روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

«من» من چگونه شکل می گیرد؟

«من» من چگونه شکل می گیرد؟
درآمد

وقتی از هویت حرف می زنیم، ظاهرا از یک مفهوم نام می بریم، اما کمی که جلو برویم، می بینیم که این مفهوم چه ابعاد متنوع و گسترده ای دارد. در واقع، «من» هر کدام از ما طی مراحلی شکل می گیرد و می شود گفت که در هر مرحله و با هر نقشی که می پذیریم، یک «من» از «من» های هر کدام از ما جلوه گر می شود. «من» پیش خودم یک بخش از هویت خود را می یابم، در میان جمع بخش دیگری را، با ویژگی های جنسیتی باز هم بخش دیگری، و با مشخصات قومی و ملی یا باورهای دینی و ... بخش های دیگر خودم را کشف می کنم. در این جا به طور مختصر، با انواع هویت ها پرداخته می شود: از هویت فردی تا هویت ملی، دینی، سیاسی و حتی هویت منفی و انحرافی.

یگانگی خود یا هویت فردی

اریکسون، هویت فردی را به صورت یک احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود تعریف می کند. یعنی با وجود تغییر رفتارها، افکار و احساسات، برداشت فرد از خود همواره مشابه است. علاوه بر این، اریکسون می گوید: «این احساس که ما چه کسی هستیم، باید با نگرشی که دیگران نسبت به ما دارند، نسبتا هم خوان باشد. » این موضوع به اعتقاد اریکسون، بر اهمیت رابطه ی بین خود و جامعه تأکید دارد. کارول گاردو و جانیس بوهن (1971، به نقل از: بیابانگرد، 1378) خاطرنشان می سازد که حداقل چهار مسئله ی اساسی در احساس فردی هویت وجود دارد:
1. انسانی: این احساس که فرد یک موجود انسانی است.
2. جنسیت: احساس فرد از مردانگی یا زنانگی.
3. فردیت: این شناخت که فردی خاص و بی نظیر است.
4. پایداری: این آگاهی که فرد همان شخصی است که روز قبل بوده است.
از این رو، رشد احساس هویت فردی مستلزم آن است که فرد دریابد، «او دارای هویت بی نظیر و واحدی است، زن و یا مردی است جدای از دیگران و به طور کلی شبیه هیچ فرد دیگری نیست. »
مرحله ی اول رشد هویت فردی در اوایل کودکی اتفاق می افتد. در این مرحله، کودک خود را کشف می کند و از مادر جدا می سازد. مخالفت های کودک با مادر و خودنمایی های او، برای همین جداسازی است. در دوره ی نوجوانی، دومین مرحله ی رشد هویت فردی پیش می آید. تغییرات بلوغ، نوجوان را متوجه بدن و حالات شخصی خودش می کند. او می خواهد شخصیتی متمایز از دیگران داشته باشد و خود را از سایرین جدا سازد. اگر نوجوان بتواند، تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشد، به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد و متوجه محدودیت های خود بشود، می تواند با دیگران ارتباط مناسبی داشته باشد و هویت فردی موفقی کسب کند. برخی از نوجوانان در این مرحله به مخالفت با والدین و مراجع قدرت برمی خیزند. این مخالفت ها بیش تر در جهت شکل گیری هویت است. باید به صورت درست در جهت هویت یابی آنان کانالیزه شود و به آنان، روش درست برخورد و تعامل گروهی آموزش داده شود.

نقشی که در میان جمع دارم

هویت اجتماعی، جایگاه فرد را بین جمع مشخص می کند. کسب نقش رضایت بخش در گروه، یکی از نشانه های رشد هویت اجتماعی است. نوجوانان به داشتن هویت مناسب اجتماعی اهمیت می دهند. آنان می خواهند، بین جمع و دوستان پذیرفته شوند و مورد قبول آنان باشند. هر گونه انزوا و کناره گیری می تواند، نشانه ای از عدم رشد هویت اجتماعی در نوجوان باشد [احمدی، 1380] .
باربارا و فیلیپ نیومن (1967، به نقل از: بیابانگرد، 1378) معتقدند، پیش از آن که هویت شخصی واحدی شکل گیرد، نوجوانان ابتدا باید به یک احساس هویت گروهی با هم سالان خود دست یابند. در زمینه ی هویت گروهی و شخصی گفته می شود که نقش پذیری (توانایی درک دیگر افراد و جهان معمولا از دیدگاه دیگران) عامل مهمی در شکل گیری هویت است [انرایت (1) و دیمت (2) ، 1979، به نقل از همان منبع] .
دست یابی به هویت، به فرد امکان می دهد تا هم احساس تعلق داشتن به گروه های اجتماعی و هم احساس فردیت را تجربه کند. به منظور تجربه ی این دو احساس، نوجوان باید دارای نقش پذیری اجتماعی باشد و به نظر می رسد، این به نوبه ی خود مستلزم رشد تفکر عملیاتی صوری است. به نظر کرانباخ (1351، به نقل از: احمدی، 1380) ، سه گروه در رشد هویت اجتماعی نوجوان مؤثر است:
الف) اشخاص صاحب نفوذ و قدرتمندی که پیروی از آنان برای نوجوان ارزشمند است.
ب) اشخاصی که نوجوان با آنان همانندسازی می کند و الگوی او هستند.
ج) دوستانی که واکنش مساعد آنان برای نوجوان، نوعی پاداش محسوب می شود و برای او اهمیت دارند.

فراگیری رفتارهای متناسب با جنسیت

هویت جنسی فرایندی است که در آن، فرد الگوهای رفتارهای مناسب با جنسیت خود را فرا می گیرد. در فرایند شکل گیری هویت جنسی، والدین، گروه های هم سال، مربیان، کتاب و رسانه های جمعی تأثیر دارند. هویت جنسی یاد گرفتن مطالبی است که براساس آن ها، فرد بتواند نقش مردانه یا زنانه ی خود را ایفا کند. اغلب نوجوانان در کسب هویت جنسی خود با اشکال رو به رو می شوند؛ چون در این زمینه کمتر با والدین صحبت می کنند و غالبا نوجوان راهنمایی نمی شود. اگر والدین نقش خود را به عنوان مرد و زن، خوب انجام دهند و الگوی مناسبی در این زمینه یافته باشند، فرزندان هویت جنسی خود را به خوبی شکل می دهند. متأسفانه، برخی از والدین نقش پدرانه و مادرانه ی خود را به خوبی انجام نمی دهند و عملا الگوی مناسبی برای فرزندان نیستند. برای پسران، پذیرش نقش جنسی ساده تر است و برای انجام وظایف مرتبط با نقش خود تشویق می شوند. ولی با دختران گفت و گویی درباره ی نقش جنسی آن ها نمی شود و گویا خود آنان باید بدانند که چه بکنند.
سکوت در این زمینه نوجوان را به سمت دوستان، کتاب، فیلم و سایر منابع می کشاند و ممکن است باعث اشکالاتی در هویت یابی جنسی آنان بشود. والدین باید مهر سکوت را بشکنند و درباره ی تغییرات بدنی مرتبط با جنسیت، با نوجوان خود صحبت کنند. چه کسی بهتر از والدین می تواند، فرزند خود را در این زمینه راهنمایی کند و او را از تغییرات مرتبط با جنسیت خود آگاه سازد؟ [احمدی، 1380]

تصویری روشن از هدف ها و استعدادها

هویت شغلی به معنای داشتن تصویری روشن و یکپارچه از هدف ها، علاقه ها و استعدادهای خویش است که براساس آن فرد بتواند، شغل مناسبی انتخاب کند. به نظر هارتز (3) (1979، به نقل از: احمدی، 1380) ، افرادی که آگاهی بیش تری از علاقه ها و استعدادهای خود داشته باشند، در انتخاب شغل و تصمیم گیری برای آن مشکل کمتری دارند.
انتخاب شغل و آمادگی برای انتخاب آن، یکی از مهم ترین تکالیف مربوط به دوران رشد است که نوجوانان در جوامع مختلف، به ویژه در جوامع صنعتی، با آن مواجه می شوند. گر چه این مسئله همیشه برای پسران مصداق داشته، اما شواهدی وجود دارد که در سال های اخیر برای دختران نیز اهمیت پیدا کرده است. نوجوانان به طور معمول از این نکته آگاه اند که انتخاب های شغلی آن ها بر بسیاری از جنبه های زندگی شان تأثیر می گذارد و از این رو، به تصمیمات شغلی رضایت بخش و درست اهمیت می دهند. ترکیب فشارهای بیرونی (تأمین هزینه های زندگی) و درونی (استقلال) ، باعث ایجاد این انگیزه در نوجوانان می شود که برای مسئله ی انتخاب شغل، اهمیت خاصی قائل شوند.
طبق نظر کینزبرگ (1972، به نقل از: بیابانگرد؛ 1378) ، انتخاب شغل در نوجوانان از سه مرحله ی مهم گذر می کند:
دوره ی خیالی، با انتخاب هایی مشخص می شود که بر تمایلات شخصی مبتنی است، بدون این که به ملاحظات واقع گرایانه ای چون توانایی، آموزش و فرصت های شغلی توجه شود. با وجود این، چنین خیال پردازی هایی یک جنبه ی مهم فرایند رشد شغلی را تشکیل می دهند. چنین تفکری مشخصه ی کودکان تقریبا 11 ساله است.
در دوره ی آزمایشی ، سنین 11 تا 18، نوجوانان به گونه ی موفقیت آمیزی، این ملاحظات واقع گرایانه را در تفکر خود مدنظر قرار می دهند: علاقه های شخصی (11 تا 12 سالگی) ، توانایی ها و تحصیلات (13 تا 14 سالگی) ، و ارزش های شخصی و اهداف زندگی (15 تا 16 سالگی) . در 17 تا 18 سالگی، تحت تأثیر این فکر که بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان چه کار خواهند کرد، فشاری را احساس می کنند (به دانشگاه بروند، خانه را ترک کنند، کاری را شروع کنند) .
در دوره ی واقع گرایی (آغاز آن تقریبا از 18 سالگی است) ، نوجوان از طریق تجربیات کاری یا آموزشی و کارورزی پیوسته، به شناخت و آزمون مشاغل گوناگون می پردازد. شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرصت های شغلی واقعی، در کنار توانایی های شخصی، علاقه ها و انگیزه ها، عوامل مهمی در تصمیم گیری های شغلی هستند.
نظریه ی کینزبرگ بر مشاهدات او از پسران متبنی است. اما او معتقد است، دو مرحله ی اول در مورد دختران نیز صادق است. با وجود این، مرحله ی واقع گرایی در دختران به دلیل ازدواج و بچه داری که از امور مهم در زندگی آن هاست متفاوت و پیچیده تر است.

فلسفه ای برای زندگی

استرانگ (4) (1957، به نقل از: احمدی، 1380) ، رشد باورهای مذهبی را جزئی از احساس ارزشمندی فرد می داند. نوجوانان دنبال نوعی فلسفه برای زندگی خود هستند و آن را در مذهب می یابند.
یک تکلیف مهم مربوط به دوران رشد در دوران نوجوانی، دست یابی به فلسفه ی زندگی یا اصولی متعلق به یک مکتب است که از طریق آن، تصمیمات مهم زندگی گرفته می شوند. اریکسون، رسیدن به شناخت فلسفی از زندگی (تعهد مکتبی) را مهم ترین جنبه ی شکل گیری هویت می داند، چرا که تعهد مکتبی چارچوبی را برای نوجوانان فراهم می سازد تا از طریق آن، جنبه های متفاوت هویت با هم متعهد و منسجم شوند.
مطالعات نشان داده اند که حاکمیت مذهب در جامعه به رفع بحران هویت کمک می کند. در جوامعی که مذهب وجود ندارد، نوجوانان بحران شدیدتری را تجربه می کنند. چرا که مذهب به مهم ترین سؤالات نوجوانان، یعنی از کجا آمده ام؟ چه کسی هستم؟ به کجا خواهم رفت؟ و چه کار باید بکنم؟ پاسخ می دهد.
گاهی نوجوان در بازبینی باورهای مذهبی خود به افراط یا تفریط کشانده می شود. وجود الگوهای مناسب مذهبی به هویت مذهبی نوجوان کمک می کند. نوجوانان پاسخ های روشنی را برای سؤال های دینی خود می طلبند و می خواهند باورهای خود را ارزیابی کنند. بی توجهی به زمینه های دینی باعث می شود که نوجوان در هویت یابی خود در این زمینه دچار تردید و اشکال شود [احمدی، 1380] .

هویت سیاسی (5) و همانندسازی با چهره های اقتدار

همان طور که نوجوانان بالغ تر می شوند، توانایی تشکیل یک ایدئولوژی سیاسی منسجم و منطقی (یعنی یک دیدگاه اخلاقی در این باره که جامعه چه طور است و چه طور باید باشد) در آن ها بیش تر می شود [آدلسون، 1371، به نقل از: بیابانگرد، 1378] . آدلسون خاطرنشان می سازد که ایجاد دیدگاه سیاسی جامعی، به طور معمول تا اواخر سال های دبیرستان حاصل نمی شود. علاوه بر این می گوید، تاکنون میزان دست یابی به یک ایدئولوژی سیاسی منسجم در نوجوانان به درستی ارزیابی نشده است و در عمل، تعداد نسبتا کمی از آن ها در حصول چنین دیدگاهی موفق می شوند.
بین رشد اندیشه ی سیاسی و مراحل رشد شناختی پیاژه و مراحل رشد اخلاقی کلبرگ نوعی همسانی وجود دارد. ژوزف آدلسون، روند رشد تفکر سیاسی نوجوانان را چنین توصیف می کند:
«تفکر نوجوانان کم سن تر در مورد مسائل سیاسی، بیش از آن که انتزاعی باشد، عینی است. تفکر آن ها ماهیتی شخصی شده دارد و دیدگاهشان بیش تر از جوانان، دارای جنبه ی تنبیهی و اقتدار طلبی است. از سن 15 تا 18 سالگی تفکر سیاسی انتزاعی تر می شود و کمتر حالت قدرت طلبی دارد. این تغییر به این معناست که افراد در اواخر نوجوانی، بیش تر از اوایل آن می توانند راه حل های انسانی تری را برای مسائل سیاسی و اجتماعی بیان کنند.
دست یابی به یک هویت سیاسی منسجم در نوجوانان، یکی از تکالیف رشدی دیگر در دوره ی نوجوانی است. بنابراین، همانند سازی با چهره های مقتدر و کاوشگری در این زمینه، به تعهد به یک ایدئولوژی سیاسی منجر خواهد شد.

ویژگی هایی که یک ملت به افرادش می دهد

هر ملتی دارای خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد است. ملت ها ویژگی های خود را به افراد جامعه ی خود منتقل می کنند. افراد جامعه تمایل دارند، وابستگی قومی را حفظ کنند و از آداب و رسوم قومی خود پیروی کنند. داشتن «هویت ملی» (6) به وحدت ملی و هم بستگی همگانی کمک می کند. بریدن از هویت ملی به احساس بی ریشگی می انجامد. جوامعی که مهاجرنشین هستند، به دلیل نداشتن هویت ملی، ابتدا دچار آشفتگی می شوند. پس از گذشت قرن ها، افراد مهاجر به آب و خاک خاصی تعلق پیدا می کنند و برای خود هویت ملی جدیدی را پدید می آورند. در این صورت، در انتقال آن و برای حفظ و حراست از آن می کوشند. هویت ملی کشورهایی مانند ایران که قدمت زیادی دارند، ریشه دارتر و دارای کشش بیش تری است. کمک به نوجوان برای کسب هویت ملی، او را به تعلق بیش تر به دیگران و احساس همکاری و تشریک مساعی می کشاند.

هویت مثبت

نوجوانی که به جست و جو و کاوشگری در نقش ها پرداخته، نقش های مناسب خود را برگزیده و به آن ها تعهد پیدا کرده است، دارای هویت مثبت است؛ زیرا نوجوان به یک هویت منسجم و یکپارچه دست یافته است. نوجوانی که دارای هویت مثبت است، با الگوهای مثبت و ارزش های اجتماعی همانندسازی می کند و والدین و جامعه از او حمایت می کنند.

