اختلال شخصیت پارانوئید
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارنوئید گرایش به نسبت دادن انگیزههای بدخواهانه به دیگران دارند. آنها معمولاً بدبین، تحریکپذیر، عصبانی و شکاک هستند. به دیگران اعتماد نمیکنند و معمولاً متعصب، جوینده بیعدالتیها، همسرانی بهطور بیمارگون حسود یا انسانهائی غیرعادی و اهل دعوا هستند.
تاریخچه
در رابطه با تاریخچه اصطلاح پارانوئید، باید به قبل از بقراط در یونان اشاره کرد که یونانیها از آن به معنای دیوانگی استفاده میکردند. در قرن هیجدهم، این اصطلاح برای اختلالاتی که علایم بارز آنها هذیان و توهم بود، متداول شد. تا قرن نوزدهم، این اصطلاح را برای انواع و اقسام بیماریها بهکار میبردند. اما در سال 1893، امیل کراپلین، پارانوئیا را از پارافرنیا که یک اصطلاح متداول در اروپاست و معادل اصطلاح واکنش پارانوئید و یا حالت پارانوئید در آمریکا میباشد، تمیز داده و تفکیک نمود. کراپلین، همچنین بیماری پارانوئید را از اسکیزوفرنی پارانوئید متمایز ساخت. حالات بیماری پارانوئید تا حد بسیار زیادی شبیه حالات بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید است، اما از جهاتی با آن تفاوت دارد.
هر انسانی در برههای از زمان به تفکر پارانوئیایی گرفتار میآید. احتمالا دستکم میتوانید موردی را به یاد آورید که مورد تبعیض قرار گرفتهاید یا در مورد شما صحبت میشود یا بدون دلیل کافی به انگیزههای شخصی دیگران مظنون و بدبین باشید. تفکر پارانوئیایی را میتوانیم نوعی سبک شناختی تلقی کنیم. پارانوئیا، بیماری بسیار کمیاب و نادری است و علامت بارز آن پیدایش تدریجی یک نظام فکری هذیانی با طیف گسترده و توسعهیافتهای است که بر اساس تعبیر اشتباه از وقایع و حقایق زندگی استوار میباشد. هدف از این نظام پارانوئیدی برقراری تعادل در زندگی عاطفی بیمار است؛ لذا تغییر آن بسیار دشوار میباشد. افراد در استفاده از این نحوه تفکر و اینکه تا چه اندازه اجازه دهند واقعیت، آنچه را آنها ادراک میکنند تحت تاثیر قرار دهد، متفاوت هستند. بنابراین میتوان تفکر پارانوئیایی را به عنوان پیوستاری در نظر گرفت که میتواند از نوع روزمره تا فکر هذیانی شدید که همه زندگی شخص را تحتالشعاع قرار دهد، وسعت داشته باشد. گاهی اوقات افرادی که چنین تفکری نداشتهاند، ناگهان به آن گرفتار میآیند. عواملی مثل نقص کبد، کمبود ویتامین B12، از دست دادن شنوایی، غدههای مغزی، سیفلیس و گسترهای از داروها ممکن است تفکر پارانوئیایی را با سایر علایم ایجاد کنند. امروزه در حدود 65 ناراحتی متفاوت، ویژگیهای پارانوئیایی را به وجود میآورد.
در طبقهبندی اختلالات پارانوئید، تاکنون سه نوع عمده از بیماری یا حالات پارانوئید را ذکر کردهاند که عبارتند از: پارانوئیا، پارانوئیای پیری و پارانوئیای مشترک اخیرا نیز در تقسیمبندی DSMیک نوع از پارانوئید با عنوان اختلال پارانوئیای حاد ذکر شده است.
پارانوئیای پیری
این اختلال در دوران کهنسالی شروع میشود و نظام شکلیافته و محکمی از اختلالات تفکر و باورهای هذیانی در او دیده میشود. این هذیانها شبیه هذیانهای بیمار اسکیزوفرنیک است. علاوه بر شروع در دوران کهنسالی، میتوان اشاره کرد که حتی تفکر پارانوئیایی در افراد مسن شایعتر است. غالبا تفکر پارانوئیایی به علت انزوای اجتماعی یا احتمالا به واسطه ضعیف شدن فزاینده قدرت بینایی و شنوایی ایجاد میشود که این امر به نوبه خود برای شخص ممکن است ارزیابی صحت و سقم ادراک رخدادهای واقعی را مشکل سازد. گاهی اوقات ضربههای خفیف یا خونریزیهای مغزی در افراد پیر میتواند به علائم پارانوئیایی بیانجامد. علت احتمالی دیگر این بیماری، تباهی یا پلاسیدگی بافتهای مغز است. هر یک از این حالات ممکن است باعث آنچنان رفتار به شدت غیرانطباقی شود که لازم آید فرد بستری گردد.
معمولا هذیانهای پارانوئیایی در چند طبقه جای میگیرند؛ احساس مورد اذیت و آزار قرار گرفتن از سوی دیگران، حسادت و سوءظن بیدلیل نسبت به خیانت جنسی معشوق یا همسر، این احساس که شخص دیگری عاشق کسی شده بیآنکه گواهی بر این ادعا باشد و هذیانهای بیماری به هنگامی که بیماری خاصی در کار نیست.
پارانوئیای مشترک
این نوع، جالبترین نوع پارانوئیا بوده و گاهی اوقات جنون دو نفره نیز نامیده میشود و عبارت است از، سیستم هذیانی آزار و تعقیب که در نتیجه زندگی و رابطه نزدیک دو شخص به وجود میآید. در چنین مواردی یکی از مراجعین شخصی است مسلط و دارای هذیانهای تثبیتشده و دیگری فردی است تلقینپذیر که وقتی با هم هستند، عقاید هذیانی را میپذیرند. وقتی این دو نفر از هم جدا میشوند معمولا فرد تلقینپذیر این عقیده را رها میکند. دو خواهر، زن و شوهر یا مادر و فرزند از شایعترین زوجهای درگیر این اختلال هستند. در مواردی نیز افراد درگیر بیش از دو نفر میباشند.
پارانوئید حاد
حالات پارانوئیدی حاد، معمولا کمتر از 6 ماه به طول میانجامد و غالبا در افرادی که تجارب شدید سخت و یا تغییرات ناگهانی در محیط زندگیشان داشتهاند(مانند مهاجران، زندانیها، اسرای جنگی، سربازان و کسانی که بهطور ناگهانی از خانواده خود جدا شدهاند) دیده میشود. شروع آن ناگهانی و بدون سابقه قبلی است و بهندرت مزمن میگردد. لازم به ذکر است که بیمار پارانوئید با وجود داشتن هذیانهای عجیب، در شئون دیگر زندگی منطقی و نرمال عمل میکنند.
بر اساس آمارهای مختلف در کشورهای متعدد دنیا، میانگین سنی افرادی که تحت عنوان حالات پارانوئید در بیمارستانها بستری میشوند، پنجاه سال است. البته شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان است. بر اساس آمارهای منتشر شده مربوط به سال 1998آمریکا، چنین برمیآید که در حدود یک درصد بیماران بستری در بیمارستانها دچار اختلالات پارانوئید هستند. بیماران مبتلا به این اختلال بسیار خودمدار و خودشیفته هستند. آنها خشم و عناد درون خود را انکار میکنند و برای تخلیه این عواطف، از مکانیسمهای برونفکنی استفاده میکنند. آنها نسبت به دیگران حساس، درونگرا و بیاعتماد هستند. بعضی از مبتلایان نیز بسیار سلطهجویانه و در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی دیدگاههای بسیار افراطی دارند. آنها در عمق وجود خود، احساس حقارت و خودکمبینی میکنند و اغلب این افراد در زندگی زناشویی و شغلی خود آنچنان که باید موفق نیستند.
در رابطه با بررسی علل این اختلال، پژوهشگران از نظر بررسیهای جسمانی و ژنتیکی مطلب چندان روشنی را ارائه ندادهاند. ولیکن در زمینه عوامل روانی، فروید اولین نظریات راهگشا را ارائه داده است. بر اساس نظریه فروید هذیانهای پارانوئید، نتیجه سرکوبی و برونفکنی تمایلات همجنسگرایی است که تحقیقات بعدی روانشناسان و روانپزشکان، این مطلب را تایید کرده است.
در رابطه با درمان این اختلال، دانش کمی موجود است. ممکن است داروهای ضد روانپریشی در برخی موقعیتهای بحرانی مفید باشند. به نظر مؤثرترین راه مقابله با هذیانها این است که به درمانجو نشان دهیم تا چه حد هذیانهایش میتوانند مزاحم دستیابی او به اهدافش شوند، نه اینکه سعی کنیم با آنها برخورد نماییم. گاهی اوقات میتوان به درمانجو یاد داد موقعیتهایی را که باعث هذیان میشوند یا آنها را افزایش میدهند را بشناسد و از آن اجتناب نماید.
در پایان، لازم به ذکر است که به علت شباهتهای زیاد باید میان اختلال پارانوئید با اختلالهای مشابه از جمله اسکیزوفرنی پارانوئید،اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال سایکوز مشترک تشخیص و تفاوت قائل شد؛ که بهطور خلاصه نمایهای از این سه اختلال را بیان میکنیم.
اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید
در این اختلال، وجود هذیانهای نظامیافته یا توهمات شنیداری گسترده شاخص است. بیمار اسکیزوفرنیک پارانوئید، به هذیانهای گزند و آسیب یا عظمت مبتلا است که فوقالعاده نظامیافته و پیچیده است. در اختلالات حیطه اسکیزوفرنی آنچه که مطرح است، اختلالهای اساسی فرد مبتلا در تماس با واقعیت است. به عبارتی فرد از واقعیت بریده شده و دوم اینکه این اختلالات معمولا با چند فرایند روانشناختی از جمله فکر، ادراک، هیجان و غیره همراهند و ارتباط و رفتار روانی – حرکتی را تحت تاثیر قرار میدهند.
اختلال شخصیت پارانوئید
افراد مبتلا به این اختلال، شدیدا به دیگران مشکوکاند و همیشه در برابر خطر یا آسیب احتمالی حالت دفاعی دارند. آنها حتی در صورت عدم وجود شواهد قانعکننده نسبت به اشتباهشان، همچنان بر باور خود استوار میباشند. زندگی آنها منزوی و مقید است. ولی آنچه را که باید در این اختلال مد نظر قرار داد عبارت است از اینکه؛ الگوی ناسازگارانه و بادوام تجربه درونی و رفتار به زمان نوجوانی و جوانی فرد برمیگردد.
اختلال سایکوز مشترک
این اختلال نادر، بهطور معمول میان دو نفر و گاهی بیش از دو نفر رخ میدهد. شخص غالب و شخص فعلپذیر، که در جریان آن سیستم هذیانی بهطور پیشرونده توسط شخصی که جوانتر و فعلپذیرتر است، مورد پذیرش واقع میشود. در این اختلال با جدا ساختن این دو نفر از یکدیگر بهبودی فرد فعلپذیر حاصل نمیگردد.
تشخیص، علایم و نشانهها
این بیماران تمایلی به اعتماد کردن به دیگران ندارند. آنها معانی پنهان را میبینند، تمایل به کینهورزی دارند و در حمله متقابل تأمل نمیکنند. رفتاری رسمی دارند و میتوانند تنش عضلانی قابل توجهی همراه با ناتوانی در آرامش را از خود نشان دهند. ممکن است محیط را به دقت بررسی کنند. معمولاً جدی و خشک هستند. فرافکنی را اعمال میکنند و میتوانند کاملاً متعصب باشند. آنان افکار انتسابی نشان میدهند، بهطوری که دیگران را تهدیدکننده یا تحقیرکننده میبینند. نسبت به وفاداری یا اعتماد دیگران تردید میکنند و ممکن است کاملاً محدود و فاقد صمیمیت باشند. بعضی مواقع به منطقی و عینی بودن خود مغرور هستند. آنها معمولاً بیش از اندازه به مقام و قدرت خدمت میکنند و افراد ضعیف، بیمار یا ناقص را به دیده تحقیر مینگرند. ممکن است بهنظر کاری و جدی بیایند، اما معمولاً در دیگران باعث ایجاد ترس یا تعارض میشوند. برخی از آنان با گروههای افراطی ارتباط دارند.
معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال شخصیت پارانوئید:
الف ـ شکاکیت و بدبینی فرادگیر نسبت به دیگران که انگیزههای آنان بدخواهانه تعبیر میشود، در اوایل بزرگسالی آغاز میشود و در زمینههای مختلف بروز میکند؛ بهطوری که ۴ مورد (یا بیشتر) از موارد زیر را داشته باشد:
۱. بدون پایه و اساس کافی، ظنین است که دیگران او را قریب و آزار میدهند و از او سوءاستفاده میکنند.
۲. با تردیدهای بیمورد در مورد وفاداری و قابل اعتماد بودن دوستان یا همکاران اشتغال ذهنی دارد.
۳. بهعلت ترس ناموجه از اینکه اطلاعات، بدخواهانه بر ضدش بهکار خواهد رفت، تمایلی به اعتماد کردن به دیگران ندارد.
۴. از گفتارها یا وقایع بیخطر، معانی پنهان تهدیدکننده یا تحقیرآمیز برداشت میکند.
۵. بهطور دائم کینه میورزد، یعنی تحقیر، بیاعتنائی و اهانت را نمیبخشد.
۶. نسبت به شخصیت یا رفتار خود حملاتی که برای دیگران آشکار نیست برداشت میکند و بدون تأمل، واکنش خشمگینانه یا حمله متقابل از خود بروز میدهد.
۷. شکهای مکرر و بیاساس در مورد وفاداری همسر یا شریک جنسی خود دارد.
ب ـ صرفاً در طی دوره اسکیزوفرنی، اختلال خلقی با ویژگیهای پسیکوتیک یا اختلال پسیکوتیک دیگری روی نمیدهد و بهعلت اثر فیزیولوژیک مستقیم یک بیماری طبی عمومی نیست.
http://yeganeh394.blogfa.com