روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

موسیقی درمانی و گفتار درمانی در کودکان اوتیستیک

موسیقی درمانی و گفتار درمانی در کودکان اوتیستیک
موسیقی درمانی تنها کاربرد موسیقی برای تقویت و تعالی زندگی شخصی از طریق ایجاد تغییر در رفتارهای انسان است.
استفاده از موسیقی به عنوان یک ابزار درمانی در حقیقت یک کار مشترک حرفه ای در گسترش و بهبود زمینه های هیجانی/ اجتماعی ، آموزشی/ شناختی و درک حرکتی است.
موسیقی درمانی دارای توانایی عملکرد متنوع و وسیع در زمینه های طبی ، سرشتی و آموزشی با کودکان استثنایی ، نوجوانان و بالغیناست . موسیقی موثر است چرا که یک فرم غیر گفتاری از ارتباط است یک تقویت کننده طبیعی است از لحاظ زمانی فورا" در دسترس است و برای مهارتهای غیر موزیکی ایجاد تحریک و برانگیختگی می کند. مهمترین چیز این است که یک واسطه موفقیت آمیز است زیرا تقریبا" همه افراد به حداقل بعضی انواع موسیقی پاسخ مثبت می دهد.
آموزش یک موسیقی درمانگر نیاز به یک برنامه درسی جامع شامل برنامه کامل کلاسهای موسیقی همراه با دوره های روان شناسی ، آموزش خاص و آناتومی و دوره های اختصاصی موسیقی درمانی و تجربه در این زمینه است به دنبال دوره های درسی یک دوره 6 ماهه آموزش بالینی باید بگذرانند و در نهایت یک آزمون کتبی گرفته خواهد شد. موسیقی درمانگران دوره های بازآموزی را برای به روز کردن علم خود خواهند گذراند.
موسیقی درمانی بطور مشخص برای کودکان منسوب به اوتیستیک مفید است که تا اندازه ای طبیعت غیر تهدید کننده و غیر گفتاری دارد. فعالیتهای موازی موسیقی برای حمایت اهداف مورد نظری که توسط درمانگر ، والدین یا معلمان یا دیگر متخصصین دیده شده است. برای مثال موسیقی درمانگر ممکن است که ببیند کودک در ایجاد ارتباط اجتماعی با دیگران مشکل دارد. بازیهای موزیکال شبیه پاس دادن یک توپ به عقب و جلو یا نواختن چوبها یا سنج با یک کودک دیگر ممکن است در تقویت این تعاملات بین فردی مفید باشد. تماس چشمی کودک ممکن است باتقلید بازیهایی که نزدیک چشم کودک دست می زنند یا با تمرکز در فعالیتی که نیاز به نواختن یک وسیله در نزدیکی چشم دارد افزایش یابد . موسیقی مورد نظر ممکن است با رفتارهای اجتماعی همکارانه متنوعی نظیر نشستن در یک نیمکت یا نشستن گروهی داخل یک دایره همراه باشد.
موسیقی درمانی بطور مشخص در درمان و گسترش گفتار کودکی که دارای نقص شدید در ایجاد ارتباط است که در کودکان اوتیستیک بصورت نقص گفتار بیانی که ممکن است موجود نباشد یا بدون فاعل باشد موثر است .گفتار کودک ممکن است دارای طیفی از موتیسم کامل تا صدای خرخر ، صدای گریه ، جیغ زدن های انفجاری ، صداهای حلقی و صدای همهمه متفاوت باشد. ممکن است یک تلفظ بدون تون با ترکیب تعدادی از ترکیبات صوتی صامت وجود داشته باشد. یا ممکن است اصوات شبیه ورور کردن یا غان غان کردن که به سختی می توان کلمات را در آن تشخیص داد داشته باشد یا ممکن است شبیه صحبت کردن یک فرد خارجی نا مفهوم و بی نظم باشد.اوتیسم های سطح بالا ممکن است باعث اکولالیا یا اکولالیای تاخیری یا برگشت ضمیری باشد درحالیکه بعضی کودکان ممکن است به سمت کاربرد عبارات و جملات مناسبتر و بلند تر بدون گفتار مونوتون پیش روند.
از آنجا که کودکان اوتیستیک اغلب در کلاسهای عمومی مدارس معمولی قرار می گیرند. یک معلم موسیقی ممکن است برای داشتن یک کودک اوتیستیک که علاوه بر موسیقی به زبان گفتاری او نیز توجه شود پاداش دریافت کند.
