکان آنها افرادی سرد و دوری گزین شوند.
این والدین، کودکان خود را "بزرگسالان کوچک" میدانند که باید همه چیز را بدانند و رعایت کنند. این کودکان ممکن است برای اعتماد کردن و کمک گرفتن ازدیگران و حتی گریه کردن، از جانب والدین خود تنبیه شوند. بسیاری از مواقع برای کارهای نکرده عذرخواهی میکنند و به قول معروف تمام کاسه کوزهها بر سر آنها میشکند. این کودکان «بیش تعمیم دهی» را، که یک خطای ذهنی است، از والدین و خانواده خود میآموزند. یعنی مثلا اگر روزی شخصی به آنها خیانت و بیاحترامی و ... کرده است، اعتماد خود را نسبت به افراد دیگر نیز از دست میدهند و شروع به تعمیم دادن میکنند.
یکی دیگر از نظریهها در مورد این افراد این است که «اعتماد بنیادین»، که باید در سال اول زندگی در انسانها شکل بگیرد، در این افراد شکل نگرفته و تبدیل به بیاعتمادی شده است. علت اصلی این مساله ناتوانی مادر در مراقبت صحیح و همراه با محبت در دوران نوزادی و طفولیت است. در واقع زمانی که مادر نسبت به نیازهای کودک خود به اندازه کافی حساس و همیشه در دسترس نباشد، بذر بیاعتمادی در خاک حاصلخیز روان کودک کاشته میشود و زمینه را برای اختلال شخصیت پارانوئید فراهم میکند.
از طرفی این کودکان برای داشتن استقلال، تقویت و تشویق میشوند و این مساله باعث باقی ماندن این خصوصیات در آنها میشود و شاید یک دلیل اینکه آنها در بزرگسالی افرادی با صلاحیت و شایسته میشوند، همین عامل باشد. این افراد در برابر الکل و موادی که مانند کوکائین و آمفتامین، به آنها احساس کنترل و قدرت میدهد، آسیب پذیرند.
● اختلالات همراه با اختلال شخصیت پارانوئید
این اختلال میتواند همراه با اختلالات روانشناختی دیگری همچون افسردگی، وسواس، سوءمصرف مواد و همچنین سایر اختلالات شخصیت همچون اختلال شخصیت خود شیفته، اختلال شخصیت دوری گزین، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپال وجود داشته باشد.
▪ تشخیص افتراقی
اختلال شخصیت پارانوئید را باید از اختلال هذیانی، اسکیزوفرنی پارانوئید، اختلال شخصیت اجتنابی (دوری گزین)، اختلال شخصیت وسواسی، اختلال شخصیت نمایشی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی تفکیک کرد.
از آنجایی که در "اختلال شخصیت پارانوئید" هذیانهای با ثبات وجود ندارد، از "اختلال هذیانی" قابل تفکیک است و چون توهمات و اختلال تفکر نیز وجود ندارد، از "اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید" نیز متمایز میشود.
"بیماران مرزی" توانایی برقراری روابط تنگ و پرآشوب را دارند، در حالیکه بیماران شخصیت پارانوئید این توانایی را ندارند و البته فاقد سابقه طولانی رفتار ضد اجتماعی هستند، در نتیجه از اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز قابل تفکیک میباشند.
برخی از مبتلایان به "اختلال شخصیت نمایشی" ممکن است ویژگیهای افراد مبتلا به "اختلال شخصیت پارانوئید" را نشان دهند؛ لیکن علت بروز این ویژگیها در "اختلال شخصیت نمایشی" سوءظن نیست، بلکه برای جلب توجه و ظاهر فریبی است. افراد مبتلا به "اختلال شخصیت اجتنابی" به علت ترس از عدم پذیرش در جمع، از دیگران اجتناب و دوری گزینی میکنند، نه به علت سوءظن و عدم اعتماد نسبت به سایرین.
در "اختلال شخصیت وسواسی" نیز فرد بسیار کمال گرا و منطقی و اخلاقی میباشد و کار را بر تفریح و ارتباطات اجتماعی ترجیح میدهد. این مساله علت تنهایی و کنارهگیری ازجمع در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی به شمار میرود، نه سوءظن و عدم اعتماد و شک نسبت به دیگران.
▪ سیر و پیش آگهی اختلال
مطالعات کافی و سیستماتیک درازمدتی در مورد "اختلال شخصیت پارانوئید" به عمل نیامده است. در برخی از بیماران، "اختلال شخصیت پارانوئید" در تمام طول عمر وجود دارد. در مواردی نیز پیشرو اسکیزوفرنی است و در بعضی دیگر با پیشرفت سن یا کاهش استرس، صفات پارانوئید تبدیل به واکنش معکوس شده و توجه متناسب به اصول اخلاقی و اهمیت و رفاه دیگران جایگزین آن میگردد. به طور کلی این بیماران در زمینه کار و زندگی با دیگران مشکلات همیشگی دارند و مسائل شغلی و زناشوئی فراوان پیش میآید و درکل پیش آگهی مساعدی ندارند.
● درمان اختلال شخصیت پارانوئید
برای درمان این اختلال، هم میتوان از داروها بهره برد و هم از روان درمانی. البته روان درمانی، درمان مناسبتری برای این اختلال میباشد.
