ارزیابی رشد و تکامل کودک
ارزیابی رشد کودک چیست؟
از کجا می توانم بفهمم که باید کودک را مورد ارزیابی قرار داد؟
خصوصیات یک ارزیابی رشد و تکامل خوب چیست؟
چگونه می توانم مطمئن شوم که فرزندم، بهترین نتیجه ممکن را به دست آورده است؟
«تحلیل روان شناختی باورهای غیر منطقی در زندگی مشترک»
در ادبیات ما سخن از تاثیر باورها و افکار آدمی بر زندگی فردی و اجتماعی بسیار به چشم می خورد.اینکه مکانیسم این تاثیر گذاری به چه شکل می باشد و کدام یک از جنبه های زندگی بیش از هر جنبه ی دیگر می تواند تحت تاثیر باورهای ما باشد و از سوی دیگر این باورها چگونه شکل گرفته و رشد می کنند، از پیچیده ترین مباحث مطرح در علم روان شناسی و فلسفه از قدیم تا به امروز بوده و هست.
اپیکتتوس فیلسوف قرن اول میلادی می گوید:«وقتی حادثه ناگواری رخ می دهد، مردم از آن اتفاق ناراحت و آزرده خاطر نمی شوند بلکه این دیدگاه آنها نسبت به مسائل است که آنها را می آزارد.»این گفته به آن معناست که حوادثی که رخ می دهند به خودی خود ما را ناراحت نمی کنند بلکه میزان ناراحتی و رنجش مابه این بستگی دارد که ما چطور به این مسئله نگاه کرده و آن را مورد تحلیل قرار می دهیم.این را نیز می توان گفت که احساسات ما به نحوه پردازش افکار ما بستگی دارند نه به حوادثی که اطرافمان رخ می دهند، به همین دلیل است که بعضی افراد می توانند به خوبی مشکلات را تحمل کنند و از پس حل آنها بر آیند.آنها طرز تفکر و باورهای خاصی دارند که به آنها کمک می کند با شجاعت با ناملایمات روبرو شوند و د عوض این که عصبانی، شرمگین و افسرده شده و از آن حوادث بترسند، به استقبال چالش های زندگی می روند.
تعریف باور و باورهای غیر منطقی
خصوصیات باورهای غیر منطقی:
چه باید کرد؟
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (1)
چکیده
مقدمه
تنبیه و عوارض آن از دیدگاه روان شناسی
پینوشتها:
* استادیار گروه روان شناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن.
** دانشجویی کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی.
1 . Skinner .
2 . Organism .
3 . علی اکبر سیف ، تغییر رفتا و رفتار درمانی ، ص 400 - 391 .
4 . همو ، روان شناسی پرورشی ، ص 277 .
5 . سید علی حسینی زاده ، « تنبیه از دیدگاه اسلامی » ، حوزه دانشگاه ، سال چهاردهم تا پانزدهم ، ص 31 - 23 .
6 . Thorndik .
6 . Guthrie .
7 . علی اکبر سیف ، روان شناسی پرورشی ، ج 4 ، ص 278 .
8 . Lyons , john .
9 . همو ، روان شناسی پرورشی ، ج 4 ، ص 277 .
10 . گلاور ، جان ، ای ؛ برونینگ ، راجر ، اچ . روان شناسی تربیتی (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علینقی خرازی ، ص 278 .
11 . Muris .
12 . ریچارد جی . موریس ، اصلاح رفتار کودکان ، به نقل از کسائیان ، ص 88 - 73 .
13 . Akselerd , S . R .
14 . سال آکسلرد ، تغییر رفتار در کلاس درس ، منیجه شهنی ییلاق ، ص 47 .
15 . Chine , w .
16 . Benex .
16 . Eilnegoreth , R . O .
17 . گلاور ، جان ، ای ؛ برونینگ ، راجر ، اچ . روان شناسی تربیتی (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علینقی خرازی ، ص 278 .
18 . ایلینگورس ، رونالدس ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابی نژاد ، ص 47 .