لازم به ذکر است که کودکان اوتیستیک حساسیت غیر معمولی به موسیقی دارند. بعضی از آنهادارای زیر و بم های عالی هستند در حالیکه بعضی با وسایل موسیقی خیلی بطور استثنایی موزیکال می نوازند. موسیقی درمانگران بطور سنتی با کودکان اوتیستیک به این علت کار می کنند که این پاسخهای غیر معمول با اهداف غیر موزیکال قابل تطابق هستند. بعضی کودکان حساسیت غیر معمول به بعضی اصوات دارند. یک پسر بعد از نواختن یک ردیف سنتور، خودبخود یک سری هارمونیک از پایه می نواخت.
از آنجا که کودکان اوتیستیک بعضی اوقات آواز می خوانند وقتی که آنها ممکن است صحبت نکنند ف موسیقی درمانگران و آموزش دهندگان موسیقی می توانند بطور سیستماتیک روی گفتار کودک از طریق فعالیتهای موسیقیایی گفتاری کار کنند. در کلاس موسیقی آوازها با کلمات ساده ، عبارات تکراری و حتی اصوات بدون مفهوم تکراری می توانند به زبان کودکان اوتیستیک کمک کند. عبارات با مفهوم و آوازهایی که با علائم و حرکات لمسی و بصری همراه باشند می توانند این مراحل را تسریع کنند. یک کودک 6 ساله اوتیستیک که اکولالیا داشت صحبت کردن را وقتی آموخت که معلم و درمانگر او عبارتهای سوالی را به صورت ملودی های آشنا و ریتمیک در آورد و به اوآموختند. کودک اشیا را نگه می داشت هنگامیکه آواز زیر را می خواند
آیا تو یک سیب می خوری ؟بله بله
آیا تو یک سیب می خوری ؟بله بله
آیا تو یک سیب می خوری ؟بله بلهبله بله بله
آیا تو یک مداد می خوری؟نه نه
آیا تو یک مداد می خوری؟ نه نه
آیا تو یک مداد می خوری؟نه نه نه نه نه
کودک اوتیستیک دیگری اسامی و افعال کاری را از این طریق آموخت درحالیکه یک عروسک بزرگ در دست درمانگر بود و می خواند :
 این یک عروسک است
این یک عروسک است
عروسک داره می پره
عروسک داره می پره
این یک عروسک است
این یک عروسک است
سپس کلمات با افعال راه رفتن ، نشستن و خوابیدن جایگزین شد . در این شعر کلمات برجسته شده کم کم از آواز محو می شدند درحالیکه آواز تکرار می شد. زمانیکه این عبارات تکرار می شدند کودک می توانست با استفاده از تقلید اکولالیک خود به درستی پاسخ دهد. وقتی آهنگ حذف می شد کودک می توانست به سوالات با جملات کامل پاسخ دهد. این چیه؟وعروسک داره چیکار میکنه ؟
دیگر کودکان اوتیستیک نیز پاسخهای مفهومی را وقتی هم سوالات و هم پاسخها در داخل یک آهنگ قرار گرفتند آموختند. هنگامیکه توجه به اصوات محیط تمرکز اولیه در کودک باشد ساختار آهنگ می تواند به او برای ارائه پاسخ کامل و از لحاظ گرامری صحیح کمک کند.
گوش کن گوش کنچی میشنوی ؟ ( صدایی از ضبط پخش می شود)
من صدای یک آمبولانس می شنوم( من صدای گریه بچه را می شنوم) ( من می شنوم مادر صدام میکنه)
کودکان اوتیستیک گامهای بلندی برای برطرف ساختن گفتار مونوتون خود بوسیله خواندن آوازها هماهنگ با ریتم و نقاط فشار جملات و جریان کلی جملات که با محو شدن تدریجی آهنگ همراه است دارند. والدین و معلمان شبیه هم می توانند به کودک برای به خاطر آوردن این بدایع گفتاری بوسیله آواز کمک کنند.
هنگامیکه در حال ساخت یک آهنگ مخصوص هستید باید به خاطر داشته باشید که آهنگهای ابتدایی کودکان پر از اصوات و کلمات تکراری است که این طبیعت اینگونه آهنگها است. حتی در سطوح بالاتر کتابهای روش گفتاری تکرار عبارات ساده متداول است. در حالیکه لغات این کتابها به نظر نمی رسد که برای کودک اوتیستیک ضروری و حیاتی باشد اما به سادگی افزایش ظرفیت و توانایی گذاشتن لغات در کنار یکدیگر برای شروع برای اینگونه کودکان حیاتی است.