درمانگر باید با بیمار رو راست باشد و با بیمار زیاد، گرم نگیرد و صمیمی نشود. زیرا ممکن است مورد سوء ظن بیمار قرار گیرد. چرا که برای اینگونه بیماران روابط نزدیک بین فردی آغازگر افکار پارانوئیدی است و باعث این فکر در آنها میشود که مردم میخواهند به وی آسیب و ضرر برسانند. در نتیجه از دیگران فاصله میگیرند و شروع به مخفی کاری و توطئه چینی و حمله متقابل میکنند. در واقع نسبت به دیگران حالت دفاعی (گارد) میگیرند.
گروه درمانی برای این بیماران به منظور بالا بردن مهارتهای اجتماعی و کاهش سوءظن از طریق "ایفای نقش" (Role Playing) میتواند مفید باشد. لیکن در بسیاری از مواقع این بیماران در گروه درمانی، خوب جا نمیافتند. آنها تحمل فشار رفتاردرمانی را برای پرورش مهارتهای اجتماعی ندارند.
تعبیر و تفسیر درمانگر از گذشته بیمار و احساسات وی، کار را بدتر میکند و باعث عدم اعتماد بیشتر بیمار میشود. در عوض میتوان او را تشویق به اعتماد کردن به دیگران کرد و حس همکاری او را افزایش داد. درمانگر میتواند به او روش صحیح نشان دادن خشم و پرخاشگری را آموزش دهد و از بحث و مجادله بپرهیزد. درمانگر میتواند از طریق توضیح به بیمار که چگونه افکار و رفتار وی باعث مختل شدن ارتباطش با دیگران میشود، به تعدیل رفتار و افکار بیمار بپردازد.
در درمان دارویی میتوان از ضد اضطرابها مثل دیازپام یا داروهای نورولپتیک و ضد جنون مانند هالوپریدول و پیموزاید برای کاستن از تفکر پارانوئید استفاده کرد.
● راهکارهای عملی برای این اختلال
۱) برگزاری دورههای آموزش فرزند پروری برای پیشگیری از اعمال روشهای رفتاری و فرزند پروری که منجر به اختلال شخصیت پارانوئید میگردد، مانند تنبیه و کنترل بیش از حد فرزندان و عدم حساسیت کافی مادر به نیازهای فرزند در دوران اولیه زندگی کودک.
۲) تاسیس مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی در جهت تشخیص و ارزیابی روانشناختی و درمان کارمندان ادارات و موسسات مبتلا یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات شخصیت و سایر اختلالات روانی.
۳) برگزاری دورههای آموزش مهارتهای زندگی و جلسات گروه درمانی به منظور تعدیل افکار مبتنی بر بی اعتمادی و بدگمانی نسبت به انگیزههای دیگران و کسب مهارتهای اجتماعی بیشتر.
بدین منظور لزوم غربال کردن کارکنان ادارات و موسسات از نظر مشکلات روانشناختی به وسیله روشهای سنجش و ارزیابی اختلالات شخصیت وجود دارد.
۴) شناسایی دانش آموزانی که یکی از اعضای نزدیک خانواده آنها مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید میباشد و ارائه راهکار به این دانش آموزان و خانواده آنها در جهت تشخیص و اقدام برای درمان فرد مبتلا به اختلال شخصیت.
۵) از آنجائی که یکی از گروههای در معرض خطر برای "اختلال شخصیت پارانوئید"، افراد ناشنوا یا کم شنوا هستند، بنابراین تمهیداتی جهت تعدیل افکار پارانوئیدی در صورت وجود برای این گروه از افراد مورد نیاز است. بنابراین لزوم همکاری مدارس و مراکز ناشنوایان و همچنین متخصصین شنوایی سنجی و گوش و حلق و بینی وجود دارد. به طوری که میتوان از این گروه متخصص در جهت شناسایی بیشتر افراد مبتلا استفاده کرد. در واقع ارجاع سنجش و ارزیابی ابتدایی انجام شده از جانب این متخصصین به مراکز روانشناسی و روانپزشکی مورد نیاز است.
۶) یکی دیگر از گروههای در معرض خطر برای اختلال شخصیت پارانوئید، بستگان بیماران اسکیزوفرنیک میباشد که جا دارد تمرکز اولیه جهت شناسایی، تشخیص و درمان این افراد صورت گیرد. به این منظور میتوان از مراکز روانپزشکی و روانشناسی چه به صورت مطب خصوصی، چه درمانگاه یا بیمارستان و یاری افراد متخصص موجود در این مراکز جهت شناسایی بستگان پارانوئید بیماران مراجعه کننده به این مراکز استفاده کرد.
۷) از آنجائیکه افراد مبتلا به "اختلال شخصیت پارانوئید" افرادی جدی و کارآمد در موقعیتهای شغلی و اجتماعیاند و برای قدرت و مقام اهمیت خاصی قائلند و نسبت به افراد ضعیف، ملایم طبع و علیل و ناقص ابراز ناخرسندی و نفرت میکنند و در دیگران ایجاد ترس و تعارض مینمایند، در نتیجه مدیران بالادست این افراد برای ارتقاء مقام آنها باید رعایت دقت را نمایند، چرا که ارتقاء مقام و مسئولیت اینگونه افراد، ممکن است در درازمدت منجر به خسارات نیروی انسانی بیشتری گردد. به این منظور آگاه سازی مدیران ادارات و موسسات از این نوع اختلال شخصیت، امری الزامی است.
http://moshaverehramsar.blogfa.com