هویت منفی

گاه اتفاق می افتد که نوجوان نمی تواند هویت منسجم و یکپارچه پیدا کند، نمی تواند به موقعیت شغلی، مسلکی یا غیره دست یابد و نمی تواند به اجتماع وارد شود. این همان پدیده ای است که اریکسون آن را سردرگمی نقش ها می نامد. از ویژگی های هویت منفی می توان به عزت نفس ضعیف و نقش اجتماعی بی ارزش اشاره کرد. شکل گیری هویت منفی برای نوجوان یک دام تشکیل می دهد و به عقیده ی برخی از روان شناسان و روان پزشکان، زمینه را برای برخی از اختلالات روانی، از جمله بی اشتهایی روانی یا پراشتهایی فراهم می آورد [زندن، 1370] .

هویت انحرافی

هویت انحرافی (7) به هویتی اشاره دارد که به طور کلی با حاکمیت ارزش های والدین یا جامعه متضاد است؛ یعنی پذیرش شیوه ای از زندگی که با ارزش ها و انتظارهای اجتماعی تضاد دارد.
هویت منفی اغلب در شرایطی به وجود می آید که والدین یا جامعه، از موفقیت های انفرادی شخص چندان حمایت نمی کنند. در این حال، اغلب از برچسب هایی چون بزهکار، یا بی عرضه برای شناساندن و توصیف این افراد استفاده می شود. این نوجوانان، بدون توجه به الگوهای مثبت و ارزش های اجتماعی، با الگوهای منفی همانندسازی می کنند و به گونه ای می اندیشند و رفتار می کنند که برای هویت منفی خود تأیید و اعتبار به دست آورند. مارسیا چنین افرادی را به عنوان موارد ویژه ای از وضعیت محرومیت از هویت (هویت زودرس) طبقه بندی کرده است. از نظر روان شناختی، این افراد چون از طریق صحیح و مورد پسند جامعه نتوانسته اند خود را بشناسانند و ابراز کنند، برای کسب هویت منفی یا انحرافی می کوشند تا از این طریق، توجه همگان را به خود معطوف سازند [بیابانگرد، 1376] .

پی نوشتها:


1. Enright
2. Dimett
3. Hurrtz
4. Strong
5. Political Identity
6. National Identity
7. Deviant Identity

منبع: مجله مشاور مدرسه، شماره ی 12

عواملی که در شکل گرفتن «من» تأثیر گذارند

عواملی که در شکل گرفتن «من» تأثیر گذارند
درآمد

اگر از مشکلات و انواع بحران هویت، به ویژه در نسل جوان سخنی به میان آید، بی شک باید از چگونگی شکل گیری هویت و عوامل مؤثر بر آن یاد کرد. خواه ناخواه هویت فرد، هم زمان با رشد جسمی و روحی او و در تعامل با خود، خانواده، مدرسه و جامعه شکل می گیرد، اما باید دید، تأثیر این عوامل چگونه است؟ در این نوشته سعی می شود، ضمن پرداختن به عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت، توجه خواننده به دشواری هایی جلب شود که در این راه وجود دارند.

رشد شناختی و تصور هویت آینده

«رشد شناختی» تأثیر تعیین کننده ای بر شکل گیری هویت دارد. وقتی که نوجوان به مرحله ی تفکر عملیات صوری می رسد، امکان بسیار بهتری به دست می آورد که هویت آتی خود را ترسیم کند و به مسائل آن بیندیشد. تحقیقات گوناگون در زمینه (مثلا تحقیقات: بویز و کاندلر، 1991؛ واترمن (1) ، 1992، و برزونسکی، 1992) نشان می دهند، نوجوانانی که به رشد شناختی متناسب با این دوره از رشد رسیده اند، از کسانی که به این سطح از تفکر نرسیده اند، از موفقیت بیش تری در حل مسائل مربوط به هویت خود برخوردارند. آنان اطلاعاتی را که برای این منظور لازم دارند، بهتر اختیار می کنند و بهتر به کار می گیرند. هم چنین، نیاز آنان به کمک گرفتن از دیگران کمتر است و به جای آن که تصمیم گیری های خود را مرتب به تأخیر بیندازند، قادرند راه خود را به موقع انتخاب کنند و خلاقیت بیش تری در تجربه هایشان نشان می دهند [لطف آبادی، 1380] .
بنابراین پیشرفت های شناختی، نوجوانان را قادر می سازد، هویت هایی را که در آینده به دست می آورند، تصور کنند. نوجوانانی که تجربه ی بیش تری در تفکر عملیات صوری به دست آورده اند، بیش تر از نوجوانانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند، قادر به تفکر در ابعاد پیچیده هستند و می توانند، مسائل هویتی خود را حل کنند. به همین دلیل، یکی از عوامل موفقیت در کسب هویت پایدار، شایستگی در تفکر انتزاعی است.

فراموش کردن فرزندان و پراکندگی هویت

نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگونگی شکل گیری هویت آنان مؤثر است. پژوهش های مارکستروم (2) - آدامز (1992) ، واترمن (1992) ، و گراته وانت و کوپر (1986) مؤید همین مطلب است. نوجوانانی که در حالت پراکندگی هویت هستند، غالبا از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده و یا طرد شده اند. شاید علت این امر آن است که شکل گیری هویت در آغاز مستلزم همانندسازی با پدر و مادر است و همانندسازی با ویژگی های آنان وقتی انجام می شود که نوجوان به آنان دل بستگی داشته باشد.
هم چنین، وقتی نوجوان وابستگی شدیدی به والدین داشته باشد و مدام از آنان فرمان ببرد، هویت او حاکی از تسلیم طلبی (هویت زودرس) در مقابل والدین خواهد بود؛ زیرا ممکن است هیچ وقت به خود اجازه ندهد که اقتدار آنان را زیر سؤال ببرد. برعکس، نوجوانانی که هویت محکمی به دست می آورند، غالبا کسانی هستند که از عواطف محکم و آزادی کافی در محیط خانواده برخوردارند و اجازه پیدا می کنند که فردیت خود را داشته باشند. وقتی کودکی اجازه پیدا می کند که فردیت خود را داشته باشند. وقتی کودکی اجازه پیدا کند نظر خود را، حتی اگر مخالف نظر والدین باشد، به راحتی ابراز کند و والدین نیز عقاید فرزندان خود را به دیده ی احترام بنگرند و در عین حال، نظم و کنترل متعادلی در خانواده وجود داشته باشد و موفقیت های تحصیلی بچه ها نیز مورد تأکید و تشویق قرار گیرد، طبعا رشد هویت نوجوانان چنین خانواده هایی نیز با موفقیت (هویت موفق) همراه خواهد بود [لطف آبادی، 1380] .

موفقیت تحصیلی و هویت حرفه ای

موفقیت های تحصیلی در طول سال های مدرسه و قبول شدن بعدی نوجوان در دانشگاه، معمولا عامل مؤثری در شکل گیری هویت است؛ زیرا راه های زندگی آینده ی او را هموارتر می سازد و از نظر هویت حرفه ای نیز اطمینان بیش تری برای او ایجاد می کند. هم چنین، تحصیلات مدرسه ای و دانشگاهی معمولا اطلاعاتی را در اختیار نوجوانان قرار می دهد که برای شکل گیری هویت آنان مفید است. الگوبرداری از سایر دانش آموزان و دانشجویان نیز تا اندازه ای در رشد هویت نوجوان مؤثر است [پیشین] .

تقلید یا جست و جوگری

شاید بتوان گفت که تأثیر زمینه های اجتماعی - فرهنگی بر چگونگی شکل گیری هویت نوجوانان از سایر عوامل بیش تر است. در فرهنگ های قدیمی تر، نوجوانان از نظر هویت از بزرگ سالان خود تقلید می کردند. در فرهنگ های سنتی کنونی نیز چنین است، اما در فرهنگ های جدید و جوامع باز این طور نیست. یعنی معمولا فرزند کشاورز، کشاورز نمی شود، فرزند ماهی گیر، ماهی گیر نمی شود، دختر ماهی گیر با ماهی گیر ازدواج نمی کند و ...
تسلیم طلبی در شکل گیری هویت (هویت زودرس) ، جای خود را به درگیری و جست و جوگری داده است [پیشین] .

ترتیب تولد و رشد هویت

تومان (3) (1993 به نقل از: لطف آبادی، 1380) معتقد است که ترتیب تولد بر رشد هویت مؤثر است. فاصله ی سنی بچه ها نیز باعث می شود که نه تنها برخورد والدین با آنان متفاوت باشد، بلکه این امر رابطه ی فرزندان با یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. برای مثال، فرزند کوچک خانواده، به خصوص وقتی که فاصله ی سنی زیادی با بقیه ی فرزندان خانواده دارد، برای آن که به استقلال برسد، نقش هایی را ایفا می کند که با نقش های برادر و خواهر بزرگ تر از او متفاوت هستند.
فرزند اول نیز موضوع آزمایش تربیتی والدین جوان و بی تجربه است که به شدت به وی توجه می کنند. این امر ممکن است باعث پیدایش خلقیات رهبری و احساس مسئولیت در وی بشود. هم چنین معمولا گفته می شود، نقش فرزند وسط خیلی برایش روشن نیست. فرزندان کوچک تر نیز معمولا آزادی بیش تری را تجربه می کنند و والدین هم تجربه ی بهتری برای پرورش آنان دارند. در عین حال نباید فراموش کرد که ترتیب تولد و فاصله ی سنی بچه ها بر حسب این که در چه خانواده و فرهنگی تربیت شوند، با تفاوت های زیادی در تأثیر گذاری بر هویت آنان همراه خواهد بود.

بازخوردی که نوجوان می گیرد

رفتار نوجوان تأثیر زیادی بر چگونگی واکنش والدین و سایر اعضای خانواده نسبت به او بر جا می گذارد. برای مثال، اگر نوجوانی در ایفای نقش خود در خانواده رفتارهای مثبت و مورد پذیرش دیگران داشته باشد، بازخوردی که به او داده می شود، به تکرار و درونی شدن آن رفتارها منجر می شود و شکل گیری مثبت هویت او را تسریع خواهد کرد. هنگامی که این رفتارها درونی شدند و به صورت خصوصیات عادی فرد درآمدند، بخشی از خودانگاره ی او به حساب می آیند.

گفت و گو، راهی برای کسب اطلاعات و تجربه

گفت و گو در جریان تعارضات، باعث کسب اطلاعات بیش تر نوجوان، رشد تفکر انتزاعی او می شود و از این طریق او خود را به عنوان فردی متفاوت، به بزرگ سالان معرفی می شود. این تعارضات معمولا انرژی زیادی از بزرگ سالان خانواده یا اولیای مدرسه می گیرد و غالبا با احساس ناراحتی آنان همراه است. اما در عین حال، از یک سو به تجربه اندوزی و پختگی والدین می انجامد و از سوی دیگری در شکل گیری هویت متفاوت و مستقل نوجوان نقش مهمی دارد.

خیال پردازی نوجوانان

خیال پردازی نوجوانان منبع دیگری برای ایفای نقش ها و رفتارهای آنان است. دامنه ی خیال پردازی با رشد تفکر عملیات صوری افزایش می یابد و با بروز احساسات و نیازهای جدید نوجوانی گسترش پیدا می کند.
برخی از نوجوانان نیز با مطالعه به کشف هویت فکری خویش می پردازند. بسیاری از کتاب های تاریخی و ادبی، داستان ها و شرح حال ها و مجلات، الگوهای تجربی ایفای نقش را در اختیار نوجوانان قرار می دهند. البته در عصر حاضر که فیلم های سینمایی و تلویزیون دائما مشغول بمباران مغزهای نوجوانان و جوانان و منبع مهم تغذیه ی خیال پرداز های آنان هستند، آنان برای کشف الگوهای هویت خویش کمتر به کتاب و مطالعه روی می آورند.

تفاوت های جنسیتی و شکل گیری هویت

به نظر می رسد، شکل گیری هویت در پایگاه های فرهنگی - اجتماعی گوناگون و بین دختران و پسران، متفاوت از یکدیگر است. برای مثال ، در حالی که در جوامع بسته و فرهنگ های سنتی، شکل گیری هویت به خصوص در دختران خیلی زود حاصل می شود، اما در جوامع باز، صنعتی و پیچیده، هویت نوجوانان پسر و دختر خیلی دیرتر شکل می گیرد. آن چه مسلم است این که شکل گیری هویت به ویژه در جوامع باز، زمان نسبتا زیادی طول می کشد و در مواردی ممکن است تا سال های جوانی ادامه یابد. در حالت های دشوارتر، ممکن است حتی در سنین بزرگ سالی نیز، در فرد رشد نیافتگی دیده شود. هم چنین، در حالی که جنبه هایی از هویت (برای مثال هویت جنسی) خیلی زود حاصل می شوند، جنبه های دیگری از هویت (برای مثال هویت بینشی یا عقیدتی ) ممکن است تا سال های جوانی استحکام پیدا نکنند.