19 . علی اکبر سیف ، تغییر رفتا و رفتار درمانی ، ص 400 - 391 .
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (2)
عوارض نامطلوب تنبیه
تنبیه کودک در روایات
تا چه اندازه می توان کودک را تنبیه کرد ؟
سن تنبیه
تنبیه و عمل
پینوشتها:
* استادیار گروه روان شناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن.
** دانشجویی کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی.
1 . همان .
2. Bandura and walterz .
3. علی اکبر سیف ، روان شناسی پرورشی ، ج 4 ، ص 277 .
4. Reese .
5. علی اکبر سیف ، تغییر رفتا و رفتار درمانی ، ص 400 - 391 .
6. ریس ، ای ، پی ، رفتار انسان : تجزیه و تحلیل و کاربرد ، ترجمه علی اکبر سیف ، ص 158 .
7. اکبر خوئی نژاد ، روش های تربیت کودک ، ص 345 - 344 .
8. حسن بن حرعاملی ، وسائل الشیعه ، ج 18 ، ص 581 ، روایت اول .
9. میرزا حسین نوری طبرسی ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روایت 2906 .
10. تیمی آمدی ، غررالحکم ، ج 2 ، ص 640 ، ش 457 .
11. علی عطائی ، آراء فقها و المراج فی حکم تادیب الصبیان و ضربهم ، ص 29 .
12. المیثی حافظ نور الدین ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
13. جواد ابن محمد حسینی شقرایی عاملی ، مفتاح الکرامه ، آراء فقها و المراج فی حک تادیب الصبیان و ضربهم ، ج 8 ، ص 273 .
14. همان .
15. حسین جعفری ، آداب المعلمین ، ص 7 - 356 .
16. علاء الدین متقی هندی ، کنز العمال ، ج 16 ، ص 440 ، روایت 45327 .
17. محمد بن حسن حرعاملی ، وسائل الشیعه ، ج 18 ، ص 581 ، روایت 1 .
18. المیثی حافظ نور الدین ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ص 106 .
19. محمد بن حسن حرعاملی ، وسائل الشیعه ، ج 18 ، ص 581 ، روایت اول .
20. همان .
21. همان ، روایت 2 .
22. حافظ نور الدین ، المیثی ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
23. میرزا حسین نوری طبرسی ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روایت 2906 .
تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام (3)
اثر اخلاقی تنبیه
آثار تربیتی تنبیه
نکاتی در مورد میزان و نوع تنبیه
جانشین های تنبیه
نتیجه گیری
پینوشتها:
1. کلینی ، کافی ، ج 6 ، ص 50 ، روایت 3 .
2. میرزا حسین نوری طبرسی ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روایت 2906 .
3. کلینی ، کافی ، ج 6 ، ص 50 ، روایت 8 .
4. بحار الانوار ، ص 102 ، ج 79 ، روایت 2 ؛ تمیمی آمدی ، غررالحکم ، ج 2 ، ص 833 ، ش 96 .
5. علی اکبر سیف ، روان شناسی پرورشی ، ص 278 .
6. همو ، تغییر رفتار درمانی ، ص 400 - 391 .
7. مفتاح الکرامه ، آراء فقها و المراج فی حک تادیب الصبیان و ضربهم ، ج 8 ، ص 273 .
8. حسن بن حر عاملی ، وسائل الشعیه ، ج 18 ، ص 548 ، روایت 3 .
9. المیثی حافظ نور الدین ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
10. محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 79 ، ص 103 ، روایت 2 .
11. علی اکبر سیف ، روان شناسی پرورشی ، ص264 .
12. Incompatible .
12. علی اکبر سیف ، روان شناسی پرورشی ، ص277 .
13. همو ، تغییر رفتار و رفتار درمانی ، ص 397 .
منابع
ایلینگورس ، رونالدس ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابی نژاد ، تهران ، دانا ، 1368 .
تمیمی آمدی ، عبدالواحد بن محمد ، غرور الحکم و درر الکلم ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1366 .