 
 
1و10
اثر ویتامین ها و مواد معدنی و امگا 3
بعضی گزارشات شواهدی را از مفید بودن ویتامین B6و منیزیم در کمک به درمان کودکان با اوتیسم و PDD NOSنشان می دهند .منطق مفید بودن ویتامین B6در حقیقت کمک بهشکل دهی و ساخت نوروترانسمیتر ها می باشد که تصور می شود در این کودکان بطور ناقص عمل می کنند.(Dalldorf 1995)
استفاده از مواد معدنی نظیر کلسیم منیزیم و روی اکنون به سلاحی برای درمان این افراد تبدیل شده است و در بعضی مطالعات مشخص شده است که همراهی این مواد با محرکهای مغزی سبب تقویت اثراین داروها می شود ( آخوند زاده_ محمدی _ حامدی 2004)
یک مطالعه بر روی بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نشان داده که چربیهای امگا 3 اثر موثری داشته است و مطالعه روی کودکان همچنان ادامه دارد و نکته مهم اینست که مکمل های روغن ماهی باید فاقد افزودنیها و جیوه باشد و بعضی مطالعات اثر مثبت این گونه درمانها را در درمان اوتیسم و بیماریهای همزمان نشان داده اند.
مداخلات تغذیه ای1
بعضی افراد با PDD NOSدارای حساسیت به بعضی غذاها می باشند. بعضی والدین ترجیح می دهند کودکان شان از لحاظ آلرژی ها بررسی شوند و در نتیجه این تستها بعضی غذاها را از رژیم غذایی حذف کرده یا کاهش دهند. برای مثال بعضی غذاها به نظر می رسند باعث افزایش بیش فعالی و رفتارهای شبیه اوتیستیک می شوند ، حذف این غذاها باعث کاهش رفتارهای منفی می شود.
1
درمانهای ضد مخمری
اغلب پیشرفت اوتیسم و PDD NOSباعث رفتارهای غیر معمول و ایجاد مشکلات ارتباطی در حوالی سنین نوپایی میشود وقتی بسیاری از کودکان با آنتی بیوتیکها برای بیماریهایی نظیر عفونت گوش میانی درمان می شوند آنتی بیوتیکها می توانند فلور داخلی روده را سرکوب کنند و باعث رشد بیش از حدمخمرها شوند. به هر حال وجود سطح بالایی از مخمر ها می تواند با اوتیسم و PDD NOSکاملا" بطور همزمان دیده شود ولی بعضی والدین متوجه شده اند که با مصرف داروهای ضد مخمری رفتارهای منفی نیز کاهش یافته اند. . بعضی یافته های مطالعات اولیه از این درمان حمایت می کنند اما به هر حال نتایج قاطع نیستند.
 
خلاصه
از آنجا که مطالعات درست طراحی شده ای تا به حال اجرا نشده اند اثرات درمان در PDD NOSنیز واضح نمی باشد.
 
کمک به کودکان در منزل
والدین روشهای بسیاری را می توانند برای کمک به کودکان شان در منزل به کار ببرند . این روشها باید با دیگر والدین و با درمانگران و افرادیکه به این کودکان نزدیک هستند مطرح شوند چرا که ممکن است برای دیگر کودکان نیز مفید باشد . این روشها به کودک کمک می کند تا مهارتهایی را که در منزل فرا گرفته اند در مدرسه و جاهای دیگر بکار برند. والدین به این ترتیب می توانند در جهت بهبود مهارتهای ارتباطی و اجتماعی فعالیت کنند .
گروههایحمایت کنندهوالدین
NATIONAL DISSEMINATION CENTER FOR CHILDRENWITH DISABILITIES
NICHCY>OUR PUBLICATIONS>DISABILITY INFO: FS20
RESOURCES UPDATE OCT 2003
 
اختلالات یادگیری 2
 اختلال در یادگیری به عنوان اختلال در یک یا بیشتر در مراحل روانی یاد گیری و فهم مطالب یا در استفاده از زبان ، صحبت کردن یا نوشتن نام برده می شود و این اختلالات خود را با ناتوانی در گوش دادن ، فکر کردن ، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن یا هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضینشان می دهند.چنین اختلالاتی مشتمل بر حالاتی نظیر عقب ماندگی ذهنی ، صدمات مغزی ، اختلال کار کرد مختصر مغزی ، دیسلکسی و آفازیمی شود این اختلالات شامل آن دسته از کودکانی نمی شود که مشکل انها در نتیجه مشکلات بینایی ، شنوایی ، یا عقب ماندگی های عضلانی ناشی از عقب ماندگی ذهنی یا اختلالات هیجانی یا تبعیض های محیطی نمی شود.