شکل گیری هویت

در نوجوانان گروه های اقلیت
شکل گیری هویت در نوجوانان گروه های اقلیت، پیچیدگی ها و دشواری های بیش تری دارد. مشکل این گروه از نوجوانان عبارت است از: کسب هویت متناسب با الزامات کل جامعه و دست یابی به هویتی (درون هویت قبلی) برای حفظ هویت قومی یا گروهی خاص خودشان. در یک جامعه ی واقعا «پلورالیستی» (4) (کثرت گرا) ، این دشواری ها قابل حل هستند.
اما در جامعه هایی که اکثریت یا گروه مقتدر جامعه، فرهنگ مسلط خود را به شدت اعمال می کند و می کوشد تا همگان را همانند سازد و هویت فرهنگی - اجتماعی خود را تحمیل کند، دشواری کار بیش تر است و نوجوانان ناگزیرند، یا تسلیم طلبی پیشه کنند و یا درگیری به وجود آورند. در چنین شرایطی، تنها معدودی از نوجوانان با تربیت و مراقبت حساب شده ی بزرگ سالان خویش، شایستگی های فکری و انگیزشی، واکنش پیشرفت و برخورد فعال برای کسب هویت خاص خویش را بروز خواهند داد. هر چه میزان فشار فرهنگ مسلط بر گروه های اقلیت بیش تر باشد، نوجوانان گروه اخیر، برای حفظ هویت فرهنگی - اجتماعی خاص خود، درگیری و معارضه را کمتر ثمربخش می بینند و چهره ی دوگانه تری (که ظاهر آن فرهنگ اکثریت و باطن آن فرهنگ خاص خودشان است) خواهند یافت [فینی و روزنتال، 1992؛ اسپنسر و مارکستروم - آدامز، 1990؛ فینی، 1989؛ اوگیو (5) ، 1980؛ کروین (6) و همکاران، 1993؛ نایت (7) و همکاران، 1993؛ و روزنتال و فلدمن (8) ، 1992؛ به نقل از: لطف آبادی، 1380] .
آیا شکل گیری هویت رنج آور است؟
متأسفانه غالبا چنین تصور شده است که شکل گیری هویت با بحران و رنج همراه است. گاهی از بحران هویت و جوانی پررنج نام برده اند. البته می توان پذیرفت که رشد هویت برای اقلیتی از نوجوانان، همراه با رنج و بحران است، اما مبالغه در این موضوع و تعمیم آن به تمام نوجوانان در این جا و آن جای دنیا، واقع بینانه نیست. برای اکثریتی از نوجوانان، بلوغ و نوجوانی و دست یابی به هویت مستقل و خاص خود، جست و جویی فعالانه و تلاشی جدی برای هموار کردن راه های زندگی بزرگ سالی است.
به این ترتیب، مسئله ی اصلی این نیست که نوجوانی یک بحران و رنج هست یا نیست. مسئله ی اصلی این است که شکل گیری هویت کدام گروه از نوجوانان و تحت کدام شرایط خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی، همراه با بحران است، چه عواملی موجب آن می شود و چگونه می توان این پایگاه بحرانی را به پایگاه جست و جوگری و استقلال جویی تبدیل کرد. مسئله این است که به عنوان پدر و مادر و اولیای مدرسه و نهادهای اجتماعی و فرهنگی دیگر، چگونه می توان به نوجوانان کمک کرد و چگونه باید آزادی و فرصت به آن داد تا رشد سالم و سازگارانه ی خود را در مبارزه برای استقلال به دست آورند، از تلاش های خود لذت ببرند و به احساس عزت نفس و خودآگاهی و مسئولیت برسند. آنان هدف های متناسب با طبیعت و الزامات زندگی خود را می جویند و برای وصول به آن هدف ها، در مسیرهای دیگری که الزاما همان مسیر والدین نیست، حرکت خواهند کرد. معیار قضاوت درباره ی روش زندگی آنان، داشتن سلامت روانی، شادمانی، جست و جوگری، امیدواری و ایمان است. مسائل دیگر، آن همه اهمیت ندارند که غالبا تصور یا ترویج می شود.
آن چه در شکل گیری هویت موجب دشواری می شود، زمان نسبتا طولانی آن است که امکان دارد، نوجوان را برای مدتی با سردرگمی و تزلزل در تصمیم گیری و انتخاب راه زندگی بزرگ سالی مواجه سازد. همه ی نوجوانان به این یا آن شکل، نوعی سردرگمی و بی ثباتی موقتی را تجربه می کنند، اما اقلیتی از آنان، به ویژه کسانی که با مشکلات و درگیری های خانوادگی دست به گریبان اند، یا در محیط های نامساعد اجتماعی - فرهنگی زندگی می کنند، دچار بحران و تعارض های شدید خواهند شد. این بحران نه تنها در نوجوانی، بلکه معمولا در دوره ی جوانی هم ادامه می یابد. به بیان دیگر، اگر چه گروه بزرگی از نوجوانان با تعارض های نسبتا کمی به رشد خود ادامه می دهند و به سلامت از این دوره می گذرند، اما گروه کوچکی از آنان در جریان رشد هویت خود با دشواری های جدی و گاه بیمارگونه درگیر هستند.
برخی از نوجوانان متعلق به خانواده های سخت گیر و متحجر، امکان آن را پیدا نمی کنند که از خود عمومی خانواده فاصله بگیرند. به همین دلیل، به قول مارسیا [1980 : 159] ، به یک خود کاذب که در واقع از آن خود آنان نیست و شخصا آن را به دست نیاورده اند، مبتلا می شوند. این افراد در بزرگ سالی هم به همین «خود ظاهری» عادت می کنند و ممکن است هرگز به رشد طبیعی انسانی و مستقل خود نرسند [لطف آبادی، 1380] . این نداشتن فرصت انتخاب می تواند در برخورد با واقعیت های دیگر زندگی، مشکلات جدی را برای فرد یا در ارتباط او با افراد دارای فردیت متفاوت، به بار آورد. گروهی از نوجوانان نیز ممکن است، بی آن که شخصا هویت خویش را کشف کنند، به یک خود دستوری ساخته و پرداخته ی دیگران بسنده کنند. در چنین صورتی نیز، بروز مشکلات آتی در برخورد با واقعیت های زندگی و مناسبات اجتماعی با افراد دارای هویت متفاوت، امری اجتناب ناپذیر است.
ناتوانی جوانان یا بزرگ سالانی را که قادر به ایجاد مناسبات مسالمت آمیز و مبتنی بر احترام متقابل با سایر افراد نیستند و جز با تحمیل خواسته های خود به دیگران نمی تواند آنان را بپذیرند، می توان از این دیدگاه بررسی کرد. معلوم است که ایفای نقش های بزرگ سالی توسط این افراد به عنوان پدر و مادر، چیزی نخواهد بود جز تکرار آن چه بر سر آنان آمده است. این دور باطل امکان دارد، طی چند نسل تکرار شود و رشد طبیعی زندگی انسانی را به مخاطره اندازد.

پی نوشتها:


1. Waterman
2. Markstrom
3. Toman
4. Pluralist
5. Ogbu
6. Kerwin
7. Knight
8.Feldman

منبع: مجله مشاور مدرسه، شماره ی 12

تجسس نامحسوس در دنیای جوانی!

تجسس نامحسوس در دنیای جوانی!
دردنیای پر هیاهوی جوانی‌

عبور از نوجوانی و رسیدن به دنیای پر هیاهوی جوانی ویژگی‌های خاص خود را دارد. مساله اینجاست که والدین در مورد شیوه برخورد با کودکان و همسران و گاهی سالخوردگان دقت می‌کنند ، اما کمتر درباره چگونگی روحیات و نحوه برخورد خود با فرزندان نوجوان‌شان که در حال ورود به دنیای جوانی هستند دقت و مطالعه می‌کنند.
محدودیت برای جوان معنا ی کمی دارد. او خواهان استقلال بیشتری است و قصد ندارد در محدودیتی که شما به عنوان والدین ایجاد کرده‌اید زندانی شود ، بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره می‌کشد. (البته شما پدر و مادر عزیز حق دارید نگران فرزندتان باشید اما سعی کنید برای پی گیری کارها روش مناسب را اتخاذ کنید.)
نوجوانان در این مرحله سنی تمایل ندارند جزییات زندگی و کارهای روزمره‌شان را برای والدین تعریف کنند. آنها دوست دارند هر چه بیشتر استقلال داشته و مستقل باشند اما گاهی این رفتار‌ها و میل به تنها بودن والدین را عصبی و تا حدی نگران می‌کند و آنها نمی‌دانند در این گونه موارد چطور باید رفتار کنند. در این مقاله به بیان راه‌هایی برای داشتن ارتباط موثر خانواده‌ها با جوانان پرداخته‌ایم.
برخی والدین هر چه بیشتر می‌خواهند به نوجوان‌شان نزدیک شوند ، نوجوان فاصله بیشتری از آنها می‌گیرد.
والدین باید بدانند که در عین ارتباط با فرزند‌شان به حریم او نیز تجاوز نکنند.
متخصصان روان‌شناسی معتقدند به منظور برقراری ارتباط دوطرفه والدین باید بیاموزند که چگونه رفتار کنند تا فرزندان مایل باشند با آنها به صحبت بپردازند.
والدین به این نکته توجه داشته باشند که نوجوانان بیشتر تمایل دارند به دوستان‌شان( گروه همسال) اعتماد کنند تا به اعضای خانواده و این نیز یکی از مراحل طبیعی در روند رشد است. پس باید به راه‌هایی متوسل شد که بدون کنجکاوی و تجسس بیش از حد در امور نوجوان از آنچه در زندگی‌شان می‌گذرد، اطلاع حاصل کرد.
در غیر این صورت چنانچه قرار باشد همواره از بالا به او نگاه کنید و برای مثال بپرسید کجا می‌روی؟ پاسخ خواهید شنید که هیچ جا و یا اگر بپرسید چه می‌کنی؟ پاسخ خواهید شنید که هیچ کار و این پرسش و پاسخ‌ها گاهی موجب خستگی و عصبانیت می‌شود.
متخصصان چند راهکار عملی برای این مساله ارائه کرده اندکه والدین با کمک آنها می‌توانند بدون درگیری و ایجاد تنش از اوضاع و احوال فرزندشان آگاه شوند.
‌بکوشید بزرگسالان بیشتری را وارد زندگی نوجوان کنید.
هر چه محیط اطراف فرزندتان را بهتر بشناسید و با اطرافیان و دوستان فرزندتان بیشتر آشنا باشید بهتر می‌توانید از کارهایش آگاه شوید. آنها می‌توانند مسائل و بحران‌هایی را که او با آن روبه‌روست به اطلاعتان برسانند ، زیرا با وجود این‌که ممکن است فرزندتان اجازه ندهد که شما مانند یک مدیر و ارشد کارهایش را کنترل کنید ، اما همواره نیازمند بزرگسالان است.
پس ممکن است هر کسی را غیر شما بپذیرد مثلا عمو یا خاله. زیرا احساس می‌کند بدین ترتیب آسیب کمتری به استقلال او می‌رسد.
دوم این‌که برخی اوقات در مسیر‌هایی که می‌خواهد برود او را همراهی کنید. برای مثال اگر فرزند شما و دوستانش قصد دارند به خرید بروند پیشنهاد کنید حاضرید آنها را برسانید.
چون در این سنین همه چیز برای فرد اهمیت دارد ، یعنی این که چه کسی چه کسی را دوست دارد ، چه کسی مشکل دارد ، چه کسی از دست مادرش عصبانی است و... وقتی جوانان با هم هستند درباره همه چیز صحبت می‌کنند و شما می‌توانید در جریان کارها قرار بگیرید.
اگر درباره مساله‌ای نگران شدید بکوشید در فرصتی مناسب به آن بپردازید و می‌توانید حتی از طریق فرد دیگری به طور غیر مستقیم آن را پیگیری کنید.
وقتی در جمع نوجوان و دوستانش هستید بکوشید بیشتر سکوت کنید و اجازه دهید آنها صحبت کنند. در ضمن شاید برایتان جالب باشد بدانید بسیاری از صحبت‌هایی که در منزل مطرح نمی‌شود در خودرو بیان می‌شود.
شاید بپرسید چرا؟
زیرا خودرو جای مناسبی است که افراد کنار هم قرار گیرند. حتی بسیاری از والدین معتقدند خودرو بهترین مکان برای گفتگو با جوان است.
مکان‌هایی را برای گفتگو انتخاب کنید که برای بیان احساسات زمینه فراهم آورد. برای مثال وقتی با فرزند خود به پارک یا رستوران می‌روید بدون هیچ مشکلی به راحتی می‌توانید گفتگو کنید.
‌بکوشید صحبت‌های شما موجب ایجاد حالت تدافعی نشود. موضوعاتی را انتخاب کنید که در مورد آن به تبادل نظر بپردازید نه این که انگشت اشاره‌تان به سوی او برود.
برای مثال به جای این‌که از او بپرسید آیا تا به حال سیگار کشیده‌ای؟ می‌توانید درباره این‌که در جایی خوانده‌اید شمار نوجوانانی که سیگار می‌کشند رو به افزایش است، صحبت کنید و از او بخواهید نظرش را در این مورد بگوید.
‌به خاطر داشته باشید که لزوما همه اطلاعات از طریق صحبت و پرسش و پاسخ به دست نمی‌آید.
گاهی اوقات او طوری رفتار می‌کند که انگار ناراحت یا عصبانی است. دلش می‌خواهد تنها یا فقط در کنار دوستانش باشد. پیامی که در این حالت به شما می‌دهد این است که حالا زمان مناسبی برای گفتگو نیست زیرا او آمادگی ندارد. پس مرتب علت ناراحتی‌اش را از او نپرسید.
وقتی هم می‌خواهد با شما تلویزیون ببیند یا سعی می‌کند همه اعضای خانواده غیر از شما از منزل بیرون بروند ، یعنی آمادگی گفتگو و بیان افکار و احساساتش را دارد. پس به او فرصت دهید.
آخر کلام اینکه پدر و مادر عزیزی که می خواهید فرزندتان از بحران های مخصوص سن خود به سلامت عبور کند ، اول به خدا توکل کنید و در قدم بعد دانش و آگاهی خود را نسبت به پیچ و خم های تربیتی بالا ببرید و بخش خانواده و زندگی تبیان هم سعی می کند در کنارتان باشد علاوه بر مشاوره ی تبیان ، می توانید مطالبی را که خواهان پرداختن یه آن هستید را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید . کارشناسان خانواده در خدمت شما هستند به امید روز ی که خانواده های تبیانی از بهترین خانواده های ایرانی باشند..
منبع:جام جم

نقش نشاط در زندگی جوان (1)

نقش نشاط در زندگی جوان (1)
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده :
نشاط در طول تاریخ نقش اساسی در زندگی انسانی ایفاء کرده است. انسان ها تلاش می کنند که زندگی خویش را همراه با امیدواری و توأم با نشاط طی کرده و خود را در مسیری قرار دهند که نفع اساسی از زندگی خویش و بودن در این جهان ببرنند. از سوی دیگر طبقه بندی انسان در دوره های مختلف حاکی از آن است که نوع نشاط در طبقات انسانی نیز متفاوت خواهد بود. از جمله این طبقات جوانی است که نقش تعیین کننده ای در مسیر زندگی انسان دارد. جوانی با ویژگی های منحصر به فرد خود در صورتی قابل استفاده است که بتواند به شاخصه های مهم و عواملی که در جهت تقویت نشاط کمک کند، گام بردارد. سؤال اصلی ما این است که در نشاط از چه جایگاهی در اندیشه اسلامی برخوردار است و چه نقشی در زندگی جوان خواهد داشت؟ پاسخ ما این است که با توجه به ویژگی های دوران جوانی همچون حضور در عرصه جامعه، حس مسئولیت پذیری، وجود عواطف و احساسات شدید، احترام خواهی و در نهایت معنویت گرایی و نیز برجسته کردن دو دسته از عوامل درونی(درک توحید، توبه و ....) و بیرونی ( آشنایی با راه های موفقیت و...) است که می توان به تأثیر نشاط در زندگی جوان دست یافت.
کلید واژه: نشاط، جوان، زندگی، درک توحید، راه های موفقیت
مقدمه:

طرح مسئله
 
مقاله‌ی حاضر کوششی برای درک و شناخت فرایند نشاط در اندیشه اسلامی و نیز تأثیر این مقوله در زندگی جوانان است. عنوان مقاله به قدر کافی گویای هدف ماست: این که نشاط در اندیشه اسلامی و متون دینی چگونه قابل توضیح است؟ جوان در تمام جوامع به مثابه نیرویی فعال به حساب آمده که در بسیاری از حوزه های مختلف جامعه به کار گرفته می شود. سردمداران یک جامعه براساس انگیزه‌های جوانان است که به بخش های مختلف سیاسی وارد شده و مدیریت کلان خود را در جامعه تعریف می کنند. جوانان به مثابه نیروهای فعال در تحرک اجتماعی، ارزش پروری و نهادینه کردن آنچه حکومت ها در تلاش برای ارائه آن به جامعه هستند، نقش برجسته و هویت ساز دارند. جوانان دارای ویژگی های بنیادین هستند. حضور فعال در عرصه جامعه، وجود حس مسئولیت پذیری، عواطف و احساسات شدید، احترام خواهی و در نهایت معنویت گرایی از ویژگی های برجسته در جوانان است. این نوع از ویژگی ها در جوانان جوامع مختلف مشترک بوده و در جهت تعالی یک جامعه و برآورد نیازهای انسان بسیار مؤثر خواهد افتاد. استفاده از این ویژگی ها می تواند جامعه را در جهتی سوق دهد که توانمندی‌های مختلف آن را تقویت کند و برعکس در صورتی که جامعه نتواند به موقع و براساس پارامترهای اساسی و نیازهای درونی خود به این نوع از ویژگی‌ها سر و سامان دهد، با نسلی روبهرو خواهد شد که توان مقابله با آن را نخواهد داشت. از سوی دیگر نیاز به مکانیزمی است که بتواند جوان را در جامعه و حضور فعال او را در عرصه های مختلف اجتماعی تقویت کرد. به عقیده محقق آنچه این رویه را به میزان زیادی قابل دسترسی خواهد کرد، وجود نشاط و انگیزه در زندگی جوان است. جوان در زیست جهان اجتماعی خودش موقعی در عرصه عمل اجتماعی جواب خواهد داد که بتواند به نشاط بنیادینی دست یابد. دست یابی به نشاط نیز عوامل خاص خود را خواهد داشت. در این تحقیق اشاره خواهیم کرد که دو دسته عوامل دسترسی جوان را به مسئله نشاط افزایش خوهد داد؛ عوامل درونی و عوامل بیرونی . عوامل درونی همچون درک توحید، نشاط و نظارت الهی، توکل، محکم کردن پایه هاى اعتقادى و اخلاقى، توبه، تفکر مثبت، اندیشه در خاطرات خوش گذشته، اندیشه در آینده اى روشن، صبر و شکیبایى، عوامل بیرونی: شناخت صحیح دنیا، شناخت بهتر از سختى ها، شناخت هدف در زندگی، آگاهی از تکنیک هاى موفقیت، فعالیت های ورزشی.بنای محقق برآنست که با بررسی مفهوم نشاط و ویژگی های بنیادینی دوران جوانی آنچه می تواند به جوان کمک کند که به نشاط حقیقی از نگاه قرآن و روایات دست یابد.
فصل او ل: کلیات/ضرورت مسئله/سوالات تحقیق/فرضیه/پیشینه تحقیق/هدف تحقیق/روش تحقیق/مفهوم شناسی/تعریف نشاط/تفاوت شادی و نشاط/مرز شادی و نشاط /تعریف جوان وویژگیهای آن .