حر عاملی ، محمد بن حسن ، وسائل الشیعه ، بیروت ، التراث العربی ، بی تا .
حسینی شقرایی عاملی ، جواد ابن محمد ، مفتاح الکرامه ، بیروت دار الاحیاء التراث العربی ، 1407 .
حسینی زاده ، سید علی ، « تنبیه از دیدگاه اسلامی « فصل نامه حوزه و دانشگاه ، ش 14 و 15 ، 1377 .
خوئی نژاد ، اکبر ، روش های تربیت کودک ، تهران ، سمت ، 1380 .
جعفری ، حسین ، آداب المعلمین ، قم ، تندیس ، 1378 .
سال آکسلرد ، تغییر رفتار در کلاس درس ، منیجه شهنی ییلاق ، تهران ، سمت ، 1368 .
سیف ، علی اکبر ، تغییر رفتار و رفتار درمانی ، تهران ، دانا ، 1374 .
سیف ، علی اکبر ، روان شناسی پرورشی ، ج پنجم ، تهران ، آگاه ، 1385 .
گلاور ، جان ، ای ؛ برونینگ ، راجر ، اچ ، روان شناسی تربیتی (اصول و کاربرد آن) ، ترجمه علینقی خرازی ، تهران ، مرکز نشر دانشگاهی تهران ، 1375 .
گیج ، نت ، ل ؛ دیوید ، سی بلاینر ، روان شناسی تربیتی ، ترجمه غلامرضا خوئی نژاد و همکاران ، تهران ، سمت ، 1374 .
مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، بیروت ، موسسه الوفاء ، 1403 ق .
موریس ، ریچارد جی ، اصلاح رفتار کودکان ، ترجمه ناهید کسائیان ، تهران ، رشد . 1387 .
المیثمی حافظ نور الدین ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، بیروت ، دار الاحیاء التراث ، 1408 .
نوری طبرسی ، میرزا حسین ، مستدرک الوسائل ، قم ، آل البیت ، 1409 ق .
هرگنهان ، بی آر ، مقدمه ای بر نظریه های یادگیری ، ترجمه علی اکبر سیف . تهران ، دانا ، 1386 .
نشریه اسلام و پژوهشهای تربیتی شماره 4
دست ها چه می گویند ؟
دست ها اعضای ارزشمندی هستند که انجام بسیاری از کارها بدون آنها حتی در ذهن هم نمی گنجد. اما این اعضای ارزشمند نقش دیگری را نیز ایفا می کنند و آن کمک به بیان احساسات ، نیازها و برقراری ارتباط با دیگران است.
• دستهای مشت، دستهای باز:
دستهایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشتهای نیمهباز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشاندهنده مادهگرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دستها در هم باشند نشاندهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشاندهنده استرس و اضطراب است.
• دستهای در هم فشرده:
فشردن دستها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشاندهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشتشده و دست دیگر آن را به عقب نگه میدارد نشاندهنده این است که شخص مانع خود میشود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ میگوید سعی میکند با این حالت دستهایش را کنترل کند.
• دستهای کنترلگر:
وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت میدهیم،یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی میخواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او میخواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبهرو نگه میداریم به این معنی است که نزدیکتر نیا.
• دستهای غالب، دستهای مهربان:
وقتی دستمان را بالا میبریم و محکم نگه میداریم و با دست دیگر فرد را در آغوش میگیریم یعنی اینکه من میگویم وقت رفتن است. (غلبه و تسلط) وقتی دستمان را با سرعت و مستمر تکان میدهیم، نشاندهنده علاقه و مهربانی است. وقتی دستمان را شل و خیلی کوتاه و سرد تکان میدهیم نشان دهنده فرمانبرداری و تسلیم است.
• دستهای پرخاشگر:
با کناره دست مثل چاقو عمل کردن و هوان را بریدن مثل حرکت کاراته، با کناره کف دست و به سمت پایین ضربه زدن یعنی بازداشتن دیگران از کاری. این عمل میتواند نشاندهنده پرخاش در بحثها باشد.