تحقیقات روی علت اختلالات یادگیری در دو چیز مهم با کمبود توجه مشترک است . اول اینکه مطالعات یک اساس فیزیولوژیکنورولوژیک و فیزیکی را نشان می دهد و مطالعات در دانشگاه کلرادو شواهد از ارتباط اختلال کروموزوم شماره 6که همچنین سیستم ایمنی را متاثر می کند با این اختلال را نشان می دهد. البته ممکن است که اختلال سیستم ایمنی منجر به اختلالات یادگیری شود اما بر عکس آن ممکن نیستدوم اینکهاختلالات بینایی زمینه ای به کرات چشم پوشی شده اند. نقص در هجی کردن ، خواندن و درک شبیه توجه ضعیف ، بیش فعالی و حواس پرتی می توانند نشان دهنده مشکل بینایی تشخیص داده نشده باشد. متخصصان چشم می بایست مشخص کنند که مسائل بینایی ثانویه به بیماری زمینه ای است یا بطور اولیه باعث بیماری می شوند.
7
درمان اختلالات نافذ رشد : ( پرتوکل دانشگاه آریزونا)
درمان افراد مبتلا به اختلال نافذ رشد و ناتوانی های رشدی نیاز به یک ارزیابی جامع از زندگی فرد و خدمات ارائه شده به فرد
توسط عوامل متعدد و گوناگون است که به نتایج مطلوب و اهداف مورد نیاز جهت گیری نمایند. یک جهت گیری همه جانبه و مشترک در درمان با توافق بر اهداف و اولویت ها و انتظارات می توانند در بدست آوردن نتایج مطلوب موثر باشند
هدف :
برای ایجاد و نگهداری روندی که سبب تقویت عملکرد افراد مبتلا به اختلالات نافذ رشد و نا توانایی های نموی شود نیاز به:
- ایجاد پروتوکلی برای کاهش موثر علائم هدف ، بهبود کلی عملکرد ، و تقویت حمایتهای اجتماعی و خانوادگی که سبب تقویت نتایج شوند
- مطمئن شدن از اینکه سرویس های سلامت رفتاری با دپارتمانهای ناتوانایی های نموی و سرویسهای حمایت از کودک و دیگر موارد مرتبط با یکدیگر در جهت گیری درمان هماهنگ باشند.
جمعیت هدف : کودکان و بزرگسالانی که به عنوان اختلال نافذ رشد یا عقب مانده ذهنی و یا هر دو تشخیص داده شده اند.
زمینه درمان:
1- یافتن و تقویت نیازهای فرد و خانواده
2- ایجاد و اولویت بندی اهداف
3- مشخص ساختنمناسب ترین حمایتها و خدمات لازم برای رسیدن به اهداف
4- مطمئن شدن از نحوه خدمات ارائه شده برای رسیدن به اهداف مشخص شده
5- تهیه شرح یک دوره درمانی فراگیر بصورت مکتوب توسط تیم درمانگر و مطلع ساختن دیگر سرویسهای درگیر
6-پیگیری اجرای فردی و خانوادگی طرح درمانی
7- تعیین مسئولیتهای همه اعضای تیم درگیر در این طرح درمانی
پروتکل:
ارزیابی:ارزیابی کودکان و بزرگسالان نیاز به دریافت اطلاعات از منابع متعدد و مشاهدات ساختاری و غیر ساختاری رفتار و ارزیابی کامل هیجانات ، محیط و سلامتی (شامل دندان) و فاکتورهای اجتماعی دارد. نتایج بهبودی زمانی ظهور پیدا می کنند که نیازهای سلامت رفتاری زود تشخیص داده شده و درمان شوند. ارزیابی و خدمات باید در زمان بروز اولین علائم برای محدود ساختن گسترش علائم شدید تر شروع شود.
با هر حالت سلامت رفتاری ارزیابی می بایست با پیشرفت مراحل درمان با در نظر داشتن نیازهای زمینه ای ، توانایی ها و منابع هر فرد و هر خانواده بر اساس دریافتهای تیم درمانی کودک و خانواده و تیم درمانی بالینی فرد بالغ ارزیابی مجدد شود. ارزیابی می بایست شامل دریافت از خود فرد در صورت مناسب بودن و از مدرسه یا محل کار فرد دیگر سیستمها و خانواده فردو از آنجا که فرد گزارش مناسب از حالات خود نمی دهد می بایست از دیگرانی که قابلیت ارائه گزارش مناسب و با مفهوم هستند کمک گرفت
به موازات مراحل درمانی ، جلسات برنامه ریزی آموزشی، هماهنگی با مرکز بیماریهای ناتوان کننده و حمایت های خانوادگی می بایست انجام گردد.
در مقایسه با جمعیت عمومیافراد مبتلا به PDD یا عقب ماندگی ذهنی به احتمال بیشتری ممکن است که با اختلالات جسمی یا رفتاری یا روانی دیگری همراه باشند. همچنانکه ممکن است این بیماریها با علائم اختلال نافذ رشد همپوشانی داشته باشند یا این اختلال(PDD) بیماری دیگری را تقلید کرده یا آنرا بطور بارزتری نشان دهد. در خلال مشاوره روانی و تستهای آموزشی و ارزیابی های خاص و مراقبت های اولیهاینگونه افراد می بایست بیماریهای زیر را مد نظر داشت.