ضرورت مسئله
 
فرهنگ هر جامعه در ترسیم ساختارها و نظام ارزشی حاکم بر آن جامعه نقش موثری دارد ، در این میان عده ای ادعا می کنند که فرهنگ حاکم بر جامعه ایران فرهنگی ناشاد است و مولفه های شادی در فرهنگ اسلامی در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است در این موضوع برخی با تلقین روحیه تمایل به مرگ و ناشادی تلاش می کنند تا دین اسلام را دین گریه معرفی کنند . بنابراین به اعتقاد ما تلقین روحیه تمایل به مرگ و ترس ناشی از عدم شناخت کافی عده ای از اسلام است. زیرا نه تنها اسلام در ذات و اساس خود هیچ تناقضی با شادی و شادمانی ندارد ، بلکه تاکید مضاعفی نیز برایجاد جو شادی و نشاط به ویژه برای جوانان دارد. کسانی که چنین فرضیاتی را مطرح می کنند، در تفسیر اصول دین اسلام ناکار آمد هستند و ناکار آمدی و ضعف خود را به این واسطه متوجه دین می کنند و دین اسلام را یک دین ناشاد معرفی میکنند. در حالیکه دین اسلام یکی از مکاتبی است که تاکید خاصی بر شادی و شادمانی دارد ودر هر موردی نیز دستورات خاصی در این زمینه ارایه می دهد. برنامه ریزان وصاحب نظران ، رفتار شناسان و علمای دینی باید با استخراج مبانی دینی مربوط به نشاط از میان متون دین اسلام زمینه بروز رکود ذهنی و افسردگی را از جامعه بزدایند.(1) و از سوی دیگر نشاط و شادى براى انسان، یک امر ضرورى است. در سایه شادى و نشاط، زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى کند و دل ها به هم نزدیک، و ترس و بدگمانى و ناکامى و نگرانى بى اثر مى گردد. شادى و نشاط، نه تنها بر روح و روان انسان تأثیر مى گذارد، بلکه جسم او را نیز تحت تأثیر قرار مى دهد، به طورى که گفته اند: حتى قادر است از رشد و نماى بیمارى سرطان (که در حالت کمون است) پیشگیرى کند(2)ارسطو مىگوید: شادى، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که سایر چیزها براى کسب آن هستند.(3) در شرایطى که آمار مبتلاین به افسردگى و بیمارى هاى روحى رو به تزاید است، به طورى که گفته اند: در جهان 415 میلیون نفر از بیمارى هاى روانى رنج مى برند و در کشور ما پنج میلیون نفر به افسردگى مبتلا هستند(4) و تعداد زیادى از جوانان، با این بیمارى دست به گریبان اند، همگان را متوجه رویکرد جدید به موضوع شادى و نشاط نموده است. لذا ما نیز بر آن شدیم تا در مختصری که در پیش رو دارید رابطه جوان را با نشاط و امید بررسی نماییم

سؤالات تحقیق
 
سؤال اصلی، نشاط چه تأثیری در زندگی جوان دارد؟
سؤال فرعی، چه عواملی در شکلگیری نشاط در زندگی جوان مؤثر است؟

فرضیه تحقیق
 
به نظر میرسد در بررسی مسئله نشاط و نقش آن در زندگی جوان، عواملی همچون درک خداوند، توبه، توکل به عنوان عوامل درونی و دستیابی جوان به راه های موفقیت، افزایش فعالیت های روزمره مثل ورزش و .. به عنوان عوامل بیرونی بتوان به جوانان کمک کرد تا بهتر و سریعتر به نشاط در زندگی دست یابد.

پیشینه تحقیق
 
با جستجو در کتابخانهها و سایتهای اینترنتی به دست آمد که تحقیقی با عنوان نشاط و نقش آن در زندگی جوان وجود ندارد و این عنوان از تازگی خاصی برخوردار است.

هدف تحقیق
 
هدف اصلی تحقیق تبیینی دقیق و روشن درباره مفهوم نشاط از نگاه قرآن و روایات است. این تحقیق تلاش می کند که آنچه به عنوان عوامل مهم در رساندن جوان به نشاط بنیادین و تأثیر گذار در زندگیش مؤثر است دست یافته و رابطه آن را به زندگی جوان بازیابد.

روش تحقیق
 
روش این تحقیق، روش کتابخانهای و به صورت توصیفی ـ تحلیلی است. پژوهشهای کتابخانهای برحسب ماهیتی که دارند نام خاصی به خود میگیرند: مانند بررسیهای استدلالی، انتقادی، تاریخی، تطبیقی، شناختی یا توصیفی. در توضیح بررسی شناختی یا توصیفی آمده است: در این نوع بررسیها هدف از جمعآوری و تنظیم دادهها، صرفاً ایجاد مجموعهای منظم از آگاهی در یک حیطه خاص و با هدف زمینهسازی جهت بررسیهای محققانه است. نتایج این گونه بررسیها، خصوصاً در زمینههای تازه و موضوعاتی که آگاهی عمومی و کلی در موردشان ناچیز است، میتواند هدایتگر و راهنمای محققان بعدی باشد. به طور خلاصه، روش تحقیق کتابخانهای عبارت از گردآوری اطلاعات لازم در خصوص موضوعات و ریز موضوعات تحقیق از طریق مطالعه و بررسی کتابها، مقالات، پایان نامهها و دیگر آثار مکتوب و نیز تأمل و کنکاش در دادههای گردآمده و انجام برخی عملیات پژوهشی از قبیل شرح، تفسیر، تحلیل، نقد، مقایسه و ... میباشد. با وجود آنکه به نظر میرسد موضوع نسبتاً جدید میباشد؛ محقق مدعی آن نیست که مطالب وینمایی گویا و روشن از آنچه صاحبنظران جامعه شناسی پیرامون معنابخشی دین بیان داشتهاند، ارائه دهد. زیرا آنچه در این رساله آمده است در واقع برداشتهای محقق از سازها و گفتارهای موجود از این جامعه شناسان است که به زبان فارسی ترجمه گردیده است، ولذا محقق مدعی آن نیست که روش بکار گرفته شده جهت بدست آوردن دادهها از برجستگی خاصی برخوردار باشد. آنچه مسلّم است به دست دادن نتیجهای مطلوب در یک موضوع نسبتاً جدید و آن هم در یک حوزه خاص علمی متفاوت است.

سازماندهی تحقیق
 
این تحقیق از یک مقدمه، سه فصل و نتیجه گیری تشکیل شده است. در بخش مقدمه به کلیات طرح تحیق اعم از طرح مسئله، فرضیه و اهداف و ... اشاره شده است.
مفهوم شناسی : نشاط
نشاط در لغت: نشاط در لغت به معنای خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، دل زندگی، خوشدلی و ..می‌باشد. (5)

نشاط در اصطلاح:
 
نشاط یک مفهوم جدید روانشناسی است کهکمتر مورد توجه قرار گرفته است. تعریف نشاط علی‌رغم آنکه ساده به نظر می‌رسد، مشکل است و روان شناسان در مورد آن وفاق نظر ندارند. معمولا نشاط را شامل سه عنصر لذت، خرسندی و رضایت از زندگی می‌دانند.

تعریف شادی وشادمانی :
 
وقتی آدمی نیازهایش ارضاء می شود وبه چیزهای مورد علاقه اش دست می یابد احساس و هیجانی دراو پدید می‌آید که ازآن به شادی ونشاط تعبیر می شود وبا واژه هایی چون شادمانی، سرور، وجد، سرخوش، مسرت، خوشی و خوشحالی هم معناست .
شادی زندگی را خوشایند می سازد واشتیاق برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی را آسان مینماید. ارسطو پروراندن عالی ترین صفات و خصایص انسانی را شادمانی می داند یعنی شادی تنها در لذتهای مادی گذرا خلاصه نمی شود ،شادمانی واقعی در نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خصلتها و خوی های انسانی و الهی است . به طور خلاصه می توان گفت : شادی به طور مطلق امکان پذیر نیست و هر انسانی مطابق جهان بینی و اندیشه های خود اگر به چیز های مورد علاقه اش برسد و از زندگی اش رضایت داشته باشد در خود احساس شادی می کند که شادی نام دارد .استاد مرتضی مطهری رحمه الله در تعریف شادی می نویسد: سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به اینکه یکی از اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می دهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف ها و آرزوها به انسان دست می دهد.در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد. از نگاه اجتماعی، نیز شادمانی، قلب ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را بی اثر می کند. ارسطو می گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.» دین مقدس اسلام نیز که تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی های مناسب و حلال را تأیید می کند و پیروانش را از افسردگی و بی حالی برحذر می دارد.

تفاوت شادی و نشاط
 
در اینجا تذکر این نکته لازم است که گاهی شادی و نشاط با یکدیگر اشتباه میشوند. بسیاری از اوقات شادی همراه با نشاط است؛ هنگام شادی انسان آمادگی و تمایل بیشتر دارد هر کاری را اعم از کار بدنی یا فکری انجام دهد؛ چون در حالت شادی نشاط انسان برای انجام کار بیشتر است؛ بر عکس، انسان زمانی که مبتلا به غم و اندوهی باشد، معمولاً حوصله انجام کاری را ندارد و میخواهد گوشهای کز کند. اما این دو با هم تلازم ندارند. گاهی ممکن است انسان خیلی محزون باشد، اما در عین حال با نشاط هم باشد. به عنوان مثال، کسانی که شب عاشورا تا صبح در دستهجات مختلف به عزاداری و سینهزنی میپردازند و در ماتم شهادت سیدالشهداءعلیه‌السلام اشک میریزند، در نهایت حزن و اندوه، با نشاط هستند و از عزاداری خسته نمیشوند؛ چون شوری که در اثر علاقه به اهل بیت علیه‌السلام در درون آنها میجوشد، موجب میشود که از کارشان خسته نشوند؛ محزون هستند، اما بینشاط نیستند. بنابراین نشاط و شادی همیشه با هم تلازم ندارند؛ همچنانکه حزن و اندوه همیشه با نشاط تزاحم ندرند. ضمن اینکه نشاط همیشه مطلوب است و انسان باید سعی کند در همه کارها نشاط داشته باشد. خستگی، کسالت، تنبلی و بیحالی نه به درد دنیا میخورد و نه به درد آخرت. (6)

مرز شادى و نشاط :
 
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏باشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیده‏اى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مى‏باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلى‏اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد؛ از این رو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پى‏مى‏گیرد.(7) شادى و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزه‏اى در آن دنبال مى‏شود.در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین مى‏توان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.مزاح و شوخى که یکى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبک‏سرى، بى‏شرمى و گستاخى بیامیزد، «هزل» نامیده مى‏شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» مى‏خوانند و این نیز در اسلام نهى شده است‏یکى از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخى کنیم و بخندیم، اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى در میان نباشد، اشکالى ندارد(8) و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى یا زیاده‏روى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان على علیه‌السلام مى‏فرماید: «هر کس بسیار شوخى کند، وقار و سنگینى او کم مى‏شود».(9)امام صادق علیه‌السلام مى‏فرماید: «زیاد شوخى کردن، آبرو را مى‏برد».(10)خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادى است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لکه‏دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید ا ست که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نکوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از کعبه را بر شمرده‏اند، به خوبى روشن مى‏شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است.(11) قالب‏هاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‏هاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه اثرگذارى را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقى شده‏(12) و «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.(13) زمان و مکان نشاط و شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله‏گویى در مراسم سوگوارى و مکان‏هاى مقدس ناپسند است(14) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله‌‌ نقل شده است: «کسى که بر جنازه‏اى بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت مى‏کند و دعایش اجابت نمى‏شود و کسى که در گورستان بخندد، باز مى‏گردد، در حالیکه سختى بزرگى همانند کوه اُحد، براى اوست».(15)از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص مى‏گردد که پاره‏اى از روایات که به صورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نکوهش کرده‏اند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است که از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهاده‏اند به افراط و تفریط در غلتیده‏اند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است.

تعریف جوان وویژگیهای این دوره
 
جوانی دورانی است که در آن انسان میتواند به اوج شکوفائی خود دست پیدا کند. دورانی است که ضمینه‌ی کشف استعداد ها و بارور شدن آنها فراهم است. و جوان در این دوران آیندهی مادی و معنوی خود را مشخص میکند. لذا میتوان، دوران جوانی را، دورانی بسیار حساس و مهم واساسی دانست.دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. دوران جوانی، دوران مسئولیت است، سن به خود آمدن و بیداری است. کسی که در دوران جوانی به سعادت خود فکر نکند و به سستی و سهل انگاری، شیرین ترین دوران عمر خود را به رایگان از کف بدهد استحقاق توبیخ و کیفر دارد. امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه (اولم نعمّرکم ما یتذّکّر فیه من تذکّر)؛ آیا آن قدر شما را عمر ندادیم که بیدار شوید؟، می فرماید: این توبیخ و سرزنش نسبت به جوان هیجده ساله است.(16) رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: در هر شب فرشته ای از آسمان فرود می آید و می گوید: «یا ابناء العشرین جدّوا و اجتهدوا»(17) بیست ساله ها، تلاش کنید.جوان در برابر کارهای خویش مسئول است، در برابر انتخاب و عدم انتخاب و چگونه انتخاب نمودن مسئول است و هرگز نمی تواند عذر بیاورد که جوان بودم و جاهل؛ زیرا فردا خود را سرزنش می کند و اشک حسرت می ریزد.دوران جوانی از پر ارج ترین فرصت های ثمربخش در زندگی است. استفاده از فرصت جوانی، شرط اساسی کامیابی و موفقیت آدمی است. خوشبختی و بدبختی هر انسانی در ایام جوانی اش پی ریزی می‌شود. دوران جوانی کوتاه است و یک روز غفلت مایه پشیمانی و حسرت طولانی زندگی است.جوان در برابر کارهای خود، جامعه و وجدان خویش مسئول است و بایدپاسخ گوی کارهای خود باشد؛ چنان که همه انسان ها مسئولند و انسان مسئول آفریده شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:«کلکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته»(18)همه شما دارای مسئولیت هستید و در برابر مسئولیتی که دارید مورد سوال خواهید بود.توصیه های قرآن و دستورهای دین – به ویژه امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و کیفرها و مجازات ها به علّت مسئول بودن انسان است.نقش وجایگاه جوان در جامعه با ایفای مسئولیت مشخص می گردد .یک جوان با یک هویت مشخص ونقش معین بایستی منزلت خود را دریابد وآن را شکوفا سازد .

مسئولیت پذیری
 
تجربه نشان داده است جوانان برای حفظ استقلال خود در زندگی ونشان دادن موقعیت و جایگاه رفیع خود در خانواده و جامعه درپی پذیرش مسئولیت‌های گوناگون در این ایام می‌باشند تا از این طریق قابلیت‌های خود را نشان داده و از طرفی خود را در رسیدن به استقلال واقعی،کمک نمایند.