• مشتی برای دعوا یا پیروزی:
مشت پرت کردن به طرف یکی میتواند به معنی تعرض به او باشد یا دعوت به دعوا. مشت را به سمت بالا بردن و ضربه زدن به هوا به معنی پیروزمندی است.
• دستهای پوشاننده:
وقتی نخواهیم چیزی را بشنویم گوشمان را میگیریم وقتی نمیخواهیم ببینیم جلوی چشمان را میگیریم و وقتی میخواهیم حرفی بزنیم ولی مانعی وجود دارد جلوی دهانمان را میگیریم. وقتی موقع حرفزدن جلوی دهان را بگیریم به معنی دروغ گفتن میتواند باشد همچنین به معنی این است که از حرفمان مطمئن نیستیم. وقتی با دست روی قلبمان را میگیریم ممکن است نشاندهنده حمله قلبی باشد. گاهی با یک دست، دست دیگرمان را که مشت شده و تحت هیجان است را میپوشانیم.
• دستهای رو:
دست باز و کشیده شده به سمت جلو به این معنی است که میخواهیم چیزی را به کسی بدهیم. یا نشاندهنده این است که چیزی برای مخفی کردن نداشتهاید و شما همین هستید که نشان دادهاید.
• دستهای درخواستگر:
اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را ۴۵ درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی میخواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحیها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش میکنیم که به ما صدمه نزد.
• دستهای بهم ساییده:
به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیلهای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیمگیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.
• دستهای متفکر:
وقتی انگشتها مثل مناره به هم پرس میشوند ممکن است بعضی از انگشتها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبتهای دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر میکنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم
• دستهای پیشتیبان:
وقتی دست را تکیهگاه و پشتیبان سر قرار میدهیم و سر را به آن تکیه میدهیم و آرنجها روی میز است، نشان دهنده این است که شخص خوابش میآید یا وقتی دست خیلی به آرامی سر را نگه داشته است و با انگشتها چانه را لمس میکنیم و به فرد روبهرو نگاه میکنیم به این معنی است که به صورت من نگاه کن آیا زیبا نیست؟ و حالتی اغواکننده است. همچنین اگر سر به دست تکیه داده باشد یعنی شخص کسلتر است. اگر شخص به موضوع علاقهمند باشد سرش را کمتر تکیه میدهد.
• دستهای پنهان:
دست به معنی ارتباط برقرارکردن است و پنهان کردن آن نشاندهنده عدم علاقه به ارتباط و همکاری است. همچنین نشاندهنده این است که شخص نمیخواهد حرف بزند چون میخواهد گوش دهد. همچنین میتواند نشاندهنده احساس آرامش و اینکه نیازی به حرف زدن نیست باشد.
• دستهای نوازشگر:
لمس کردن میتواند تایید کردن خود باشد یعنی من اینجا هستم من واقعی هستم و من خوبم و این حالتی است به معنی کاهش دادن نگرانیها از دنیای بیرونی و دنیای درون. در لحظات احساسی مثل نوازش کردن فرزند هم به معنی مهربانی و عشق است. میتواند به معنی تنبیه هم باشد مثل سیلی زدن. یا به معنی اثبات دوستی وقتی شانههای کسی را لمس میکنیم یعنی به او قدرت و اختیار میدهیم و وقتی بازوی او را لمس میکنیم یعنی با او احساس همدردی میکنیم.
• دستهای پرستشگر:
وقتی دست به لباس خود میکشیم یعنی اینکه خودمان را جذابتر میکنیم علامت میفرستیم که «آیا من زیبا نیستم؟» و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذرهای را از روی لباس فردی پرت میکنیم به معنی عدم تایید اوست.
شخصیت آدم ها و نحوه دست دادن آنها!
حتماً از تأثیر اولین برخورد در طرف مقابل آگاه هستید. فکر می کنید اولین چیزی
که به طرف مقابل تان نشان می دهد چه نوع آدمی هستید چیست؟بله، نحوه دست دادن
تان....