1- اختلال یا تاخیر گفتاری دریافتی receptive language delay/disorder
2- اختلال ارتباطی
3- اختلال بیش فعالی و کمبود توجه
4- اختلال یادگیری
5- اختلال رت
6-موتیسم انتخابی selective mutism
7-اختلال دو قطبی
8- اسکیزوفرنی دوره کودکی
9- اختلالات اضطرابی
10- اختلالات خلقی
11- اختلال اضطراب بعد از تروما PTSD
12-اختلالات تیک شامل تورت
13- نواقص شنوایی
14- اختلالات غدد اندوکرین
15- اختلالات تشنجی
16-حالتهای دندانی
17-عفونتها
18- یبوستها و دیگر اختلالات معده ای روده ای
برای کودکان ممکن است ابزارهای غربالگری نظیر مقیاس تطابقیVineland به والدین و معلمان در ابتدای ارزیابی داده شود. آزمون هوش غیر گفتاری (TONI) همراه با تست Vinland برای ارزیابی میزان هوش مخصوصا" در سنین بین 4 تا 6 سال توصیه می شود.
اگر تستهای استاندارد گفتاری هوش بعد از سنین 8 سال انجام می شود روان شناس می بایست با گستره اختلالات زبانیمرتبط با این اختلالات آشنا باشد.
انجام تست هوش قبل از سنین 8 توصیه نمی شود چرا که یک نتیجه آزمون هوش پایین ممکن است درمانگر را به یک تشخیص اشتباه و در نتیجه جهت گیری نامناسب هدایت کند و اشتیاق والدین را برای پیگیری درمان کودک را از بین ببرد. در کلیه سنین آزمون های هوش می بایست با ابزارهای مناسب هماهنگ شده با فرهنگ آن منطقه استاندارد شوند.
ارزیابی کننده ها باید از تمایل به استناد به تشخیص های سایه افکنده جانبی که همه علائم یا رفتارها را بجای مرتبط ساختن به حالت PDD به عوامل رفتاری ، طبی ، اجتماعی ، محیطی و یا دیگر فاکتورهامرتبط می سازد آگاه باشد.
ارزیابی های روانی و مدیریت درمانی افراد زیر 13 سال باید با توسط یک روان شناس کودک یا با مشاوره وی انجام شود.
طراحی خدمات:
در تشریک مساعی با خانواده و درمانگران دیگر حامیان اجتماعی اولیه و دیگر متخصصین درگیر در زمینه تیم کودک و خانواده(CFT) و تیم بالینی بالغ(ACT) لیستی از علائم هدف و نکات قدرت خانواده و اهداف درمان باید تهیه شود. در ابتدای درمان تناوب و شدت علائم هدف می بایست ثبت شود و در طول درمان می بایست کاهش علائم هدف و تقویت یافتن نقاط قدرت فرد و خانواده ثبت شوند.تیم درمانی کودک و تیم بالینی بالغ مبتلا می بایست اهداف واقعی و قدمهای واقعی برای تغییر بردارند.
گرچه ارتباط و خدمات همیشه باید متناسب با سطح درک و توجه فرد باشد اما هرگز نباید تصور شود که وجود اختلال نافذ رشد و یا عقب ماندگی ذهنی مانع شرکت فرد در طرح درمانی می شودیا دسترسی به اهداف یا رسیدن به اهداف را غیر موثر می کند. بنابر این طیف کل خدمات پوشش دهنده فرد و گروه درمانی می بایست طوری در نظر گرفته شود که بالقوه مفید باشد.
رویکردهای غیر دارویی
همه خدمات ارائه شده باید با تمرکز بر خانواده و مرتبط با حمایتهای طبیعی و بر پایه خدمات اجتماعی و بر پایه احترام به فرهنگ منحصر به فرد بیمار و میراث فرهنگی و نیازهای وی باشد.
برای ارائه کردن نیازهای متفاوت این افراد تیم درمانگر باید یک نماینده بالینی را که دارای آموزشها و تجربه کافی و علاقمند به سرمایه گذاری زمانی برای این بیماران باشد را مشخص نماید.
نماینده بالینی مخصوص باید :
1- برای همه مواردی که به عنوان PDD یاناتوانایی های نموی DDتشخیص داده شده است تعیین شده باشد.