عواطف و احساسات شدید
 
نوجوانی و جوانی، دوره طوفانی و بی قراری روح است که بیشتر از هر دوره دیگر، دست خوش هجوم احساس ها و عواطف گوناگون و شگفت انگیز می شود. جوان تازه بالغ به دلیل رشد فیزیکی، ذهنی و روانی، اجتماعی و هورمونی و... تحت تأثیر شدید احساس ها و عواطف بحرانی خویش، سخت حساس و زودرنج می شود. هیجان عاطفی و احساسی پرتلاطم و پرتنش نوجوانان، طبیعی و اقتضای سن شان بوده، تحت تأثیر نیازمندی‌های طبیعی و اصیل روانی و جسمانی قرار دارد.

معنویت گرایی
 
حقیقت ما روح و نفس ماست که از روح خدا بوده و قبل از نزول و هبوط از قدس و طهارت برخوردار بوده است و با تنزل و عبور از منازل و عوالم به حجاب‏هایى محجوب گشته و آلودگى‏هایى که خاصیت منازل و عوالم گوناگون بوده است بر آن عارض مى‏گردد و بدتر از آن وقتى که روح در بدن مادى جلوه کرد، با تجلى در بدن و تعلق به آن در مضیق ماده و طبیعت قرار گرفته است. این روح اگر با تعلقات مادى و آلودگى‏ها و ناپاکى‏ها که از گناهان و ترک واجبات و انجام محرمات نشأت مى‏گیرد، از حقیقت خود بیشتر دور گردد، از سنخیت عالم خود که عالم قدس و ملکوت بوده فاصله بیشتر مى‏گیرد. از آنجا که جوانان در اوان تکلیف قرار گرفته و هنوز روحشان مکدر به گناهان و تعلقات نگشته است از قداست و طهارت خاصى برخوردارند، ازاین‏رو مى‏توان گفت آنان به موطن اصلى خویش که همان عالم ملکوت و طهارت و قداست مى‏باشد، نزدیک‏ترند. احترام خواهی
جوان براى شخصیت خود اهمیت بسیار قائل است، هر نوع کم توجهى را بى‏احترامى به شخصیت خود مى‏داند. و چه بسا واکنش نشان مى‏دهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگر جوان خود را بى‏مقدار و حقیر بشمارد، احساس کند در نظر دیگران اعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیت خود را بى‏ثمر مى‏داند و چه بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى‏دهد.امام هادى علیه‌السلام مى‏فرماید: «از شر کسى که خود را خوار مى‏داند،ایمن مباش.»(19) استاد مطهری در این زمینه می‌گوید: روشی که ما در مقابل نسل جوان در پیش گرفته ایم همان روش دهان‌کجی، انتقاد و سرزنش نسل جوان می باشد که این شیوه درست نیست. اگر بدون احترام گذاشتن به نسل جوان بخواهیم نسبت به مسائل و احساسات پاک جوانان بی تفاوت باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و اخلاقی نسل آینده جوان را بگیریم.(20) حضرت ابراهیم(علیه السلام)از فرزند عزیزش اسماعیل درباره فرمان خدا ـ که براى ذبح او آمده بود ـ نظرمى خواهد. و پدر صد ساله با فرزند سیزده ساله مشورت می کند. آرى، نوجوان باید احساس استقلال واحترام کند.قرآن مى‏فرماید: همینکه کودکان یتیم قدرت داد و ستد پیدا کردند اموال ارثى پدر را به خودشان واگذار کنید. و براى همیشه آنان را وابسته قرار ندهید.

حضور در عرصه جامعه
 
در هر دورهای بحثهای گوناگونی در خصوص رفتارهای جوانی مطرح میشود،اما روزنامهنگاران و سیاستمداران سعی میکنند این رفتارها را متناسب با ارزشها و الگوهای زندگی جوانان مطابق با بینش خود تعبیر و تفسیر کنند.به نظر میرسد جوان یک نوع کارکرد آیینهای برای جامعه باتوجه به ارزشهای آن دارد.جوانان میخواهند به باز سازی صحیح ارزشها اقدام کنند. یعنی از یک طرف به حفظ ارزشها واز طرف دیگر به بازسازی عمیق آنها بپردازند. این بحثها مربوط به رفتارهای جوانی است واز سوی دیگر معطوف به رفتارهایی است که جنبههای اخلاقی را در هر دوره مطرح میکند.در دوران بحرانها،جنگها و پس از آنها، وظیفهی بازسازی و مسائلی از این قبیل مطرح میگردد. بنابراین جوانان چنین وظایفی را بر عهده میگیرند. از آنها در خواست میگردد که از منافع ملی در داخل و خارج از مرزهای خود حمایت کنند. در این دوره از جوانان به عنوان وطن پرست با الگوهای تجددگرایی یاد میشود.(21)

پی نوشت ها :
 

1.محمد رضا مسعودی، کارشناس مردم شناسی- دانشگاه یزد
2.نشریه پیوند، ش 297، ص 33.
3.مایکل آیزنک، روان شناسى شادى، ترجمه خشایار بیگى و مهرداد فیروز بخت، ص 12.
4.روزنامه انتخاب، 7 آذر 79، ص 8.
5.على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 13، چاپ اول از دوره ى جدید 1373، نشر مؤسسه ى انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
http://www.mesbahyazdi.org.آیت الله مصباح6
7.اخلاق اسلامى، ص‏98-99؛ اخلاق الهى، ج‏5، ص‏238
8.(کافى، ج‏2، ص‏663 ن تحف‏العقول، ص‏323)
9.غررالحکم، ص‏222
10.کافى، ج‏2، ص‏665
11.اخلاق الهى، ج‏5، ص‏256-257.
12.کافى، ج‏2، ص‏664.
13.غررالحکم، ص‏222.
14.اخلاق الهى، ج‏5، ص‏258-259.
15.همان.
16.تفسیر برهان، ذیل آیه مورد بحث.
17.مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۵۳
18.بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۳۸
19.تحف العقولص 483
20.جوان در اندیشه ی استاد مطهری،باشگاه اندیشه
21.جامعه شناسی جوان دکتر رسول ربانی چاپ دوم 1383
ادامه دارد

علل وندالیسم در نوجوانان و جوانان

علل وندالیسم در نوجوانان و جوانان
وندالیسم یا تخریب‌گرایی پدیده‌ای است که امروزه در مناطق شهری به شدت شیوع پیدا کرده است. متاسفانه وندالیسم در ایران هنوز ناشناخته است و تاکنون در زمینه علل پیدایش و راه‌های پیشگیری از این پدیده مخرب، تحقیق و بررسی صورت نگرفته است. اغلب صاحب‌نظران و محققان، وندالیسم را نوعی بزهکاری جوانان و نوجوانان می‌دانند. البته ممکن است این پدیده در میان دیگر گروه‌های‌ سنی هم مشاهده شود اما به‌طور معمول شیوع آن در میان افرادی است که 10 تا 25 سال سن دارند.
موضوع وندالیسم متنوع و متعدد است و از الگوی خاصی تبعیت نمی‌کند. به طور معمول، اشیا و اموال عمومی بیشتر در معرض تخریب وندال‌ها قرار می‌گیرند. کشورهای غربی اغلب آمار دقیقی از میزان خسارات وارده از وسوی وندال‌ها در اختیار دارند. برای مثال، شرکت اتوبوس‌رانی فرانسه چندی پیش گزارش کرد سالانه پنج هزار شیشه اتوبوس در اثر اعمال «وندالیسم» تخریب می‌شوند. روزنامه لوموند فرانسه در گزارشی، هزینه‌های ناشی از وندالیسم در بخش مخابرات به خصوص تلفن‌های عمومی را تنها در منطقه پاریس، سالانه بیش از 200 میلیون فرانک برآورد کرده است.
علل وندالیسم
اغلب کارشناسان معتقدند که وندالیسم معلول علت واحدی نیست. براساس نظریه «کلارک»، هشت متغیر مستقل و در عین حال وابسته به هم در بروز رفتارهای ناهنجار موثرند. این متغیرها عبارتند از:
1) محیط‌های نخستین تربیتی و تجارب دوران کودکی
2) توارث که این متغیر شامل زیرمجموعه‌هایی از قبیل ضریب هوشی است. بیشتر مجرمان از ضریب هوشی پایین‌تری نسبت به دیگران برخوردارند.
3) شخصیت مجرمان که به شخصیت پرخاشگر، برون‌گرا، عکس‌العملی، ضد جامعه و انتقام‌جو تقسیم می‌شود.
4) وضعیت اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی. اغلب وندال‌ها جوان و از جنس مذکرند همچنین دارای تحصیلات پایین هستند. از نظر شغلی غیرماهر و از نظر وضعیت تاهل مجرد و در طبقات فرو دست و پایین جامعه قرار دارند.
5) وضعیت فعلی زندگی بزهکاران و وندال‌ها نشان می‌دهد که آنها در مناطق درون شهر ساکن‌اند و بیشتر در مناطق فقیرنشین زندگی ‌می‌کنند. آنها دارای رفقای بزهکار و منحرف‌اند و به ورزش‌هایی مانند فوتبال علاقه دارند. اجاره‌نشین هستند و در خانه‌های تنگ، کوچک، محدود و حقیر زندگی می‌کنند.
6) این افراد اغلب در محیط‌های تحصیلی درگیر سلسله رفتارهای خشونت‌آمیز‌ند. این عده میل به دارند و دارای تجربه تنبیه بدنی در محیط تحصیلی هستند.

علل وندالیسم در نوجوانان و جوانان
7) شرایط و وضعیت مکانی و موضوعاتی که وندال‌ها نسبت به آنها حساسیت دارند، عبارت است از خیابان‌های خلوت و بدون گشت که پلیس در آن رفت و آمد ندارد.
8) متغیر آخر مربوط به جریان‌های ادراکی، شناختی و انگیزشی است. وندال‌ها اغلب قدرت خطرپذیری پایینی دارند. مساله دیگر آنکه برای اعمال خود توجیه‌پذیری دارند و تصور کیفر پایینی را برای رفتارشان درنظر می‌گیرند. این عده در رفتارهایشان با یک سلسله اختلالات روحی‌روانی و عاطفی دست به گریبان هستند.
رابطه وندالیسم و مشاهده خشونت
در مطالعاتی که «استپنس میر»، «روش‌کافران»، «کلارستون» انجام داده‌اند، به مساله یادگیری و تقلید برخورد می‌کنیم. رفتارهای ستیزه‌جویانه و پرخاشگرانه از جمله وندالیسم مبین تاثیرپذیری از الگوهای فرهنگی آموخته شده و ناشی از مشاهده رفتارهای خشونت بار در جامعه است.
مشاهده خشونت یا مساله احساس اجحاف در سینما و تلویزیون می‌تواند وندال‌ها را تحریک کند. به قول اریک فروم، احساس اجحاف، واکنش فرد نسبت به توزیع غیرمنصفانه و ناعادلانه منابع و امکانات موجود است که خود به خود به خشم، پرخاش‌جویی، پرخاش‌گری و تنفر می‌انجامد. در حقیقت، وندالیسم از عوارض سرخوردگی، درماندگی و احساس اجحاف است.
تجربه کارشناسان نشان می‌دهد که احساس اجحاف و احساس ناکامی، دو انگیزه مهم در وندالیسم و خرابکاری است. تحقیقی که روی 15 باجه تلفن عمومی در پاریس انجام شد، نشان داد که 90 درصد از تلفن‌هایی که در معرض تخریب وندال‌ها قرار می‌گیرد، تلفن‌هایی هستند که شماره مورد نظر را نمی‌گیرند و سکه را هم می‌خورند.
یکی دیگر از عوامل گرایش وندال‌ها به تخریب را می‌توان به کسب اعتبار و منزلت در گروه به خصوص در میان جوانان نسبت داد. در واقع وندال‌ها با این اعمال می‌خواهند شجاعت خود را به رخ دیگر اعضای گروه بکشند.
یک جمع‌بندی کلی
وندالیسم در مقایسه با دیگر رفتارها‌ی بزهکارانه و مجرمانه از الگویی پیروی می‌کند که دیگر صور و اشکال رفتار کجروانه را دارد. منتها ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر رفتارهای منحرفانه و کجروانه متمایز می‌سازد. به طور مثال، بیشتر وندال‌ها مذکرند، در گروه‌های سنی جوان قرار دارند، میل به انتقام‌جویی و احساس اجحاف و بیگانگی اجتماعی و سیاسی بالایی دارند و مجموعه این عوامل آنها را به انفصال از نظام ارزش‌های و باورها وا می‌دارد.
در میان تمامی وندال‌ها نوعی اختلال روحی و روانی مانند پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مشاهده می‌شود که گاهی به خودکشی منجر می‌شود.
منبع: http://www.salamat.com

فرزندتان افسرده اسـت؟

فرزندتان افسرده اسـت؟
افسردگی در جوانان تنها به داشتن احساس‌های ناخوشایند و غمگینی گاهگاهی خلاصه نمی‌شود. افسردگی می‌تواند تمام زوایای پرپیچ و خم زندگی یک جوان را تحت تاثیر قرار دهد. جوان افسرده در صورتی که راه درمانی خود را نیابد با مشکلاتی مانند افت تحصیلی، بی‌اعتمادی به خانواده، نفرت از خود و حتی فجایع بی‌بازگشتی چون آسیب‌زدن به خود مواجه خواهد شد. خوشبختانه افسردگی در جوانان قابل‌درمان است. خانواده، دوستان و کادر آموزشی در مدرسه همگی می‌توانند نقش کادر درمانی را برای کمک به یک جوان افسرده ایفا کنند.
برقراری ارتباط با جوانان حتی وقتی مشکل روحی چندانی هم ندارند کار ساده‌ای نیست. معمولا ارتباط با آنها پر از سوءتفاهم‌های تمام‌نشدنی است، چه برسد به آنکه یک جوان مجبور باشد با علایم افسردگی هم دست‌و‌پنجه نرم کند. والدین آگاه معمولا تلاش می‌کنند که با از کوره دررفتن گاه‌و‌بی‌گاه جوانان خود کنار بیایند و گوشه‌گیری‌های آنها را به درستی درک کنند. اما واقعیت این است که افسردگی در جوانان بسیار فراتر از این رفتارهای کم و بیش طبیعی است. افسردگی با بی‌رحمی تمام شخصیت تازه‌شکل‌گرفته یک جوان را هدف می‌گیرد و احساس اغراق‌شده‌ای از عصبانیت و خشم و از دست دادن امید به آینده را در جوان پدید می‌آورد. براساس اطلاعات مرکز سلامت روان اداره کنترل و پیشگیری از بیماری‌های آمریکا، تنها 20درصد جوانان افسرده تحت درمان قرار می‌گیرند. برخلاف بزرگ‌ترها که معمولا شخصا برای درمان خود اقدام می‌کنند، جوانان توانایی یا آگاهی لازم برای این کار را ندارند. اغلب جوانان با وجود ژست استقلال‌طلبی مقابل افسردگی بسیار بی‌پناه‌اند.
به همین دلیل خانواده و کادر آموزشی مدارس مهم‌ترین نقش را در شناسایی و کمک به جوانان افسرده دارند، اما خانواده‌ها چگونه می‌توانند بفهمند فرزند آنها افسرده شده یا آنکه کمی بیشتر از گذشته روی دنده لج افتاده است؟

نشانه‌های یک جوان افسرده
 
هر فردی در دوره جوانی خود با فشارهای روانی فراوانی روبه‌رو می‌شود. از تغییرهای سنین بلوغ گرفته تا پرسش‌های بنیادینی که اغلب هم به درستی پاسخ داده نمی‌شوند. تغییر نقش از یک کودک به یک جوان هم به خودی باعث تنش‌های اجتناب‌ناپذیری در فضای خانواده می شود. با این وجود مشکل‌ تشخیص اختلال‌های روانی در جوانان تنها به این فضای پیچیده محدود نمی‌شود. درواقع مشکل فقط تفاوت قایل شدن میان علایم افسردگی و ویژگی‌های «دنیای پر رمز و راز جوانی» نیست. مشکل این است که افسردگی در جوانان اغلب با علایم غیرمنتظره‌ای بروز می‌کند. فرزند شما شاید گوشه‌گیر و غمگین به نظر نرسد اما درواقع کاملا افسرده باشد. به عبارت دیگر بسیاری از افسردگی‌ها در بسیاری از جوانان با تحریک‌پذیری، کم‌طاقتی و رفتارهای خشونت‌آمیز ظاهر می‌شود. به هر حال اگر در مورد علایم و رفتارهای فرزند خود مشکوک هستید، می‌توانید سوالات زیر را از خود بپرسید: چه مدت از تغییر رفتارهای فرزندتان می‌گذرد؟ چقدر علایم جدید رفتاری جدی هستند؟ چقدر با رفتارهای سابق فرزندتان تفاوت دارند؟ آیا این علایم موجب کاهش عملکرد تحصیلی و کاری او شده‌اند؟
p align="center"> فرزندتان افسرده اسـت؟

 

تفاوت افسردگی جوانان با دیگران
افسردگی در جوانان می‌تواند با چهره‌ای کاملا متفاوت ظاهر شود. علایم زیر در جوانان افسرده به مراتب بیشتر از سایر گروه‌های سنی مبتلا به افسردگی دیده می‌شود:
 

• خلق تحریک‌پذیر و عصبانی:
 
در واقع در بسیاری از موارد جوانان افسرده بیشتر از آنکه غمگین باشند، عصبانی هستند: آنها زودتر از حالت معمول‌شان از کوره در می‌روند و بیشتر از حالت عادی تمایل به خشونت دارند.

•دردهای بی‌دلیل:
 
برخی از جوانان افسرده به‌طور مرتب از ناخوشی‌های مشابهی چون سردرد و شکم‌درد یا یبوست‌های بی‌دلیل شاکی هستند. اگر در آزمایش‌های پزشکی دلیلی برای این علایم پیدا نشود، خانواده و پزشکان باید احتمال افسردگی را از نظر دور ندارند.

• حساسیت بیش از اندازه به انتقاد:
 
جوان افسرده درون خود از احساس ناامیدی و بی‌ارزشی به ستوه آمده است. به همین دلیل در مقابل کوچک‌ترین انتقاد اطرافیان درمورد وضعیت کار و تحصیلش بسیار آسیب‌پذیر خواهد بود. او طاقت انتقادهای خانواده‌اش را نخواهد داشت و به بدترین شکل ممکن با یک توصیه خیرخواهانه برخورد می‌کند.

•جدایی از «بعضی» افراد و نه همه اطرافیان:
 
با وجودی که بزرگسالان افسرده تمایل به قطع ارتباط با اطرافیان خود دارند اما جوان افسرده حداقل برخی از روش‌های خود را حفظ می‌کند و گاهی حتی این روابط را پررنگ‌تر و عاطفی‌تر هم خواهد کرد. این روابط جدید گاهی به وابستگی‌های عاطفی شدید منجر خواهد شد. وابستگی‌هایی که بسته به نوع آن می‌تواند هم یک خطر محسوب شود و هم یک فرصت مناسب برای درمان و پشتیبانی از یک جوان.
منبع: www.salamat.com

تأثیر شعایر دینی بر بهداشت روانی جوانان (2)

تأثیر شعایر دینی بر بهداشت روانی جوانان (2)
تحکیم مبانی خانواده و بالابردن فرهنگ آن
 
راه دیگر تأمین سلامت روانی برای انسان ها، تأمین محیطی گرم و عاطفی برای برآورده کرده نیازهای گوناگون روانی و جسمانی است. خانوادة هسته‌ای، از دیدگاه اسلام مناسب ترین مجموعه‌ای است که می‌تواند چنین محیطی را فراهم آورد. از دیدگاه اسلام، خانواده گرامی ترین نهادی است که خداوند بر آن صحه گذاشته است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«ما بنی فی الاسلام بناء احب الله عزوجل واعزّ من التزویج»؛ در اسلام هیچ بنایی ساخته نشده است که نزد خداوند، مطلوب تر و گرامی تر از ازدواج باشد.

بهسازی محیط
 
یکی دیگر از راه های تأمین سلامت روانی، بهسازی محیط اجتماعی برای رسیدن به چنین هدفی است. اگر اجتماع محل عرضه انواع محرک های نفسانی باشد و روابط اجتماعی بر این اساس استوار شود، مدارهای سازمان روانی انسان ها، بیشتر برای برآورده کردن خواسته های نفس به کار می‌‌افتد و سرانجام، جامعه مجموعه‌ای می‌شود از تحریک ها و برآورده سازی خواهش نفسانی که به دلیل امکان ناپذیر بودن برآورده سازی نیازهایی که جامعه به وجود آوررده است، بسیاری از فرایندهای روانی، مختل شده و سرانجام، ناهنجاری و بیماری افزایش می‌یابد بدون شک، تحریکات نفسانی بسیار ساده تر از برآورده کردن نیازی است که در پی آن به وجود می‌آید.(1)
توجه به سایر ابعاد اجتماعی نیز از لحاظ سالم سازی محیط اجتماعی، اهمیت بسزایی دارد. تصحیح روابط متقابل اجتماعی، اصلاح ذات بین، رعایت حقوق فردی و اجتماعی انسان ها، احترام متقابل، پسندیدن برای دیگران آنچه را که برای خود می‌پسندیم، و بسیاری از حقایق دیگر، از ضرورت های ایجاد زمینه برای حفظ سلامت روانی است.
تخلیة جامعه از خواهش های نفسانی و غنی سازی آن به آداب اخلاقی و اجتماعی، نمی‌تواند محرک های مزاحم و بیماری زا را به پایین ترین حد ممکن برساند. در روان شناسی، بدون توجه به این نکات نمی‌توان دربارة سلامت روانی سخن گفت.

پیامدهای رفتارمذهبی
 
کرونوبیولوژی(2) یا زیست شناسی زمان، دانشی است که به پدیده های زیستی و تغییرات آنها متناسب با زمان (شب، روز، ماه وسال) می‌پردازد. این دانش در رابطه با تغییرات زیستی و ارتباط آن با زمان است. در خصوص شعایر، یکی از متغیرها این است که این شعایر باید در زمان خاصی انجام گیرند؛ برای نمونه، نماز دارای اوقات برگزاری مشخصی است. امروزه مشخص شده است که ترشح بسیاری از هورمون ها، دوره‌ای و متناوب است؛ یعنی برای مثال، در طول یک شبانه روز، به صورت یکنواخت ترشح نمی‌شوند؛ بلکه بعضی از هورمون ها بیشتر در ساعت های اولیة شب و در نیمه شب، و برخی نیز در فاصلة بین طلوع فجر و طلوع خورشید صبحگاهی ترشح می‌شوند.(3)
باپیشرفت علم مشخص شده است که استراحت و خواب در ساعت های اولیة تاریکی پس از وقت نماز عشا، در مقایسه با ساعت های پایانی شب، برای تقویت قوای جسمانی و روحی، وترمیم و بازسازی در بدن «انابولیسم»(4 )بسیار مؤثر است. در این ساعت ها هورمون رشد(5) در خون، به بالاترین میزان می‌رسد. سفارش اسلام به خواب اول شب و بیداری ساعات پایانی شب و تأکید بر بیدار ماندن به هنگام بین الطلوعین – فاصلة بین طلوع سپیدة صبح و طلوع خورشید که زمان عبادت و هم زمان مقارن با افزایش هورمون های استرس زا کورتیزول،(6) آدرنالین(7) و گلوکو کورتیکوئیدها (8) است یک توصیه و راهبرد بسیار مفید برای سلامت جسمی – روانی است (9)
شواهد و مشاهدات علمی نشان داده است که انسان در تمام ساعات شبانه روز انسان دارای ساعت های زیستی یا نظم طبیعی است. در صورتی که روال زندگی و برنامة کاری، باهم هماهنگ باشند، حفاظت، سلامتی و طول زندگی انسان افزایش می‌یابد. ساعات نماز نیز براساس همین نظم زیستی است. «خداوند را پیش از طلوع خورشید وغروب آن، و ساعاتی از شب تاریک و روز روشن، ستایش کن و تسبیح بگو». (طه: 130)
صبح با صدای الله اکبر بیدار شدن و روز با نماز فجر آغاز کردن، به انسان احساس سرزندگی نشاط و آمادگی برای فعالیت می‌دهد.زود بیداری صبحگاهی و احساس غمگینی در غروب، که در بیماری افسردگی شایع است، با برپایی نماز
فجر و مغرب، به شخص افسرده در این زمان ها، اطمینان قلب و احساس بهبودی می‌بخشد.
گروهی از روان پزشکان دانشکدة علوم پزشکی علامه اقبال لا هوری در پاکستان، در سال 1985 م به این نتیجه رسیده‌اند که درمان افسردگی با نماز و تهجد، نافله و ذکر آیات قرآنی، در گروه مطالعه تا 78./. درصد مؤثر بوده است؛ در مقابل، در گروه شاهد که شب بیدار بودند، پانزده درصد بهبودی نشان داده‌اند. تحقیق دکتر محمد اظهر از مالزی نیز نتایج مشابهی را نشان داده است. همچنین، روان پزشکان در این امر همگی معتقدند که مرگ و میر کسانی که تعداد نزدیکان آنان محدود بوده، تا سه برابر، بیش از کسانی است که با دوستان خود در تماس مستمر و همیشگی بوده ند.
طبق بررسی های حسین اکبر (1377)، نماز جماعت و رفتن به مسجد، امکان تماس مستمر با افراد هم عقیده و روابط اجتماعی را فراهم می‌کند. خاتونی (1376) دریافته است که شنیدن آوای قرآن باعث کاهش اضطراب بیماران قلبی می‌شود. همچنین، رمضانی (1380) در بررسی وضعیت روانی و مذهبی افراد مبتلا به ویروس ایدز دریافت که در طول مدت مطالعة باورهای دینی و اعتقادی افراد، هم گام با آن، سیر بیماری دست خوش تغییر شده است؛ بنابراین، نتیجه می‌گیرد که با استفاده از درمان های روان شناختی همراه با شیوه های مبتنی بر اعتقادات و باورهای مذهبی، دردهای روحی و روانی به طور مؤثرتری در افراد مبتلا، کاهش یافته و زمینة پیشگیری از گسترش و انتقال ویروس به سایر افراد، در آنها تقویت می‌شود.(10)
در مطالعه موسوی و همکاران (1380) دربارة حضور در اجتماعات مذهبی، و ارتباط آن با بیماری حاد قلبی، مشخص شد که در مجموع، حضور نیافتن در مراسم و گردهمایی های مذهبی مورد مطالعه، بیش از 32./. درصد از بیماران حاد
قلبی در شش ماه پیش از ابتلا را تشکیل می‌دادند. در حالی که این رقم در گروه کنترل کمتر از سیزده درصد بود. جیمز و مانویل جی (11) (1993) نشان داده‌اند که تمرین های مذهبی و نیایش، موجب درونی شدن ایمان مذهبی و ارتقای وضعیت دوانی بازماندگان از جنگ ویتنام شده است. (12)
در دوران نو جوانی، یکی از اثرات بسیار روشن مسائل فرهنگی بررفتار جنسی نوجوانان، مداخلات مذهبی است. نوجوانانی که در مراسم مختلف مذهبی حضور جدی دارند، ارزش های مذهبی را جزء مهمی از زندگی خود درنظر می‌گیرند و کمتر به فعالیت های جنسی زود هنگام می‌پردازند. این یافته ها، در خصوص نوجوانان مذاهب مختلف کاتولیک، پروتستان و یهود، کاربرد یکسانی دارد.
در پژوهش هالپرن (13) و همکاران (1994)، ترشح هورمون تستوسترون و رابطة آن با دین داری، برروی صد پسر نوجوان بررسی شد. هدف آنها کنترل فعالیت جنسی بود. این افراد دریافتند که پرداختن به امور مذهبی و فعالیت های دینی، در ترشح هورمون جنسی تستوسترون نقش بسزایی دارد. زمانی که نوجوان به امور دینی سرگرم می‌شود، یا به مقدمات و اصول دینی توجه می‌کند، نگرش جنسی او منفی شده و رفتار جنسی‌اش کاهش می‌یابد؛ زیرا هنگام پرداختن به امور دینی، هورمون تستوسترون کمتر ترشح می‌شود و چون که این هورمون کم ترشح می‌شود، فعالیت جنسی نیز کاهش می‌یابد.
اثرات مداخلات مذهبی در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی مشکلات روان شناختی مورد بررسی شده است. همچنین، ارتباط بین مذهبی بودن و اضطراب و ناراحتی های روانی، در مطالعات همه گیر شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. برای نمونه، نتایج دو بررسی نشان داد، اضطراب و ناراحتی های روانی افرادی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند، بسیار کمتر از کسانی بود که به این اعتقادات پایبند نبودند.(14)
درمطالعات مختلف، از جمله پژوهش جلیلوند (1378) دربارة بررسی تأثیر نماز بر اضطراب دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران، مشاهده شد که آن دسته از دانش آموزانی که نماز می‌خوانند و مفید به تکالیف مذهبی اند از اضطراب کمتری رنج می‌برند.(15)
در پژوهش خلخالی (1380) با عنوان مقایسة نیم رخ رواین افراد با گرایش مذهبی بالا و پایین در شهرستان تنکابن، مشخص شد که دانشجویانی که اعتقادات مذهبی بیشتری داشتند کمتر به اختلالات روانی در آیتم های مربوط به آزمون(MMPI (16 مبتلا بوده‌اند.

چگونگی اثرات مذهب و شعایر دینی و مذهبی بر روان و جسم
 
پرسش این است که شعایر دینی و مذهبی به چه علت و با چه راه کارهایی می‌توانند بر روان و جسم انسان تأثیرهای مثبتی داشته باشند؟
عوامل فرهنگی و اجتماعی، از طریق مکانیسم کورتیکو و جتایتو (17) (قشری – نباتی) باعث تغییر فیزیولوژیکی می‌شوند. بدین معنا که محرک های محیطی، خواندن نماز، ذکر و.... از راه مراکز قشری مغز و ارتباط متقابل آنها با مراکز غدد تالاموس (18) وهیپوتالاموس، (19) مفهوم و رنگ عاطفی پیدا می‌کنند. (20)
از سوی دیگر، این مراکز با غدة هیپوفیز (21) در ارتباط ‌اند و هپیوفیز فعالیت غده های دیگر، از جمله غدد تیرویید و فوق کلیوی را تنظیم می‌کند. بدین صورت، یک امر محیطی و اجتماعی از طریق مکانیسم کورتیکو و جتایتو، در یک پدیدة فیزیولوژیک اثر می‌گذارد. این بدین معناست که تحریک هیپوفیز توسط هیپوتالاموس و آن هم با تأثیر گذاشتن بر از قشر مغز و ترشح هورمون های استرس زا باعث می‌شود که فرد در برابر فشارهای روانی مقاومت نشان دهد. همین فرآیند با تأثیر گذاشتن بر غدة تیرویید و غدد دیگر، باعث افزایش سوخت وساز بدن، و افزایش انرژی جسمی و روانی می‌گردد. (22)
حتی در بررسی های انجام شده، مشخص شده است که دعا، نیایش و دیگر شعایر دینی و انواع مدیتیشن ها، با استفاده از راه کار کورتیکو و جتایتو بر روی سلول های دفاعی بدن، همچون پادتن ها اثر گذاشته و مقاومت بدن را در برابر بیماری های جسمی مزمن، مانند سرطان، و بیماری روانی مزمن، همچون اسکیزوفرنی افزایش می‌دهد.
برگین (23) (1991) معتقد است که اندیشة مذهبی، به دلایل زیر، تأثیرات مثبت و پیامدهای مناسب بر وضعیت روان شناختی افراد دارد:
1.مذهب معنایی برای زندگی فراهم می‌سازد (چیزی که بتوان برای آن زیست و برای آن مرد)؛
2. امید و خوش بینی را فراهم می‌آورد؛
3. به افراد مذهبی، احساس کنترل توسط خداوند را می‌دهد که احساس عدم کنترل شخص را جبران می‌کند؛
4. راه و روش زندگی بهتر را برای فرد فراهم می‌آورد؛
5. هنجارهای مثبت اجتماعی ایجاد می‌کند که خود، حمایت های اجتماعی را برمی‌انگیزند.
از سوی دیگر، راه کارهای موجود در شعایر دینی و مذهبی، همچون آرام سازی و تخلیة هیجانی، از راه کارهایی هستند که باعث آرامش و کاهش دردهای جسمی و روانی می‌شوند.
1. آرام سازی: همان گونه که ذکر شد، آرام سازی دینی اساساً شیوه‌ای مطلوب برای کاهش دردهای بشری است. یکی از مصادیق ایجادکنندة آرامش در فرهنگ اسلامی، نماز است. در احادیث و روایات فراوانی، مسئله دست یابی به آرامش به وسیلة نماز، در سیرة ائمه و معصومین (ع) آورده شده است؛ برای مثال، داستان بیرون کشیدن تیر از پای حضرت علی (ع) هنگام نماز یا زمانی که پیامبر اکرم(ص) هنگام نماز به بلال می‌فرموند: ای بلال، ما را به آرامش برسان، مواردی از مسئله آرام سازی هستند.
همچنین، در احوال بزرگانی چون شیخ الرئیس ابوعلی سینا آمده است که هر گاه در حل مسئله‌ای فرومی‌ماند، دو رکعت نماز به جای می‌آورد. نماز از جمله عبادتی است که در ایجاد حالتی از آرام سازی کامل، آرامش روان و آسودگی عقل در انسان نقش اساسی دارد.
حالت آرام سازی، آرامش روان و آسودگی ناشی از نماز، از نظر روان شناسان، دارای اهمیت است؛ افزون براین، مؤمن پس از نماز، به دعا و نیایش به درگاه باری تعالی (تعقیبات نماز) می پردازد که این، خود به تداوم آرامش روانی برای مدتی پس از نماز کمک می‌کند.(24)
2. تخلیة هیجانی: یکی از جنبه های ارزنده و مهم نهادهای مذهبی، وابستگی و دل بستگی روحانی شدیدی است که یک مذهب به پایه های اصول اعتقادی آن دارد؛ به گونه‌ای که خالصانه و آگاهانه به آن عشق ورزیده، دستورهای آن را تعبداً اجرا می‌کند. یکی از مصادیق این عشق و اعتقاد را می‌توان در زیارتگاه ها و قبور ائمه (ع) و امام زاده ها، همچون مشهد مقدس دید. در این مکان مقدس، همه ساله زائران بسیار زیادی اعم از پیرو جوان سر از پا نشناخته و نیازمند و معتقد، خالص، سرشمار از هیجان ها و احساسات مذهبی، گرد حرم مطهر تجمع می‌کنند و بجز دعاهایی که به صورت گروهی یا فردی خوانده می‌شوند، بیشتر زائران، محکم به ضریح چسبیده، آن را می‌بوسند و در آغوش می‌کشند و امام را با تمام آرزوها و غصه های خود مورد خطاب قرار می‌دهند و به یاری می‌طلبند.
اثرات روانی بر قراری چنین ارتباطی با امام (ع) موضوعی واقعی است و این تجربه، اغلب با علاقه، وفاداری و خلوص نیت فرد ارتباط دارد. بدیهی است که از نظر مذهب شیعه، غیر از برداشت های بالا، نکات و اهداف عمیق تری نیز در زیارات عتبات متبرکه نهفته است.(25)
در فرایند زیارت و در آغوش کشیدن ضریح، راه کار کورتیکو و جتایتو بکار می‌افتد و همان اثرات فیزیولوژیکی دعا و نیایش، یعنی افزایش سلول های دفاعی بدن و افزایش فعالیت غدد مختلف بدن، ایجاد می‌کند.

نتیجه گیری
 
در این بررسی اجمالی تلاش شده است تا با مروری کوتاه، مبانی نظری و تحقیقی موجود، دربارة تأثیر شعایر دینی (دعا، نیایش، زیارت و...) بر بهداشت روانی بررسی شود:
1. عقیده براین است که یکی از راه های اساسی و پر اهمیت که بشر می‌تواند به کمک آن از ابتلا به بیماری های جسمی، روانی و اجتماعی پیشگیری کند، دعا، نیایش و نماز به بارگاه حق تعالی است. با کمک گرفتن از دین، نماز و نیایش، انسان به منبع بی پایان قدرت الهی وابسته شده و احساس اعتماد به نفس کرده، آغاز به فعالیت می‌کند و هر گز نا امیدی را به خود راه نمی‌دهد.
2.همة فعالیت های بدن تحت تأثیر دو سیستم عصبی و هورمونی قرار دارد. هر گونه اطلاعات واردشده به سیستم عصبی، نخست در بخش های مختلف مغز تجزیه و تحلیل قرار می‌شوند و براساس نوع اطلاعات، واکنش های متفاوتی به آنها داده می‌شود که این اثرات، یا از طریق راه های عصبی و یاهورمون های ترشح شده از غدد انجام می‌گیرند.
3. سیستم قشری – نباتی یک سیستم مغزی است که از طریق آن، می‌توان تأثیرات مطلوب شعایر دینی را تبیین کرد. توسل به امامان، دعا، نماز، و زیارت،ابتدا توسط قشر مغز دریافت می‌شوند و با توجه نیت و قصد نیروبخشی و افزایش توانایی، این اطلاعات در سیستم عصبی تجزیه و تحلیل می‌گردند و به سیستم ایمنی و غدد دستورصادر می‌شود که در برابر فشار روانی یا بیماری مقاومت نشان دهد. سلول های دفاعی بدن، از سیستم های مختلف ترشح می‌شوند وهریک از آنها، فعالیت خود را در اعضای مختلف انجام می‌دهند؛
4. با توجه به بررسی های انجام شده در مسائل دینی و علمی، می‌توان گفت که برای انجام پژوهش های دینی و علمی، می‌توان پیش فرض های لازم را از احادیث، روایات و آیات قرآنی برگرفت و براساس آنها، فرضیه های علمی تدوین و سپس به مرحلة آزمایش گذشته شوند؛ بنابراین، می‌توان براساس پیش فرض های دینی، علمی را بنا نهاد؛ چراکه در دین، در زمینة تأثیرات مثبت و مضر بسیاری از یافته های نوین علمی، مطالبی نهفته بود که با پیشرفت علم و فنّاوری، بیشتر آنها تأیید شده‌اند.

پی نوشت ها :
 

1. زهره خسروی، بررسی تأثیر نماز بر اختلالات روانی نوجوانان، ص49.
2.Chronobiology.
3. سید علی احمدی بحری، «نقش ایمان و اعتقاد مذهبی در درمان بیماری‌ها و معرفی 3 مورد»، اندیشه و رفتار، ش4، ص11-10.
4.Anabolism.
5.Somatothorop.
6.Cortisol
7. Adrenalin
8. Glocorticoeids
9.سید علی احمدی بحری، «نقش ایمان و اعتقاد مذهبی در درمان بیماری‌ها و معرفی 3 مورد»، اندیشه و رفتار، ش4، ص11-10.
10. منظر حسین اکبر، تأثیر مثبت نماز بر روان و جسم، ص8.
11. James and mamoel J.
12. زهره خسروی، بررسی تأثیر نماز بر اختلالات روانی نوجوانان، ص48.
13. Hallpern
14. علیرضا خاتونی، «بررسی تاثیر آوای قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت‌های ویژه قلبی پزشکی ایران، دانشکده پرستاری و مامایی، ص21.
15. محمد امین جلیلوند، بررسی رابطه نماز با اضطراب، ص 21-20.
16.Minnesota Multiphasic personality Inventory (MMPI)
17. Corticovegetative.
18.Thalamus
19. Hypothalamus
20. شهنام ابوالقاسمی، رابطه بین اضطراب و T.M، ص18.
21.Hypophysis
22. شهنام ابوالقاسمی، رابطه بین اضطراب و T.M، ص19.
23.Bergin
24. ایرج شاکری‌نیا، دین نیاز دیروز ، امروز و فردای انسان، ص24.
25. جعفر بلهری، نیروی شفا بخش ایمان»، روان شناسی، ش13، ص17.
 
منابع
- ابوالقاسمی، شهنام، «رابطه بین اضراب و T.M ». مقاله ارائه شده در همایش داخلی بهداشت روانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، 1378، ص 12- 18.
-احمدی بحری، سیدعلی، «نقش ایمان و اعتقاد مذهبی در درمان بیماری ها و معرفی 3 مورد»، اندیشه ورفتار، ش 4، آبان 1375، ص 23- 27.
-احمدی، علی اصغر، روان شناسی شخصیت از دیدگاه اسلامی، تهران، مؤسسه انتشارت امیرکبیر، 1368.
- آل یاسین، سیدعلی، «نقش مذهب در حفظ سلامت روان». ماهنامه پیوند، ش 174، آذر، 1373، ص 242 و 284
- بلهری، جعفر، «نیروی شفا بخش ایمان». روان شناسی، مرکز روان پزشکی رازی، ش 13، اردیبهشت، 1365، ص 84- 92.
- جلیلوند، محمد امین، «بررسی رابطه نماز با اضطراب». دانشگاه آزاد اسلامی. ش 8، تیر، 1378، ص 46 – 49.
- جیمز، ویلیام، دین و روان، ترجمة قائنی. تهران، آموزش انقلاب اسلامی، 1372.
- حسین اکبر، منظر، «تأثیر مثبت نماز بر روان و جسم». مقاله ارائه شده در سومین همایش استانی نماز. دانشگاه علوم پزشکی گیلان، اریبهشت، 1377.
- خاتونی، علیرضا، بررسی تأثیرآوای قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی پزشکی ایران، تهران دانشکده پرستاری و مامایی علوم پزشکی ایران، 1376.
- خسروی، زهره، «بررسی تأثیر نمازبر اختلالات روانی نوجوانان». دانشگاه آزاد اسلامی، ش 8 ، شهریور، 1378، ص 19-26.
- خلخالی، علی، «مقایسه نیمرخ روانی افراد با گرایش مذهبی بالا و پایین». مقاله ارائه شده درسلسله همایش های علمی – کاربردی جوان، دین افسردگی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، 1378.
- رمضانی، حمیدرضا، «بررسی وضعیت روانی و مذهبی افراد دارای HIV»، مقاله ارائه شده در اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1380
- شاکری نیا، ایرج، «تأثیر نماز بربهداشت روانی»، مقاله ارائه شده در سومین همایش استانی نماز، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، 1377.
- شاکری نیا، ایرج «دین نیاز دیروز، امروز و فردای انسان»، مقاله ارائه شده در همایش دین ودنیا از منظر امام علی (ع)، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 1379.
- شاکری نیا، عبدالله، «آرامش واطمینان قلبی، دست آورد ارزشمند شعایر دینی و تأثیر آن بر بهداشت روان» علوم تربیتی و روان‌شناسی، ج3، ش2، مهر، 1380، ص 31- 36.
- شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران، رشد، 1385.
- غباری، باقر، «باورهای مذهبی و اثرات آنها بر بهداشت روان»، اندیشه و رفتار، ش 4، آذر 1374، 17- 22.
- گیدنز، آنتونی، جامعه‌شناسی، ترجمة صبوری، تهران نی، 1373.
- میلانی‌فر، بهروز، بهداشت روانی، تهران، قومس، 1372.
- مطهری، مرتضی، طهارت روح، تهران، ستاد اقامه نماز، 1375.
- نجم عراقی، لعیا، «مطالعه تجربی دعای معنوی به عنوان روش الحاقی به روان درمانی»، روان‌شناسی و دین، ش 1، آبان، 1379، 26- 31.
اسلام و پژوهش های تریبیتی ش 3

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام


 محارم نسبی

هفت دسته از بانوان و دوشیزگان بر هفت دسته از مردان و پسران محرم اند،
یعنی ازدواج آن ها با یکدیگر حرام است.

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

محارم نسبی بر دو گونه اند:
1. شرعی که از راه حلال و ازدواج شرعی متولد شده باشند.
2. غیرشرعی که از راه نامشروع و یا زنا متولد شده باشند.
هر دو دسته محرم اند و ازدواج با آن ها حرام است.
ما در بخش توضیح پاسخ از همه ی این افراد با عنوان محارم یاد می کنیم.

محارم رضاعی

کسانی که از راه شیرخوارگی با آن ها بستگی پیدا می شود، با شرایطی خاص، (1) محارم رضاعی محسوب می شوند و ازدواج با آن ها حرام است. هرگاه کودکی با شرایطی خاص شیر زنی را بنوشد، آن زن و شوهرش، مادر و پدر رضاعی آن کودک به شمار می روند.

محارم سببی

پیوند و علاقه ی زناشویی موجب محرم شدن هر یک از زن و شوهر نسبت به خویشاوندانی است که در این جدول می آید:
ازدواج با این افراد حرام است، افزون بر آن، ازدواج مرد با خواهر زن تا وقتی که همسر او است و همچنین ازدواج با شوهر خواهر تا وقتی که همسر خواهر او است، حرام می باشد.
ب ـ ارتباط یا رابطه به مجموع رفتار های متقابل و کنش ها و واکنش های دو جانبه (3)اطلاق می شود. این رفتار ها شامل رفتار های اقتصادی، علمی، زناشویی و سیاسی می شود. ارتباط با جنس مخالف از یکی از حالات پیش گفته خارج نیست. دو جنس مخالف یا رفتار اقتصادی دارند یا علمی، یا زناشویی و یا سیاسی. صرف نظر از رفتار زناشویی که در قالب خاص خود و بر اساس پیوند ازدواج بین زن و شوهر محقق می شود، سایر رفتار ها مورد توجه است، زیرا این نوشتار درصدد بیان رفتار زناشویی نیست.
ارتباط های اقتصادی، علمی، سیاسی و هر نوع ارتباط قابل تصور دیگر به جز ارتباط زناشویی در یکی از اشکال ارتباط گفتاری، شنیداری و فیزیکی محقق می شود. برای مثال، در بحث اقتصادی، زن و مرد برای انجام یک معامله ابتدا همدیگر را ملاقات کرده، گفت و شنود می کنند و پس از عقد قرارداد، بر اساس عرف با یکدیگر دست می دهند و معامله را به انجام می رسانند.
تمامی این موارد اگر بر اساس آنچه در ادامه می آید، صورت پذیرد، مانعی ندارد و در این مسئله فرقی بین اقوام و دیگران نیست:

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

ارتباط دختر و پسر برای استفاده ی علمی

یکی از انواع ارتباط و معاشرت زنان و مردان، ارتباط علمی است، به گونه ای که مرد و زن (دختر و پسر) برای مباحث علمی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند که در صورت توجه به مسائل زیر هر گونه ارتباط بین دختر و پسر از جمله ارتباطات علمی که در چهارچوب ضوابط و به دور از شهوت رانی باشد، اشکال ندارد. در رابطه ی علمی صورت های زیر قابل تصور است:
1. ارتباط کلامی؛
2. ارتباط نگاهی؛
3. ارتباط فیزیکی.

اول: ارتباط کلامی

قرآن مجید به زنان مؤمن دستور می دهد: در کلام، با نرمی سخن مگویید «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا؛ (4)پس به نرمی (و ناز) سخن مگویید، تا کسی که در دلش (نوعی) بیماری است، طمع ورزد، و سخنی پسندیده بگویید.»
آیه درصدد بیان دو مطلب است:
الف ـ فضیلت زنان پیامبر بر دیگر زنان، اگر تقوا داشته باشند.
ب ـ کیفیت و اسباب تقوا که برخی از آن ها عبارت است، از جمله این که: 1. زن نباید هنگام صحبت کردن با نرمی صحبت کند. 2. زینت آرایی و خود نمایی نکردن در جامعه ی اسلامی.
در نتیجه صحبت کردن زن و مرد اگر با قصد لذت و شهوت رانی باشد، هم شنیدن صدای زن برای مرد و هم رسانیدن صدا به گوش مرد برای زن حرام است، و در غیر این صورت، شنیدن صدای جنس مخالف یا رسانیدن صدا به گوش او جایز است.

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

تذکرات

1. مردها می توانند با نامحرم صحبت کنند با شرایط زیر:
الف ـ به قصد لذت و ریبه نباشد.
ب ـ با صحبت کردن به گناه آلوده نشوند. (5)
2. برای زنان حرام است صدای خود را به گوش نامحرم برسانند.(6)
صحبت کردن با نامحرم در امور غیرضروری مکروه است، به ویژه اگر مخاطب جوان باشد.(7)
3. اگر مردی بداند در صورتی که با نامحرم صحبت کند، به گناه خواهد افتاد، نباید با آن صحبت کند، خواه زن به گونه ای سخن گوید که مرد را به گناه بیندازد یا درباره ی مطلبی صحبت کند که مرد به گناه بیفتد.(8)
4. اگر مردی به قصد به حرام انداختن نامحرمی با او صحبت کند، حرام است.(9)
5. خانم ها نباید در هنگام صحبت کردن با نامحرم صدای خود را رقیق و نازک کنند، به گونه ای که اگر در دل مخاطب مرضی باشد، او را به خود جلب کند، هر چند درباره ی مطالب عادی (و علمی) صحبت کنند.

دوم: ارتباط نگاهی

تمامی سخنانی که در ارتباط با سخن گفتن بیان کردیم در مورد نگاه کردن نیز مطرح است در این جا به چند مساله اشاره می شود. نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولی اگر بدون قصد لذت باشد مانعی ندارد. نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و نگاه کردن به صورت، بدن و موی دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه ی نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد، ولی بنابر احتیاط باید جاهایی را مثل ران و شکم که معمولاً می پوشانند نگاه نکند. زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند.(10)

سوم: ارتباط فیزیکی

سماعة بن مهران می گوید: از دست دادن مرد با زن پرسیدم، امام صادق (ع) فرمود: حلال نیست مرد با زن مصافحه کند، مگر زنی که ازدواج کردن با او حرام است که عبارت اند از: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر، دختر برادر و مادر زن. مصافحه تنها از روی لباس باید باشد و نباید دست زن را فشار دهد.(11)
ظاهرا این حکم به دست دادن اختصاص ندارد، بلکه هر تماسی را شامل می شود، زیرا ویژگی خاصی در مصافحه وجود ندارد و علت این که در روایات از آن یاد شده، این است که مورد ابتلا است. همچنین روایت وارد شده درباره ی بیعت زنان با پیامبر اکرم (ص) به وسیله ی فرو کردن دست درون ظرف آب، بیانگر جایز نبودن مصافحه است.
افزون بر این، وقتی نگاه حرام باشد، به یقین لمس کردن حرام است و این مقتضی اولویت قطعی است که از عرف فهمیده می شود. گفتنی است بین جواز نگاه و جواز لمس، ملازمه ای وجود ندارد، یعنی اگر بگوییم نگاه کردن به صورت و دست های بیگانه جایز است، لمس آن جایز نیست، مگر از روی لباس، و به طور کلی در تماس فیزیکی ، قصد لذت ملاک نیست، بلکه صرف این عمل اگر از روی عمد انجام پذیرد، از نظر شرع جایز نیست.(12)
نتیجه
هر گونه ارتباط و معاشرت علمی با رعایت موارد یاد شده جایز است، اما گاهی دیده می شود در دل برخی مردان و زنان شیطان چنان رسوخ می کند که به مراوده و معاشرت با نامحرم گرایش دارند و در حالی که می توانند مطلبی را از همجنس خود و یا محرم بپرسند، اصرار دارند از غیر همجنس نامحرم سوال کنند که از این جهت نیز باید اجتناب و دوری کرد، زیرا این گونه مراوده ها معمولاً با قصد لذت همراه است و شرعاً حرام می باشد و در برخی زمینه ها به عنوان مقدمه ی ترک حرام واجب می شود که هر چند این معاشرت خالی از اشکال باشد، این معاشرت (سخن گفتن، نگاه کردن) را انجام ندهند. علاوه بر این که واقع شدن در جایگاه گناه نیز حرام است.
مساله ی دیگر خلوت است که صرف خلوت (خالی از نگاه، صحبت و یا تماس) موضوعیت دارد و بر منبع آن و پیشگیری از آن اصرار شده است. بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت جایز نیست یا خلاف احتیاط است (13) در ذیل این مسئله علما و مراجع بزرگ تقلید توضیحاتی داده اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. تحریر الوسیله، امام خمینی، کتاب الرضاع.
2. در صورتی که مرد با زن خود آمیزش کرده باشد و بنابراین، تنها اجرای عقد برای محرمیت کافی نیست.
3. فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوری، ج 4، ص 3540.
4. احزاب، 32.
5. العروة الوثقی، ج 2، ص 804.
6. همان.
7. تحریرالوسیله، مسئله 29.
8. همان.
9. همان.
10. توضیح المسایل مراجع، انتشارات جامعه ی مدرسین، ج 2، مسئله 2433، ص 415.
11. وسایل الشیعه، ج 14، باب 15، ح 2.
12. ر.ک: معاشرت زنان و مردان، حسن صادقی.
13. رساله ی مراجع مسئله، 889.

منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.

ارزیابی رشد و تکامل کودک

ارزیابی رشد و تکامل کودک


 ارزیابی رشد کودک چیست؟

کودکان با سرعت و الگوهای متفاوتی رشد می کنند: برخی حرف زدن را خیلی زود شروع می کنند؛ بعضی دیگر هم حتی قبل از اینکه بچه های همسن آنها بتوانند چهار دست و پا راه بروند، یاد می گیرند که ایستاده راه بروند. اما اگر به نظر می رسد که کودک شما در دوره ای از رشد، خارج از محدوده طبیعی قرار دارد، شما باید او را مورد ارزیابی رشد قرار دهید. در واقع، ارزیابی رشد یک ارزیابی ساخت یافته از میزان رشد کودک شما در حیطه های توانایی های فیزیکی، زبان، فهم و درک، مهارتهای اجتماعی و عاطفی است. یک متخصص ارزیابی رشد یا تیمی از متخصصین (که ممکن است شامل متخصص اطفال، متخصص زبان، متخصص شنوایی، متخصص کاردرمانی، روانشناس کودک، روانپزشک کودکان، و افراد دیگر باشد) می توانند این ارزیابی را انجام دهند.
متخصص یا تیم متخصصین، میزان رشد کودک شما را با میزان طبیعی رشد در سن او مقایسه کرده و مشکلات یا تاخیرهای تکاملی احتمالی را مشخص می سازند. در کل، شما باید به سوالات نسبتا فراوان و جزئی در مورد رشد، حرکات فیزیکی، رفتار، بازی ها و روابط متقابل کودک با اعضای خانواده و دیگر افراد و اشیا موجود در محیط پیرامون او، پاسخ دهید. همچنین کودک شما مورد یک سری آزمایشها قرار می گیرد که ممکن است شامل تستهای فیزیکی، شنوایی و بینایی، بررسی نحوه بازی کودک، و آزمونهای استاندارد (که از کودک می خواهند کارهای مشخصی را انجام دهد) باشند، و نهایتا نقاط قوت و ضعف او را مشخص می سازند. اگر مربی یا پزشک کودک شما توصیه کند که او را تحت ارزیابی رشد قرار دهید، شما ممکن است عصبانی شوید، بترسید یا حتی احساس گناه کنید. هیچ پدر و مادری دوست ندارند بشنوند که فرزندشان مشکلی دارد. نگرانی شما طبیعی است، اما به خاطر داشته باشید که این آزمونها، یک ارزیابی ساده از کودک شما هستند. این آزمونها به هیچ وجه برای تشخیص عیب یا بیماری کودک نیستند (هر چند ممکن است در انتها به شما پیشنهاد بدهند که کودک را برای بررسی ابتلا به بیماری یا مشکل خاصی، مورد معاینه دقیقتر قرار دهید) و همچنین نمی توان این آزمایشها را نشانه وجود یک مشکل جدی در کودک دانست. در بسیاری از موارد، این ارزیابی مشخص می کند که کودک کاملا طبیعی است، و احتیاج به درمان یا مراقبتهای اضافی ندارد. حتی اگر پزشک یا معلم کودک احتمال دهند که او به یک بیماری یا مشکل دچار شده است، ممکن است راهکارهایی را به شما پیشنهاد بدهند که با کودک خود در خانه تمرین کنید تا مشکل او برطرف شود. سعی کنید با فکر باز با این موضوع برخورد کنید، و به یاد داشته باشید که هدف نهایی این ارزیابی آن است که به کودک شما کمک کند تا رشدی سالم و طبیعی داشته باشد.

از کجا می توانم بفهمم که باید کودک را مورد ارزیابی قرار داد؟

متخصص اطفال در هر نوبت معاینه کودک، رشد او را مورد بررسی قرار می دهد. اگر او مشاهده کند که کودک شما در یکی از زمینه های رشد، تا حد زیادی از همسالان خود عقب مانده است، ممکن است شما را به یک متخصص رشد ارجاع دهد تا این آزمونها را انجام دهید.
البته شما هم به عنوان پدر یا مادر می توانید ضرورت انجام این آزمونها را تشخیص دهید. شما بهتر از هر کس دیگری فرزند خود را می شناسید و ممکن است اولین کسی باشید که یکی از نشانه های تاخیر در رشد را مشاهده کنید. پزشک در هر نوبت معاینه، تنها چند دقیقه را با کودک شما سپری می کند، پس به سادگی ممکن است از توجه به نشانه های ظریف و کوچک، غفلت ورزد. اگر شما در مورد یکی از نشانه های رشد (مثلا حرف زدن یا توانایی برداشتن و گرفتن اجسام) نگران هستید و پزشک شما در این مورد صحبتی نکرد، می توانید این موضوع را با او مطرح کرده و بخواهید که شما را به یک متخصص ارجاع دهد.
اگر کودکتان را به مهدکودکی می برید که پرسنل آن در زمینه رشد کودک آموزش دیده اند، مدیر مهد یا مربی کودکتان نیز می تواند پیشنهاد مراجعه به متخصص را مطرح کند.

خصوصیات یک ارزیابی رشد و تکامل خوب چیست؟

ارزیابی کودکان مختلف ممکن است کاملا متفاوت باشد زیرا کودکان و خانواده های آنها با یکدیگر بسیار متفاوتند. بهترین ارزیابی ها در زمینه بررسی سلامت جسمی و روحی کودکان ، مشخصات زیر را دارند:
• والدین و متخصصین به همراه یکدیگر در ارزیابی شرکت می کنند: شما در زمینه رفتارهای کودک خود متخصص هستید؛ پس باید در فرآیند ارزیابی، نقشی کلیدی داشته باشید. اطلاعات و نظرات شما برای تعیین وضعیت واقعی کودک، بسیار مهم و تعیین کننده هستند.
• ارزیابی باید توسط یک تیم (که می تواند شامل متخصص اطفال، متخصص شنوایی، روانشناس کودک، روانپزشک کودک، و دیگران باشد) انجام شود تا تصویری کامل از مهارتهای کودک به دست بیاید. اعضای تیم باید درک قابل قبول و مناسبی از فرآیند رشد کودک داشته باشند.
• کودک شما باید در چند جلسه و با حضور افراد مختلف مورد معاینه قرار گیرد. رفتار، فرآیندی بسیار پیچیده است. برای به دست آوردن تصویری دقیق و کامل از بازی، یادگیری، نحوه استدلال، حرکات، روابط متقابل و سایر ویژگیهای کودک، او باید در محیطهای مختلف مورد بررسی و آزمایش قرار گیرد. به عنوان مثال، رفتارهای او در زمانی که همراه شما است ممکن است با زمانی که در مهدکودک است یا زمانی که با خواهر و برادرهایش است، متفاوت باشد. یک تیم خوب ارزیابی، همه این موارد را مد نظر قرار می دهد.
• فرآیند ارزیابی باید نقاط قوت و نقاط ضعف کودک شما را مشخص سازد: رشد کودک، یک فرآیند پیچیده است و در یک ارزیابی خوب، باید فعالیت و عملکرد کودک در حیطه های مختلف (و نه تنها در یک یا دو موردی که به نظر می رسد او مشکل دارد) مورد بررسی قرار گیرد.
• نباید کودک را مجبور کرد که در طول آزمایش، از شما جدا شود؛ زیرا اگر کودک عصبی یا ترسیده باشد، نمی توان از او انتظار داشت که توانایی های خود را به بهترین شکل ممکن بروز دهد.
• ارزیابی باید مانند کمک کردن باشد. ارزیابی رسمی از رشد کودک، غالبا اولین گام در تعیین این است که آیا کودک شما به دخالت پزشکی یا درمان زودرس نیاز دارد یا خیر. اما پس از انجام آزمون، بسیاری از والدین می گویند که خود آزمون نیز بسیار مفید بوده است. در طول این فرآیند، باید احساس کنید که اطلاعات و دانش شما پیرامون کودکتان در حال افزایش است، پاسخ بسیاری از سوالات خود را در مورد رشد کودک خواهید گرفت و ایده های جدیدی در زمینه نحوه ارتباط برقرار کردن با کودکتان به دست می آورید. حتی ممکن است احساس آرامش پیدا کنید. هرچند مواجه شدن با یک مشکل احتمالی در مورد رشد کودک می تواند ناراحت کننده باشد، اما دانستن اینکه می توان این مشکل را تا حد زیادی برطرف کرد، یک گام بزرگ رو به جلو است.

چگونه می توانم مطمئن شوم که فرزندم، بهترین نتیجه ممکن را به دست آورده است؟

آمادگی قبلی برای ارزیابی و بازی کردن نقش وکیل مدافع کودک، دو کار مهمی هستند که شما می توانید انجام دهید تا از به دست آمدن نتایج دقیق و مناسب اطمینان حاصل کنید. در اینجا به چند نکته خاص اشاره می کنیم:
• در صورت امکان پدر و مادر (هر دو) باید در آزمونها حضور پیدا کنند. شما ممکن است اطلاعات یا ایده های متفاوتی داشته باشید که در اختیار متخصصان قرار دهید و همچنین می توانید یادداشتها و نکات آزمون را بعدا با یکدیگر در میان بگذارید تا مطمئن شوید که همه چیزهایی را که در طول آزمون رخ داده است، به درستی درک کرده اید. اطمینان حاصل کنید که کودک در زمان آزمون، سالم، سر حال و آرام است. مثلا اگر کودک ترسیده باشد، سرماخوردگی داشته باشد یا به عفونت گوش مبتلا شده باشد، نمی تواند بهترین نتایج ممکن را در آزمونها به دست آورد. سعی کنید برای پاسخ دادن به هر سوالی که ممکن است متخصصین رشد از شما بپرسند، آماده باشید.
• پس از پایان آزمون، بخواهید که یک گزارش کتبی از نتیجه آن به شما بدهند. در مورد هر چیزی که احتمالا نفهمیده اید، سوال بپرسید: خواه بخشی از خود آزمون باشد یا قسمتی از اصطلاحات به کار رفته در گزارش نهایی.
• اگر ارزیابی نهایتا به یکی از تاخیرهای رشدی اشاره کرد، بهتر است پیش از آغاز درمان یا مداخله پزشکی، نظر یک متخصص دیگر را نیز جویا شوید و یا یک بار دیگر آزمون ارزیابی رشد را انجام دهید. درمان ممکن است برای شما و کودکتان گران قیمت، زمان بر و طاقت فرسا باشد. پیش از آغاز درمان، اطمینان حاصل کنید که تشخیص مشکل یا بیماری، با دقت کافی صورت گرفته است.
• ارزیابی رشد را به طور دوره ای و در فواصل زمانی مناسب، انجام دهید. رشد کودکان بسیار سریع و با سرعت و الگوهای متفاوتی رخ می دهد، پس ارزیابی دوره ای آنها بسیار مهم است. کودک شما می تواند با رشد سریع، یکی از تاخیرهای رشدی خود را جبران کند و یا ممکن است تاخیرهای رشدی جدیدی در او رخ بدهند. نظارت دائمی، می تواند هرگونه تغییر را به سرعت تشخیص دهد.