سعی کنید همیشه سفت و محکم دست بدهید. این کار باعث می شود که در نخستین
برخورد تأثیر خوبی بگذارید. بعد از بررسی و دقت زیاد روی این موضوع، دست دادن را به
پنج گروه تقسیم کرده ایم که هر کدام نشان دهنده نوعی شخصیت است.
دست دادن با دست های خیس
مسلماً دست دادن زننده و تنفرآور انواع بسیاری دارد، اما دست دادن با دست های خیس بدترین آنهاست. حتماً توجه داشته باشید که قبل از دست دادن با کسی، دست های خود را کاملاً خشک کرده و آنها را از عرق پاک کنید.دست دادن شل و ول
دست دادن شل و ول نشان دهنده ضعف، نداشتن اعتماد به نفس، علاقه و ثبات است. این خصوصیات، متضاد قدرت و استحکام است که ویژگی افراد محترم و موفق می باشد. توصیه می شود اگر حالت دست دادن تان شل و ضعیف است، هنگام دست دادن کمی نیرو صرف کنید. مطمئناً دست دادن سفت و محکم تأثیر بسیار بهتری در مخاطب می گذارد.دست دادن نوک انگشتی
قبلاً برای تان اتفاق افتاده است. یک نفر هنگام دست دادن نوک چهار انگشت تان را می گیرد و نمی گذارد که دست تان کاملاً در دستش قفل شود و بعد دست تان را به سختی می فشارد.دست دادن خیلی محکم
قدیمی ها معمولاً این طور دست می دادند. احتمالاً تا به حال با چنین موردی برخورد کرده اید. فردی احساس می کند قوی ترین مرد جمع است و هنگام دست دادن، دست تان را مثل لیمو می چلاند.دست دادن دوستانه و خودمانی
مردم باید عادت کنند دست دادن های عجیب و غریب شان را کنار بگذارند. نیازی به شعبده بازی نیست: یک دست دادن ساده، محکم و دوستانه کافی است.خساست؛ بیماری پنهان
شاید واژه های خساس و خسائس به نظرتان ناآشنا بیاید. خساس به معنای مردان خسیس و خسائس به معنای زنان خسیس است. «اسکروچ» قهرمان داستان «آواز کریسمس»، اثر چارلز دیکنز را هم که حتماً یادتان هست.
صحبت درباره ی گدایان رسمی ساده تر است؛ زیرا ظاهر و باطن آنان با هم مطابقت دارد! اما در مورد افراد خسیس، ممسک، بخیل یا گداصفت کار به این سادگی نیست، چون ظاهر و باطن شان گاهی مطابقت ندارد و طیف آنان هم بسیار گسترده تر از گدایان است. ممکن است افراد محترم هم که در زمینه ی خاصی اندکی بخل دارند و نمی توان آن را بیرون از هنجار دانست؛ در طیف افراد خسیس قرار بگیرند و در انتهای هم افرادی قرار دارند که به گفته ی سعدی:
«درویش به جز بوی طعام اش نشنیدی
مرغ از پس نان خوردن او ریزه نچیدی»
عبارت «خست نفس جبلی» به این معنی است که فرد به طور ذاتی خساست دارد. جالب این است که پژوهش های اخیر روانپزشکی هم شواهدی را در جهت ارثی بودن این ویژگی را ارایه کرده است.
بسیاری از آنان در طبقه بندی های تشخیصی روانپزشکی جزو مبتلایان به «اختلال شخصیت وسواسی-اجباری» قرار می گیرند.
در عین حال، فردی شخصیت به هنجار هم، ممکن است بعضی از صفات این نا به سامانی شخصیتی از جمله امساک و خست را داشته باشد: نکته ی مهم این است که فرد می تواند دچار نابسامانی شخصیتی وسواسی-اجباری باشد، بدون آن که کمترین اثری از خست و امساک و حتی صرفه جویی در او باشد. تشخیص این موضوع کاملاً پیچیده است و به همین دلیل، فقط از عهده ی روانپزشک برمی آید که بتواند بهنجار را از نابهنجار، مسایل شخصیتی را از بیماری های وضعیتی و بیماری های کارکردی را از بیماری های عضوی تمیز دهد.