1-با مراکز رفتار درمانی جهت مشاوره مرتبط باشد
2- با مراکز رفتار درمانی برای مراقبت های سلامت رفتاری هماهنگ باشد
3- با تیم درمانی بزرگسال و تیم کودک- خانواده به عنوان یک تیم همگرا هماهنگ باشد
مشاوره فردی
استراتژی رفتاری-شناختی ممکن است با افزایش تاکید روی قسمت رفتاری برای افرادی که عملکرد رفتاری پایین تری دارند قابل استفاده باشد. اهداف نسبی و قابل دسترسی و منظور از درمان باید مشخص شود، و انتظارات واقعی از پیشرفت باید تنظیم گردند و به مانند یک زنجیره ، دستیابی به عمومیت اهداف ممکن است به آهستگی اتفاق بیافتد.
برای افرا مبتلا به عملکرد گفتاری درمان فردی ممکن است برای بهبود احساس تنهایی و تطابق اجتماعی بسیار مفید باشد. بازی درمانی و درمان بیان کودکانی که نقص عملکرد سیستم گفتاری دارند ممکن است کمک کننده باشد.
حمایت خانواده
حمایت هایی که به خانواده ها داده می شود می تواند شامل موارد زیر باشد
1- کمک به اعضا خانواده برای تطابق با ناتوانی فرد
2- رشد مهارتها برای تعامل و مدیریت موثرتر فرد ناتوان
3- درک محدودیتهای فرد
4- درک درمان موارد سلامت رفتاری
5- بکاربری موثر سیستم
6-طرح ریزی طولانی مدت برای فرد و خانواده
ارزیابی رفتاری و آنالیز عملکرد
رفتارهای چالشی و اعتراضی ، شبیه رفتارهای مناسب توسط محیط، اجتماع و بازتابهای اجباری فیزیکی نگهداری می شوند. وظیفه پزشکان تعیین عملکردی است که رفتار چالشی در کارکرد روزانه عمل می کند. این وظیفه معمولا" بوسیله یک آنالیز عملی هدایت می شود و یک آنالیز عملی شامل معاینات زیر می باشد.
1- پیش بینی و/ یا نتایجی که رفتار را متاثر یا تحت کنترل در می آورد.
2- آیا رفتار نشان دهنده یک نقص یا اضافهیا متناسب با موقعیت است یا نه
3- آیا نمای رفتاری متفاوت با موقعیتهای متفاوت اتفاق می افتد یا نه
4- برنامه های زمان بندی تقویت رفتاری ممکن که رفتار را نگهداری می کند
5- یک معاینه مظاهر محیطی و موارد سلامت فیزیکی بالقوه که ممکن است مربوط به چالش های روانی باشد و
6-تقویت کننده های بالقوه و رفتارهای بالقوه جانشین که ممکن است در طرح درمانی برای تقویت رفتارهای جایگزین استفاده شود.
رفتارها باید در زمینه محیطی و موقعیتی که بروز می کنند و تحت تاثیر عوامل موثر بر کودک که از قبل وجود داشته هم قبل و هم بعد از آنها دیده شوند. بعضی پیشایند ها ممکن است رفتارها را بطور طبیعی برانگیخته کنند مثل یک صدای بلند که سبب پریدن کودک می شود یا در خلال آموختن ( شناخت ، خود آزاری ها سبب افزایش توجه می شود) . حوادثمتعاقب یک رفتار می تواند احتمال بروز مجدد آنرا با تقویت مثبت یا منفی بیشتر یا کمتر کند. بنابر این دانستن پیشایند ها یا نتایج حوادث میتواند برای فهم دلایل رفتارهای چالشی و گسترش مداخلات درمانی حیاتی باشد
ارزیابی های رفتاری باید همچنین اثرات رفتارهای چالشی را روی درمانگران کشف کند و مشخص سازد چه کسی بیشترین چالش را بوسیله رفتارها داشته است. این به ارائه دهندگان خدمت فرصت حمایت و تقویت موثرترین پاسخها از سوی درمانگر را می دهد و فرصتی نه تنها برای تغییر رفتارها بلکه برای شکل دهی و تقویت محیط بین شخصی که در آنها رفتارها اتفاق می افتد را می دهد.
برای ایجاد یک تجزیه و تحلیل عملی پزشک نیاز به مصاحبه با اعضا خانواده ، دیگر مشاهده کنندگان رفتارها و خود فرد بعلاوه مشاهده رفتارها هنگامیکه او در هدف رفتار درمانی قرار دارد خواهد داشت.
نتایج تجزیه و تحلیل عملی تیم درمانی را به فرمولاسیون مداخلات درمانی هدایت می کند. از زمانیکه مداخلات در طول روزنیاز باشداعضا خانوادهمعلمانیا دیگر کارمندان درمانی باید منطق روش درمان ،دقت روشهای پیگیری و مدرک سازی که برای اندازه گیری موثر بودن مداخلات نیاز است را بفهمند.
مدیریت رفتاری:
کلیت استراتژیمداخلات رفتاری باید با آموزش مهارتهای اجتماعی ، ارتباطی و شناختی برای فرد و تکنیکهای شکل گیری موثر رفتار برای والدین قبل و بعد از اتمام درمان تاکید شود. تکنیکهای تجزیه و تحلیل رفتاری کاربردی و دیگر مداخلاتمدیریت رفتاری باید بر موارد زیر تاکید کنند:
1- تشویق و گسترش روشهای موثر و ساختاریبرای افراد برای یافتن توجهاتی که مورد نظر است
2- تقویت مثبت رفتارهای مناسب و آگاه ساختن و پاداش به ایجاد توانایی های فرد متناسب با سن تا آنجاییکه ممکن است
3- تشخیص و کاستن از پیشایندهای رفتارهای انقطاعی ، تحریک یا خود آزاری بوسیله تعیین و بکاربری تقویت های مثبت و منفی
4- تقویت مجموعه رفتارهای اجتماعی و ارتباطی فرد در خلال آموزش عملی اجتماعی
5- مدرک سازی دقیق در طرح خدمات از نتایج مطلوب و اهداف قابل اندازه گیری سازگار با نیازمندیهای سلامت رفتاری
درمانگران ، اعضا خانواده و دیگر افراد دخیل در محیط فرد باید بطور فعال در درمان دخیل باشند این همکاری شامل تعیین و انجام تکالیف خانگی هم می باشد. استراتژی درمانی باید با دیگر سرویسهای درمانی همگرایی داشته باشند و باید بر اساس آشنایی با محیطکارهای روزمره و نقاط قوت و محدودیتهای فرد باشد و آموزش دهندگان ، درمان شونده و محافظین و دیگر افراد را مطمئن سازد. همچنان که برای دیگر استراتژی های خدماتی وجود داردعلائم و نشانه های عود و تشدید رفتارهای نابهنجار باید مشخص شده و برای فائق آمدن برتشدید فاکتورها استراتژی مناسب را در نظر داشت.
مداخلات داروهای روانگردان
برای ارتقا سالم و موثر درمانهای دارویی با داروهای روانگردان در درمان بیماران PDD و عقب مانده ذهنیباید:
1- درمان بر اساس پروتکل درمانی مخصوص کودکان باشد (psychotropic medication in children and adolescents practice improvement protocol)
2-برای رد علائم و نشانه های ناشی از اثرات محیطی ،قبل از شروع دارو درمانی فرد درمانگر باید علائم هدف را در حداقل دو تا از سه سریقبلی مشخص سازد
3- برای رد علائم و نشانه های ناشی از علل پزشکی یا دندانی (Dental) مشاوره با پزشک خانوادگی یا یک دندانپزشک باید در نظر گرفته شود مخصوصا" در موقعیتهایی که فرد توان ارتباط گفتاریندارد یا در فشار فیزیکی می باشد.
4- در کل درمانهای پایه ای این حالات با درمانهای معمول تفاوتی نمی کند . اگر یک حالت روانی عمومی مشخص گردیده است رویکرد دارویی مخصوص به آن حالت صرف نظر از وجود عقب ماندگی ذهنی یا اختلال نافذ رشد می بایست در نظر گرفته شود. درمان دارویی خاصی یافت نشده است که اثر مثبت خاصی بر علائم خاص در افراد عقب مانده ذهنی یا اختلال نافذ رشد داشته باشد. درمانهای استفاده شده بیشتر برای تسکین و تخفیف علائم جانبی همراه و مرتبط با بیماری می باشند.
5- مهم است که در نظر داشته باشیدافراد عقب مانده ذهنی بطور عموم بیشتر از افراد نرمال به داروها حساس می باشند و برای تجربه عوارض جانبی مستعد ترند. این حالت مشخصا" برای کودکان وجود دارد. این عوارض جانبی ممکن است در اختلال رفتاری بروز کند. برای مثال یبوست ناشی از داروهای آنتی سایکوتیک ممکن است سبب افزایش بی قراری و تحریک پذیری (Agitation) در یک کودک عقب مانده ذهنی و علائم سایکوتیک شود. شروع داروهای روانگردان با دوز پایین و تطابق آن بطور آهسته شروع می شود.
6-درصد بالایی از افرادمبتلا به عقب ماندگی ذهنی یا PDD(در بعضی مطالعات تا 33 درصد) از 3 یا بیشتر داروهای روانگردان استفاده می کنند. برای افراد ناتوان با درمانهای ترکیبی افزایش طول درمان و تکرار و تداوم آنها تا حداقل 1 ماه می بایست در نظر گرفته شود. این درمانها باید باعث تشریک مساعی بیشتر خانواده، شفاف سازی تشخیص و استفاده مناسبتر دارویی و نتایج بهتر شود.