چارلز دیکنز، شخصیت «اسکروچ» را که سمبل یک فرد خسیس و بی عاطفه است، از روی بعضی افراد واقعی عصر خودساخته و مطالبی را درباره ی گذشته ی وی بیان می کند که نماینده ی ایجاد چنین صفاتی از جمله پول دوستی و و بی عاطفگی و امساک در قهرمان است.
پدر اسکروچ، او را در مدرسه شبانه روزی رها کرده بود و حتی در عید سال نو هم سراغی از او نمی گرفت.
مادرش را هنگام تولد از دست داده بود و به همین دلیل، پدرش او را متهم می کرد و کمترین توجهی به او نداشت؛ به این ترتیب اسکروچ جوان فرصتی برای اجتماعی شدن و آموختن محبت نداشت. پدر اسکروچ مدتی به علت مسایل مالی در زندان به سر برد و این امر ترس از بی پولی و تلاش برای کسب پول و حفظ آن را در او به وجود آورد.
صفات شخصیتی اسکروچ سبب می شود که نامزدش او را ترک کند که این امر سبب سخت تر شدن قلب اسکروچ می شود.
مرگ خواهرش هنگام به دنیا آوردن پسرش، آن هم در ایام کریسمس سبب می شود اسکروچ تنها کسی را هم که او را واقعاً دوست داشت، از دست بدهد و در نتیجه کمترین دلبستگی به مردم نداشته باشد.
چه از نظر نشانه ها و چه از نظر تاریخچه ی زندگی توصیف های دیکنز برای اسکروچ با روان پزشکی امروز مطابقت دارد. برای نمونه، پرورش در محیط سرد با انضباط سخت، اطمنیان نداشتن به هیجانات و احساسات، کاربردساز و کارهای دفاعی روان شناختی گوناگون؛ از جمله جداسازی، واکنش سازی، ابطال و عقلی سازی، رفتار خشک، تشریفاتی و انعطاف ناپذیر، فقدان خودجوشی، جدی بودن در همه ی شرایط تمایل به تسلط داشتن بر امور و افراد، اشتغال فکر با قواعد و مقررات و جزییات، فقدان مهارت در روابط بین فردی، نداشتن ذوق طنز، ناتوانی در دور انداختن اشیای کهنه و مستعمل، زندگی خست آمیز و مقتصدانه یی که بر خود و اطرافیان تحمیل می کند، نگرش به پول به عنوان چیزی که باید آن را برای آمادگی در برابر سختی های احتمالی ذخیره کرد از این جمله است.
به گفته ی شیخ اجل:
«گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی جز به خواب»
یعنی از آن جا که فرد خسیس سفره ی خود را برای خوردن نمی گشاید؛ اگر آفتاب درون سفره ی او بود هیچ کس دیگر آفتاب را نمی دید!
اما در شخصیت های «وسواسی اجباری» بعضی از ویژگی ها هم مثبت و مفید است.
شخصیت های وسواسی- اجباری با پشتکار و سختکوش هستند. در عین حال، این جنبه های مثبت در آنان گاهی به حد سماجت و سرسختی و لجبازی می رسد. گاهی بیش از حد آرمانگرا هستند و سبب زحمت اطرافیان می شوند. نظم و پاکیزگی آنان مثال زدنی است، اما گاهی به شکل وسواس آشکار درمی آید. از آن جا که می ترسند اشتباه کنند، دچار تردید و بی تصمیمی می شوند.
گاهی به اندازه یی با جزییات سرگرم می شوند که از اصل موضوع غافل می مانند. آن چنان به کار دلبسته اند که فراغت، سرگرمی و دوستان را به کنار می گذارند و به اصطلاح معتاد به کار می شوند. از نظر شغلی افرادی با کفایت و متعهد هستند. ویژگی های آنان مناسب با حرفه های علمی و پژوهشی است.
عقده خساست
راه درمان
مثبت اندیشی یا خوش خیالی
احتمالاً شما هم در سنین کودکی یا نوجوانی با این صحنه روبرو شده اید که کسی لیوانی را تا نیمه آب دارد به شما نشان دهد و بخواهد بگویید: «چقدر آب درلیوان است؟» اگر پاسخ می دادید لیوان نیمه پر است حتماً فردی «مثبت اندیش» تلقی می شدید و اگر نیمه ی خالی لیوان را می دیدید باید می رفتید و فکری به حال خودتان می کردید! «مثبت اندیشی» در فرهنگ ما واژه یی مثبت است، اما «خوش خیالی» بار معنایی منفی دارد و صفتی ناپسند برای انسان به حساب می آید. به راستی مرز میان این دو در کجاست؟ «مثبت اندیشی» و «خوش خیالی» هر دو بر «می شودها» تکیه می کنند با این تفاوت که «می شود» در مثبت اندیش فعالانه و در خوش خیالی منفعلانه است. مثبت اندیشی هرگز به معنای ندیدن کاستی ها، انتقاد نکردن و عدم تلاش در جهت بهبود آنها نیست، بلکه به معنای دیدن واقعیت و برنامه ریزی دقیق، هدفمند و امیدوارانه برای تغییر آن است. در واقع مثبت اندیشی تضادی با واقع گرایی ندارد، بلکه تأکید بر این واقعیت است که اگر چه نیمی از لیوان خالی است، اما اراده ی انسان می تواند ظرف چند ثاینه نیمه ی خالی لیوان را نیز پر کند! درست است که اغلب موفقیت ها در دنیای امروزی سخت تر و پیچیده تر از پرکردن یک لیوان آب هستند، اما مثبت اندیشان همواره بر این جمله تأکید می کنند که «کار هر قدر سخت تر شود، من هم هنگام اجرای آن سخت تر می شوم» البته این جمله به عمل بستگی دارد. شما می توانید سال ها در ذهن خود تصور کنید که بهترین متخصص کامپیوتر دنیا هستید، اما تا پشت کیبورد ننشینید و چند دکمه را فشار ندهید فایده یی برای تان نخواهد داشت. مثبت اندیشی ذهنی تنها می تواند برای مدتی روحیه ی شما را حفظ کند و پس از چندی به ضد خود تبدیل شده و این ویژگی را نیز از دست می دهد. افراد مثبت اندیش هدف خود را مشخص کرده و در راستای تحقق آن تلاش و برنامه ریزی می کنند، اما خوش خیال ها تنها آرزو می کنند و انتظار دارند که کائنات دست به دست هم داده و آرزوهای شان را برآورده سازند و اگر چنین شود خود را از زمین و زمان طلبکار می دانند. مثبت اندیشان شکست را به معنای «پل پیروزی» می بیننند، چون فکر می کنند باید کارشان را بازنگری کرده، روش های شان را تغییر داده و نقص هایشان را برطرف سازند تا بتوانند پیروز شوند. در حالی که خوش خیال ها به امید آن که بار دیگر پیروز شوند، از تجزیه و تحلیل و درس گیری از اشتباهات خود می پرهیزند. افراد مثبت اندیش امید و تلاش را دو بال پرواز انسان به سوی موفقیت می بینند و می دانند که هر یک از این دوبال اگر آسیب ببینند، می تواند باعث توقف حرکت انسان به سوی اوج شوند. این افراد در عین امیدواری، شبانه روز تلاش و در حین تلاش «اگر چه احتمال دارد شکست بخورند) اشتیاق شان را برای ادامه ی کار حفظ می کنند. آنها در ضمن اشتیاق، دانش شان را نیز ارتفاء و در عین بالا بردن سطح دانش، روابط شان را نیز با دیگران بهبود می بخشند و این گونه است که نقشه ی یک زندگی موفق را برای خود طراحی و آن را اجرا می کنند.
منبع: 7 روز زندگی شماره 123