7- استفاده چند دارویی می بایست به علت تداخلات دارویی با درمانهای خارج از داروخانه ای و مواد درمانی غیر مرسوم نظیر گیاهان دارویی ، و غذاها نظیر گریپ فروت مورد بازبینی و ارزیابی قرار گیرند.
8- برای افرادیکه حالت روانی مشخص شده و خاصی ندارند اما بطور اولیه دارای علائم رفتاری مرتبط با اختلال اولیه خودشان هستند درمان باید علائم درمانیبا استفاده از یک داروی منطقی و با شروع تک دارویی بر اساس مشاهدات رفتاری باشد
جمع آوری اطلاعات مداخلات رفتاری و روانی
جمع آوری داده ها یک مفهوم سیستماتیک و کمیتی از جمع آوری اطلاعات است . گزارشهای پیشرفت و حکایتی (از دیگران) گرچه مفید هستند اما داده های مشهود را تشکیل نمی دهند. علائم روانی خاص و رفتارهای چالشی باید بطور مشهود تعیین و اندازه گیری شده و با استفاده از روشهای تجربی رد یابی شده تا اثر بخشی درمانهای دارویی و رفتار درمانی ها مشخص شوند. این اندازه گیری ها شامل اما نه محدود به تناوب علائم ، شدت ، طول مدت و نمونه های زمانی و مقیاسهای اندازه گیری می باشد. پاسخ به درمان باید با اهداف و منظور خاص درمان مرتبط باشد که این اهداف در طرح درمانی واحد سلامت رفتاری ثبت شده است.
سلامت فیزیکی
درمانگران رفتاری باید فاکتورهای سلامت فیزیکی را ارزیابی نمایند و با تمامی افراد درگیر در سلامت فیزیکی فرد هماهنگ باشند که در نظر گرفتن موارد زیر رضایت بخش است.
1- روان پزشکیا پزشک منصوب شده در درمان کودک باید با متخصصین مرتبط با سلامت فیزیکی کودک که شامل متخصصین اطفال ،نورولوزیست ها ، متخصصین غدد داخلی ، روان شناسان و دندانپزشک مربوطه می باشد هماهنگ باشد.
2- همه اطلاعات مربوطه شامل ارزیابی اولیه و طرح درمانی باید به اطلاع پزشک مرتبط و خانوادگی برسد
3- خدمات درمانی بیشترین اثر را زمانی دارند که هر چه زودتر شروع شوند و شروع درمان تا سن 8 سالگی ضروری است . این درمانها شامل گفتار درمانی ، کار درمانی ، کارتهای ارتباطی حسی یا تصویری و ارزیابیبرای آپراکسی دهانی و توانایی زبانی دریافتی و بیانی و شنیداری می باشد. ارجاع به متخصص مربوطه باید در اسرع وقت ممکن که کمبود تشخیص داده شد انجام گیرد.
مداخلات جایگزین
گرچه مطالعات کنترل شده مناسبی تاکنون بر روی اثر بخشی استفاده از مداخلات جایگزین مشخص نشده است اما در تعدادی اینگونه درمانها دیده شده که بر روی افراد طیف اوتیسم اثرات سودمندی داشته است. تجویز رژیم غذایی فاقد گلوتن و کازئین بر روی بعضی افراد مفید بوده است همچنین دریافت اسیدهای چرب امگا 3 نیز در افراد مفید بوده است .البته این درمانها در طرح درمانی(ADHS) (Arizona Department of Health Services) نیست .
حفاظت و دفاع
از آنجا که خود آزاری در این گروه بیماران دیده می شود موارد مشکوک به کودک آزاری می بایست به اطلاع دیگر سرویسهای خدماتی رسیده شود تا مورد بررسی قرار گیرند.
آموزش
به والدین توصیه می شود از مدرسه منطقه خود درخواست همکاری کنند. این درخواست شامل همکاری در آموزش و ارزیابی های آتی کودک می شود و همچنین از مدرسه در خواست می شود در ارزیابی تحصیلی و پیشرفت کودک با ایجاد حداقل محدودیت آموزشی همکاری کنند.
توانبخشی شغلی
آموزشهای شغلی ممکن است در طول آموزش در مدرسه برای افرادیکه زیر 16 سال هستند و تشخیص عقب ماندگی هیجانی (Emotionally Handicap) دارند در نظر گرفته شود.برای افراد 16 سال و بالاتر ارجاع به سرویسهای بازتوانیشغلی باید در نظر گرفته شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد