روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی
روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

روان شناسی و مشاوره و مقالات روان شناسیُ اختلالات رفتاری و روانی

مقالات روان شناسی و مشاوره و اختلالات رفتاری و روانی

کورتیزول و استرس: چگونه سالم بمانیم؟

کورتیزول و استرس: چگونه سالم بمانیم؟
 کورتیزول یکی از هورمون‌های مهم بدن است که توسط غدّه‌های آدرنال ترشح می‌شود و در فعالیت‌های زیر دخالت دارد:
تنظیم فشار خون
سوخت و ساز مناسب قند
آزادسازی انسولین برای حفظ سطح قند خون
سیستم دفاعی بدن
واکنش تحریکی و التهابی
کورتیزول به طور طبیعی صبح‌ها در بالاترین سطح و شب‌ها در پائین‌ترین سطح، در بدن وجود دارد. با وجودی که استرس تنها دلیل ترشح کورتیزول به جریان خون نیست امّا به دلیل آن که ترشح کورتیزول در جریان واکنش بدن به استرس، در سطح بالایی صورت می‌گیرد و نیز به دلیل آن که کورتیزول مسئول چند تغییر مربوط به استرس در بدن است به آن «هورمون استرس» گفته می‌شود.
کمی افزایش کورتیزول در بدن، تأثیرات مثبتی به دنبال دارد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش سریع انرژی به منظور مقابله بدن
افزایش فعالیت‌های حافظه
بالا رفتن ناگهانی توان دفاعی بدن
حس کمتر نسبت به درد
کمک به حفظ تعادل حیاتی در بدن
با وجودی که کورتیزول، بخش مهم و مفیدی از واکنش بدن به استرس است، امّا نکته مهم این است که واکنش آرامشی بدن نیز باید فعّال گردد تا کارکرد بدن بتواند به حالت طبیعی و عادی باز گردد. متأسفانه در محیط پراسترس کنونی ما، واکنش بدن به استرس آنقدر زیاد فعّال می‌گردد که غالباً فرصت لازم برای بازگشت به حالت طبیعی و عادی به دست نمی‌آید و بدین خاطر است که استرس‌ها تبدیل به استرس مزمن می‌گردند.
نشان داده شده است که وجود سطح بالا و طولانی کورتیزول در جریان خون (آنچنان که در استرس مزمن پیش می‌آید) دارای تأثیرات منفی است، مانند:
اختلال در عملکردِ شناختی
اختلال در عملکرد تیروئید
عدم تعادل میزان قند خون
کاهش تراکم استخوان
کاهش بافت عضلات
افزایش فشار خون
تضعیف سیستم دفاعی و واکنش‌های تحریکی بدن
افزایش چربی‌های شکمی که نسبت به تراکم چربی در سایر قسمت‌های بدن، بیشتر مشکل‌زاست. برخی از مشکلات سلامتی مربوط به افزایش چربی‌های شکمی عبارتند از حملات قلبی، ایجاد سطح بالای کلسترول «بد» ( LDL ) و سطح پائین کلسترول «خوب» ( HDL ) که خود به مشکلات سلامتی دیگری می‌انجامد.
برای نگهداری کورتیزول در سطحی مناسب و تحت کنترل، باید واکنش‌های آرامشی بدن پس از هر واکنش به استرس، فعّال گردد. شما می‌توانید یاد بگیرید که چگونه با استفاده از روش‌های مختلف مدیریت استرس به بدن خود آرامش ببخشید و نیز می‌توانید به منظور کاهش استرس‌های محیطی، سبک زندگی خود را تغییر دهید. بسیاری از افراد، روش‌های زیر را برای آرامش یافتن و حفظ سطح مناسب کورتیزول بدن، مناسب و کمک کننده یافته‌اند:
تصویرسازی ذهنی
نوشتن خاطرات روزانه
خود- هیپنوتیزم
ورزش
یوگا
گوش دادن به موسیقی
تمرین تنفس
مدیتیشن
فعالیت جنسی
سایر روش‌ها
میزان ترشح کورتیزول در افراد مختلف متفاوت است. انسان‌ها به طور بیولوژیکی واکنش‌های متفاوتی به استرس نشان می‌دهند. ممکن است یک نفر در یک موقعیت مشابه نسبت به یک فرد دیگر، سطح بیشتری از کورتیزول ترشح می‌کند. مطالعات نشان داده‌اند که افرادی که در واکنش به استرس، سطح بیشتری کورتیزول ترشح می‌کنند، تمایل به خوردن غذای بیشتر نیز دارند.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار
منبع
“Cortisol and Stress”, How to Stay Healthy”, Elizabeth Scott,
http://stress.about.com

کورتیزول و استرس: چگونه سالم بمانیم؟

کورتیزول و استرس: چگونه سالم بمانیم؟
 کورتیزول یکی از هورمون‌های مهم بدن است که توسط غدّه‌های آدرنال ترشح می‌شود و در فعالیت‌های زیر دخالت دارد:
تنظیم فشار خون
سوخت و ساز مناسب قند
آزادسازی انسولین برای حفظ سطح قند خون
سیستم دفاعی بدن
واکنش تحریکی و التهابی
کورتیزول به طور طبیعی صبح‌ها در بالاترین سطح و شب‌ها در پائین‌ترین سطح، در بدن وجود دارد. با وجودی که استرس تنها دلیل ترشح کورتیزول به جریان خون نیست امّا به دلیل آن که ترشح کورتیزول در جریان واکنش بدن به استرس، در سطح بالایی صورت می‌گیرد و نیز به دلیل آن که کورتیزول مسئول چند تغییر مربوط به استرس در بدن است به آن «هورمون استرس» گفته می‌شود.
کمی افزایش کورتیزول در بدن، تأثیرات مثبتی به دنبال دارد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش سریع انرژی به منظور مقابله بدن
افزایش فعالیت‌های حافظه
بالا رفتن ناگهانی توان دفاعی بدن
حس کمتر نسبت به درد
کمک به حفظ تعادل حیاتی در بدن
با وجودی که کورتیزول، بخش مهم و مفیدی از واکنش بدن به استرس است، امّا نکته مهم این است که واکنش آرامشی بدن نیز باید فعّال گردد تا کارکرد بدن بتواند به حالت طبیعی و عادی باز گردد. متأسفانه در محیط پراسترس کنونی ما، واکنش بدن به استرس آنقدر زیاد فعّال می‌گردد که غالباً فرصت لازم برای بازگشت به حالت طبیعی و عادی به دست نمی‌آید و بدین خاطر است که استرس‌ها تبدیل به استرس مزمن می‌گردند.
نشان داده شده است که وجود سطح بالا و طولانی کورتیزول در جریان خون (آنچنان که در استرس مزمن پیش می‌آید) دارای تأثیرات منفی است، مانند:
اختلال در عملکردِ شناختی
اختلال در عملکرد تیروئید
عدم تعادل میزان قند خون
کاهش تراکم استخوان
کاهش بافت عضلات
افزایش فشار خون
تضعیف سیستم دفاعی و واکنش‌های تحریکی بدن
افزایش چربی‌های شکمی که نسبت به تراکم چربی در سایر قسمت‌های بدن، بیشتر مشکل‌زاست. برخی از مشکلات سلامتی مربوط به افزایش چربی‌های شکمی عبارتند از حملات قلبی، ایجاد سطح بالای کلسترول «بد» ( LDL ) و سطح پائین کلسترول «خوب» ( HDL ) که خود به مشکلات سلامتی دیگری می‌انجامد.
برای نگهداری کورتیزول در سطحی مناسب و تحت کنترل، باید واکنش‌های آرامشی بدن پس از هر واکنش به استرس، فعّال گردد. شما می‌توانید یاد بگیرید که چگونه با استفاده از روش‌های مختلف مدیریت استرس به بدن خود آرامش ببخشید و نیز می‌توانید به منظور کاهش استرس‌های محیطی، سبک زندگی خود را تغییر دهید. بسیاری از افراد، روش‌های زیر را برای آرامش یافتن و حفظ سطح مناسب کورتیزول بدن، مناسب و کمک کننده یافته‌اند:
تصویرسازی ذهنی
نوشتن خاطرات روزانه
خود- هیپنوتیزم
ورزش
یوگا
گوش دادن به موسیقی
تمرین تنفس
مدیتیشن
فعالیت جنسی
سایر روش‌ها
میزان ترشح کورتیزول در افراد مختلف متفاوت است. انسان‌ها به طور بیولوژیکی واکنش‌های متفاوتی به استرس نشان می‌دهند. ممکن است یک نفر در یک موقعیت مشابه نسبت به یک فرد دیگر، سطح بیشتری از کورتیزول ترشح می‌کند. مطالعات نشان داده‌اند که افرادی که در واکنش به استرس، سطح بیشتری کورتیزول ترشح می‌کنند، تمایل به خوردن غذای بیشتر نیز دارند.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار
منبع
“Cortisol and Stress”, How to Stay Healthy”, Elizabeth Scott,
http://stress.about.com

فلسفه زندگی

فلسفه زندگی

کسانی وجـود دارنـد کـه مـعـتـقدند اگر هر فردی از فلسفه زندگی شخصی خود پیروی کند کارخطرناکی نموده است. مــمکن است دیگران به شما به چشم یک فرد مـغرور و یـا بیش از حد مقید به اخلاق بنگرند. از طرف دیگر نگاه کنـید کـه چـگونه هـر فـرد نـامـدار و یـا نـه چندان مشـهور تـلاش میکند که به شما روش زندگی کردن را تحمیل می کند.                                                   

به هر صورت من تصور میکنم نکات زیر شما را در پیشبـرد زندگیتان یاری خواهند نمود:

 1- بهتر است بدنبال صلح و آرامش باشیم تا دنبال عدالت: مـن این نکته را در اکثر عرصه های زندگی خود بکار برده ام و نتایج خوبی نیز گرفته ام.

2- زندگی یک سفر میباشد نه یک مقصد: تا زمانیـکه شما دقـیقا مفهوم این نکته را متوجه نشده باشید ممکن است زندگی یتان را شتابان در جستجوی یک خط پایان کــه وجود خارجی ندارد سپری کنید. آهسته تر گام بردارید و به نکته 3 عمل کنید.

3- وقت را غنیمت بشمارید: بـهتـر اسـت کـه افـسـوس کارهایی که انجام داده ایم را بخوریم بجای آنکه تا آخر عمر افسوس کارهای انجام نداده را. بسیار خوب بنابراین زمان حال را به سادگی برای موضوعات بی اهمیت هدر ندهید.

4- اجازه ندهید آدمهای پست شما رازیر پای خود خورد کنند: مـردم همـیـشـه در تلاش هستند شما را ناراحت و تحقیر کـنـنـد. تـنـها بـه آن دلیـل کـه عـقیده یک فرد برای دیـگران حـائـز اهــمیت می باشد، به مفهوم آن نیست که حـق با آن فـرد اسـت. شـایـد بسیاری از مردم از سخنانی که شما به زبان می آورید، کارهایی که انجام مـیدهید و یا آنکه چگونه مقابل دیگران ظاهر می گردید، خوشـشان نیاید اما خـیـلی هـای دیگر آن را می پسندند. زیاد به عقاید دیگران نسبت به خودتان حساس نباشید.

5- بپذیرید که جهان بی عیب و نقص و کامل نیست: تنها به شما میگویـم که بهتر است از آن بگذرید: جهان کامل نیست. بنابراین آنقدر نسبت به مسائل دنیوی کــمالگرا نباشید.

6- عقیده یک فرد تنها متعلق به یک فرد می باشد: پـذیرش ایــن نـکتــه در زنـدگی اندکی دشوار بنظر می رسد امـا پیروی از آن بسیار سود مند میباشد. پژوهشـها بیانگر آن است که انسانها بطور کلی تمایل دارند تنها عقاید مثـبت در رابـطه با خودشان را به خاطر بسپارند و نقاط منفی را فراموش کنند. بنابر ایـن زیاد به عقـیـده مثبت و یا منفی یک فرد نسبت به خودتان اهمیت ندهید.

7- زندگی کنید و اجازه دهید دیگران نیز زندگی خودشان را بکنند: لـزومـی نــدارد شما از دیگران نـفـرت داشـتـه باشید. اگر انرژی خود را صرف آن کنید که از دیگران متنفر باشید، کارتان تمام است ( دیگر انرژی برای انجام کارهای مثبت نخواهید داشت). افـراد بسیاری در جهان وجود داشته اند که تلاش میکردند تنوع و تفاوتها را محدود گـردانند اما ناکام مانده اند. بنابر چرا شما خود را بزحمت می اندازید؟ زندگی خود را بـکنـیـد و اجازه دهید دیگران نیز زندگی خود را بکنند.

8- شما تنها دارای یک جسم و چهره میباشید: می خــواهید آنها را دوست داشته باشید و یا از آنها بیزار باشید. تا آخر عمر متعلق به شما خواهند بود.

9- دیگران آیینه شما میباشند: نمیتوانید عاشق و یا متنفر خصیصه ای در فرد باشید مگر آنکه عاشق و یا متنفر آن خصیصه در وجود خودتان باشید.

10- زندگی دقیقا همان چیزی میباشد که شما می اندیشید: شـما تـمـام ابـزار و منابع ضروری را در اختیار دارید. آن که چگونه از آنها استفاده میکنید به خودتان بستگی خواهد داشت.

11- هیچ جایی بهتراز آنجایی که هستید، نمی باشد: و یا آنـکه مـرغ همسایه غاز نیست.

12- درزندگی چیزی بعنوان شکست وجود ندارد - تـنها آموختن است که وجود دارد: رشد فردی فرایند آزمون و خطا می باشد. تنها یک آزمایش است.شما در مدرسه تمام وقتی موسوم به "زندگی" ثبت نام شده اید و هـمـواره در حـال آمـوزش و یـادگیری می باشید. این درسها تا زمانی که آموخته نگردند برای شمـا به اشـکـال مخـتلف تکرار خواهند شد. فرایند آموزش پایانی ندارد.

13- تلویزیون دنیای واقعی را نمایش نمی دهد: در زنـدگـی واقـعـی مـردم مـجـبـور می باشند کافی شاپ ها را ترک کرده و به سر کار خود روند.

منبع:جستجو _ نت

فلسفه زندگی

فلسفه زندگی

کسانی وجـود دارنـد کـه مـعـتـقدند اگر هر فردی از فلسفه زندگی شخصی خود پیروی کند کارخطرناکی نموده است. مــمکن است دیگران به شما به چشم یک فرد مـغرور و یـا بیش از حد مقید به اخلاق بنگرند. از طرف دیگر نگاه کنـید کـه چـگونه هـر فـرد نـامـدار و یـا نـه چندان مشـهور تـلاش میکند که به شما روش زندگی کردن را تحمیل می کند.                                                   

به هر صورت من تصور میکنم نکات زیر شما را در پیشبـرد زندگیتان یاری خواهند نمود:

 1- بهتر است بدنبال صلح و آرامش باشیم تا دنبال عدالت: مـن این نکته را در اکثر عرصه های زندگی خود بکار برده ام و نتایج خوبی نیز گرفته ام.

2- زندگی یک سفر میباشد نه یک مقصد: تا زمانیـکه شما دقـیقا مفهوم این نکته را متوجه نشده باشید ممکن است زندگی یتان را شتابان در جستجوی یک خط پایان کــه وجود خارجی ندارد سپری کنید. آهسته تر گام بردارید و به نکته 3 عمل کنید.

3- وقت را غنیمت بشمارید: بـهتـر اسـت کـه افـسـوس کارهایی که انجام داده ایم را بخوریم بجای آنکه تا آخر عمر افسوس کارهای انجام نداده را. بسیار خوب بنابراین زمان حال را به سادگی برای موضوعات بی اهمیت هدر ندهید.

4- اجازه ندهید آدمهای پست شما رازیر پای خود خورد کنند: مـردم همـیـشـه در تلاش هستند شما را ناراحت و تحقیر کـنـنـد. تـنـها بـه آن دلیـل کـه عـقیده یک فرد برای دیـگران حـائـز اهــمیت می باشد، به مفهوم آن نیست که حـق با آن فـرد اسـت. شـایـد بسیاری از مردم از سخنانی که شما به زبان می آورید، کارهایی که انجام مـیدهید و یا آنکه چگونه مقابل دیگران ظاهر می گردید، خوشـشان نیاید اما خـیـلی هـای دیگر آن را می پسندند. زیاد به عقاید دیگران نسبت به خودتان حساس نباشید.

5- بپذیرید که جهان بی عیب و نقص و کامل نیست: تنها به شما میگویـم که بهتر است از آن بگذرید: جهان کامل نیست. بنابراین آنقدر نسبت به مسائل دنیوی کــمالگرا نباشید.

6- عقیده یک فرد تنها متعلق به یک فرد می باشد: پـذیرش ایــن نـکتــه در زنـدگی اندکی دشوار بنظر می رسد امـا پیروی از آن بسیار سود مند میباشد. پژوهشـها بیانگر آن است که انسانها بطور کلی تمایل دارند تنها عقاید مثـبت در رابـطه با خودشان را به خاطر بسپارند و نقاط منفی را فراموش کنند. بنابر ایـن زیاد به عقـیـده مثبت و یا منفی یک فرد نسبت به خودتان اهمیت ندهید.

7- زندگی کنید و اجازه دهید دیگران نیز زندگی خودشان را بکنند: لـزومـی نــدارد شما از دیگران نـفـرت داشـتـه باشید. اگر انرژی خود را صرف آن کنید که از دیگران متنفر باشید، کارتان تمام است ( دیگر انرژی برای انجام کارهای مثبت نخواهید داشت). افـراد بسیاری در جهان وجود داشته اند که تلاش میکردند تنوع و تفاوتها را محدود گـردانند اما ناکام مانده اند. بنابر چرا شما خود را بزحمت می اندازید؟ زندگی خود را بـکنـیـد و اجازه دهید دیگران نیز زندگی خود را بکنند.

8- شما تنها دارای یک جسم و چهره میباشید: می خــواهید آنها را دوست داشته باشید و یا از آنها بیزار باشید. تا آخر عمر متعلق به شما خواهند بود.

9- دیگران آیینه شما میباشند: نمیتوانید عاشق و یا متنفر خصیصه ای در فرد باشید مگر آنکه عاشق و یا متنفر آن خصیصه در وجود خودتان باشید.

10- زندگی دقیقا همان چیزی میباشد که شما می اندیشید: شـما تـمـام ابـزار و منابع ضروری را در اختیار دارید. آن که چگونه از آنها استفاده میکنید به خودتان بستگی خواهد داشت.

11- هیچ جایی بهتراز آنجایی که هستید، نمی باشد: و یا آنـکه مـرغ همسایه غاز نیست.

12- درزندگی چیزی بعنوان شکست وجود ندارد - تـنها آموختن است که وجود دارد: رشد فردی فرایند آزمون و خطا می باشد. تنها یک آزمایش است.شما در مدرسه تمام وقتی موسوم به "زندگی" ثبت نام شده اید و هـمـواره در حـال آمـوزش و یـادگیری می باشید. این درسها تا زمانی که آموخته نگردند برای شمـا به اشـکـال مخـتلف تکرار خواهند شد. فرایند آموزش پایانی ندارد.

13- تلویزیون دنیای واقعی را نمایش نمی دهد: در زنـدگـی واقـعـی مـردم مـجـبـور می باشند کافی شاپ ها را ترک کرده و به سر کار خود روند.

منبع:جستجو _ نت

افسردگی و راههای غلبه بر آن

افسردگی و راههای غلبه بر آن
com
This email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it
افسردگی و راههای غلبه بر آن
افـسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو، احـساسات، رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شما را تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انسانی در مقاطع خاصی از زنـدگی خود به افسردگی دچار میگردد. نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از:
 
غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی.
احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی - احساس تیره بختی.
کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.
دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی در اندیشیدن.
بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.
از دست دادن اشتها و کاهش وزن - یا پر خوری و افزایش وزن.
عدم تمایل به ملاقات با دیگران - یا وحشت از تنها ماندن - حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.
احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن.
از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.
بیقراری و بیتابی - زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.
افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگرانی از گذشته و آینده.
مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن - تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال -سوء هاضمه)-سردرد - کمردرد.
افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران - افکار خود کشی.
 
علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد:
وراثت.
محیط های نا ایمن و خطرناک مانند: آلودگی هوا و آب.
محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.
ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.
از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.
بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.
شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.
تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.
در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.
استفاده از الکل، مواد مخدر و دیگر داروها.
تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین  B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و کافئین  دار.
ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی  و هم وابستگیها.
استرس .
الگوی تفکرات منفی.
عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی.
انزوا و گوشه گیری.
 
1- افسردگی اساسی:
این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن:
شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری:
هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی:
به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی:
این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.
 
راهبردهایی برای غلبه بر افسردگی
 
1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.
9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.
12- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
13- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است.
14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید.
16- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
17- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.
18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.
19- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.
20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید.
21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.
22- وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید.
23- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد.

آزادی و کنترل در تعلیم و تربیت

آزادی و کنترل در تعلیم و تربیت
آزادی حقی است که، هرانسانی بایدازآن برخوردارباشد.این حق دردوره های مختلف شخصیتی وزیستی صورتهای گوناگون دارد.البته میدان اختیاروآزادی هرفردی متغیرهای گوناگونی دارد: همچون سن،جنس،نژاد،ثروت و....
ولی حدودآزادی فرزندان درتعلیم بایدبه گونه ای دیگرتعیین شود.به این معنا که انسان براساس یک سلسله معیارهایی که تعیین کننده ی میزان اختیاروآزادی اودردوره های مختلف رشد است؛می تواندازآزادی بهره مندشود.واین درحقیقت صورتهای گوناگون آزادی داده شده به اوست.پس حدود،آزادی عمل یک کودک را،شرایط وویژگیهای شخصیتی ومحیطی اوتعیین می کند. فرددراوایل تولدبه علت محدودیت شناختی،حرکتی ورفتاری خودقادرنیست یک پرتگاه را ازیک سطح همواربه خوبی تمیزدهد.یادرصورت مواجه شدن باسقوط،خودرانجات دهد،یاقسمت شکسته ی یک شیشه را،به عنوان جزئی خطرناک آن پدیده درنظرداشته باشد،یادریابدو بدانند که آب بازی باآب مرگ آفرین چه تفاوتی دارند؟
پس شرایط وویژگیهای سنی این کودک به ما اجازه نمی دهدکه اورابا توجه به حق آزادی اش درمواجهه باخطررهاکنیم وحیات اورابه مخاطره بیندازیم.ولی درعین حال به این معنا هم نیست که درکلیه جوانب، حقوق اورادرنظرنگیریم.
بنابراین ملاک هایی وجوددارندکه مارا قادرمی سازندآزادی یک کودک تیزهوش رابیشترازیک کودک عادی،ویک کودک عادی رابیشتر ازیک کودک عقب افتاده ذهنی رعایت کنیم .پس آزادی در بحث هابه آزادی اجتماعی به معنای خاص آن مربوط نمی شود،چراکه آزادی اجتماعی، شرایط حقوقی داردوآزادی تربیتی، شرایط علمی وحقیقی. تعاریف گوناگون ودرک های متفاوت ازآزادی باعث شده است که نه تنهادرقلمروذهنی بلکه درقلمروعینی نیز آنچنان که شایسته ی این واژه است نتوانیم آن راتصورودرک کنیم؛ودرجهت مصداق آفرینی آن گام برداریم.لذادربرخی ازخانواده ها،بی بندوباری،سقوط ارزشهاوهنجارهارابه عنوان آزادی قلمدادمی کنند وحذف دیکتاتوری واستبدادرابه عنوان روشی برای جلوگیری ازبه انحراف کشیده شدن وآسیب دیدن فرزندانشان برمی گزینند.بامحروم کردن آشکارفرزندانشان واعضای خانواده هاازحقوق انسانی آنهابراین باورند که مباداآنهابابرخورداربودن ازآزادی های سالم وحیاتی به انحراف کشیده شوندوآسیب ببینند.امااینها همه احتمال است.
اگرنظام هستی هم براساس چنین احتمالاتی استوارمی شدهیچ حرکتی نمی بایستی درکیهان صورت می گرفت.چراکه همیشه احتمال منحرف شدن خورشید ازمدارش می بایست وجود داشته باشد. واحتمال انحراف درآزادی داشتن نیز چنین است.ولی آن چنان ضعیف می نماید که میتوان گفت در حدصفراست به خصوص باوجودملاکهای ارزشی،اجتماعی وعقلانی درتفویض آزادی برکودک. واین درست بدان می ماند که بگوییم کودک ما در راه مدرسه تاخانه ممکن است چیزی ببیندیاکسی او رابرباید ویادرجایی...بنابراین،این اختیار راازاوبگیریم.درحالی که اودر فاصله از خانه تامدرسه واز مدرسه تا خانه می تواندبه کسب مهارتهای اجتماعی بپردازد.ارتباطات کودکانه وسالمی رابادوستانش داشته باشد وبفهمد که تواناییهایش در روابط اجتماعی در چه حدی است وباید تاچه حدودی افزایش پیداکند.
از دست دادن این فرصت یعنی ازدست رفتن فرصت رشدوپیشرفت وترقی در کسب مهارتهای انسانی واجتماعی. اگر خانواده ،آزادی سالم کودکش راازاوسلب کند،گلی رادریک فضای بسته وآلوده قرارداده که احتمال پژمردگی آن بسیار زیاداست وسرعت این پژمردگی بسیارتندخوهد بود.
باید اشاره کرد که بی کفایتی،خجالتی بودن،ناتوانی در کسب حقوق خویش،عدم رعایت حقوق دیگران،ترس از اجتماع،ترس ازمسئولیت پذیری،ضعف درخودگردانی ومسائل بسیار،کودکان ونوجوانان از جمله علائم ناسالمی است که از سلب آزادی ویاارائه آزادی نامعقول برکودک سرچشمه می گیرد.
پس خانواده ای که حدود آزادی را بدون بینش تعیین کند ونمی داند حدهرچیزی تا کجاست - یعنی مرز سلامت وناسلامتی،زشت وزیبایی،درستی ونادرستی آن- اگرپدیده ی رفتار،وجودیااحساس ازمرزسلامتی به ناسلامتی،زیبایی به زشتی،درستی به نادرستی گام بردارد،به حرمت وجودی حیات خود وفرزندخودتجاوز کرده اند وشاید چنین خانواده ای بی نظمی،عدم رعایت حقوق دیگران و... را هم به حساب آزادی واختیارکودکش بگذاردنه تخریب،عصیان،بی عدالتی وتجاوز گری وپرخاشگری او. ولی پدر ومادری که حدود اختیارفرزندش رابراساس شناخت وآگاهی ودقت، تعیین وتنظیم نکرده اند،باید بدانند که مفهوم آزادی را با ،رها سازی ناسالم وبی قید وبند وبی حدومرزبودن رفتار اشتباه گرفته ومفهوم اصیل آزادی را درک نکرده اند. چراکه این واژه یکی از ارزشمندترین،زیباترین ولطیف ترین واژه هایی است که خداوندبه بشرخودهدیه کرده است تا بوسیله آن بتواند حقوق حقیقی خود را بدست آوردوارتباط سالم وزیبا وارزشمندانه باحیات برقرارکند.
منبع: فرآیند انسان سازی در تعلیم وتربیت
تهیه وتنظیم :معصومه مرادی
به نقل از ماهنامه الکترونیکی پژواک
© کپی رایت توسط .:مقاله نت.: بزرگترین بانک مقالات دانشجویی کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت و گردآورندگان و نویسندگان مقالات است.)

حقایق شگفت انگیزی درباره اعتیاد

حقایق شگفت انگیزی درباره اعتیاد
هر روز عدّه زیادی از مردم، به اراده خود، اعتیادشان را ترک می کنند. البته این تصمیم گیری یک شبه اتفاق نمی افتد. موفقیت در ترک اعتیاد هنگامی صورت می گیرد که فرد تشخیص دهد که اعتیاد با یک چیز دارای ارزش برای او تداخل دارد و نیز به خود اعتماد پیدا کند که می تواند تغییر کند.
تغییر کردن، کاملاً طبیعی است. بدون شک، رفتار خود شما نیز در بسیاری از جنبه های زندگی با رفتار دوران نوجوانی تان متفاوت است. به همین ترتیب، از این به بعد نیز شما در طول زمان خواهید توانست بر مشکلات رفتاری خود غلبه کنید و برخی رفتارهای خاص خود رابهبود ببخشید. ما با وجودی که به تغییر یافتن اعتقاد داریم امّا بنا به دلایلی، اعتیاد را از این امر مستثنی می کنیم. ما معمولاً به اعتیاد به صورت پدیده ای که فرد را در بند یک الگوی رفتاری غیرقابل اجتناب قرار می دهد می نگریم. علم اعصاب نیز اعتیاد را به عنوان یک بیماری مغزی تقریباً ماندگار و همیشگی در نظر می گیرد. صرفنظر از این که چند سال پیش دوست شما آخرین جرعه مشروبش را نوشیده باشد، هنوز به عنوان یک فرد الکلی در نظر گرفته می شود. واژه معتاد بیانگر هویتی است که هیچگونه تغییری را نمی پذیرد. گویی فرض بر این است که فرد معتاد نمی تواند تغییر کند یا تغییر نخواهد کرد.
امّا این تفکر اشتباه درباره اعتیاد با واقعیت تطبیق ندارد. تعداد کسانی که بر اعتیادشان غلبه می کنند بیش از کسانی است که بر اعتیادشان باقی می مانند. و اکثر آن ها نیز این کار را بدون برنامه درمانی خاصی انجام می دهند. ترک اعتیاد ممکن است به چندبار سعی نیاز داشته باشد و فرد ممکن است نتواند اعتیاد خود به سیگار، مشروب یا مواد مخدر را یکجا ترک کند امّا به تدریج و نهایتاً خواهد توانست خود را از وابستگی به آن ها برهاند.
رها کردن این عادت ها مستلزم تغییر شگرفی است امّا این تغییر لزومی ندارد که به نحو عجیب و غریبی صورت پذیرد. در زمینه ترک اعتیاد، درمان موفقیت آمیز، مسئولیت تغییر را بر عهده خود فرد می گذارد و می پذیرد که رویدادهای مثبت در قلمروهای دیگر می تواند آغاز بخش این تغییر باشد.
تجربه بازگشت سربازان آمریکایی از جنگ ویتنام را در نظر بگیرید. اعتیاد و مصرف هروئین در بین آنان به طور گسترده ای رواج داشت. امّا در 90 درصد موارد، سربازان پس از رهایی از فشارهای مناطق جنگی، اعتیاد خود را کنار گذاشتند. این امر ثابت می کند که اعتیاد به مواد مخدر، فقط به این مربوط است که ما در کجای زندگی خود قرار داریم.
البته غلبه بر اعتیاد برای این افراد به سادگی بازگشت با هواپیما از آسیا به آمریکا نبوده است. اغلب سربازان به هنگام بازگشت، زندگی کاملاً متفاوتی را تجربه کردند. آن ها اضطراب، ترس و دلتنگی صحنه جنگ را پشت سر گذاشته و به محیط خانه شان بازگشتند. روابط جدیدی شکل دادند و به یادگیری مهارت های کاری پرداختند.
شاید باور نکنید امّا سیگار در صدر فهرست ترک اعتیاد از نظر دشواری قرار دارد. امّا اکثر سیگاری های قبلی بدون هیچ کمکی (نوار یا آدامس نیکوتین، طب سوزنی، هیپنوتیزم و ... ) موفق به ترک سیگار شده اند. اگر حرف مرا باور نمی کنید در گردهمایی اجتماعی بعدی خود، بپرسید چند نفر به اراده شخصی سیگار را ترک کرده اند. در واقع، تعداد معتادان به هروئین، کوکائین یا الکل که بدون درمان خاصی و صرفاً به اراده خود اعتیادشان راترک کرده اند حتی از کسانی که به همت خود سیگارشان را ترک کرده اند نیز بیشتر است.
آمار اعتیاد در جوامع مختلف متفاوت است. مثلاً در آمریکا سنین بین 18 تا 25 سال اوج دوران اعتیاد به مواد مخدر و الکل است. آمارهای سال 2002 نشان می دهد که 22 درصد آمریکائی های بین 18 تا 25 سال وابستگی به مواد داشته اند در حالی که تنها 3 درصد افراد بین 55 تا 59 سال معتاد بوده اند.
این داده ها نشان می دهد که اغلب مردم به اعتیاد خود غلبه کرده اند و اغلب آن ها نیز بدون دوره درمانی خاصی به این مهم نائل آمده اند.
البته منظور این نیست که درمان نمی تواند مفید باشد. امّا موفق ترین درمان ها، رویکردهای غیرحضوری است که فرد را به تغییر خود انگیخته وامی دارد. روان شناسان در دانشگاه نیومکزیکو به سرپرستی ویلیام میلر، بیمارانی که تحت درمان ترک اعتیاد به الکل قرار گرفته بودند را تحت مطالعه قرار دادند.
یافته های آن ها نشان داد که توصیه های خشک پزشکی تأثیر چندانی نداشته اند. پزشک نتیجه آزمایش ریه را می بیند و به بیمار می گوید که باید خوردن الکل را کنار بگذاری. بسیاری از بیماران در این حالت دوباره به نوشیدن الکل روی آورده اند.
به جای این رویکرد، پزشک باید مقدار الکل مصرفی توسط بیمار را بررسی کند و یک لیست کنترلی برای ارزیابی شدّت مشکل تهیه کند. سپس باید با توافق بیمار، هدفی را برای او در نظر گیرد(معمولاً کاهش مصرف به جای ترک کامل) همسر یا افراد خانواده نیز باید در این برنامه ریزی درگیر شوند. سپس باید وقت ملاقات های بعدی تعیین گردد تا میزان پیشرفت کنترل شود. در ابتدا این ملاقات ها می تواند هر چند هفته یکبار صورت گیرد تا چنانچه سوال یا مشکلی برای بیمار وجود داشت مطرح و چاره جویی گردد.
رویکرد مؤثر بعدی، مصاحبه انگیزشی نام دارد. این روش، تصمیم گیری در مورد ترک اعتیاد یا کاهش مصرف و یافتن بهترین روش انجام این کار را بر دوش خود فرد می گذارد. در این روش، درمانگر سوال های هدفمندی می پرسد که فرد را به واکنش فوری نسبت به اعتیادش به مصرف الکل برحسب ارزش ها و هدف های خود وا می دارد. هنگامی که بیمار مقاومت کند، درمانگر با او به بحث نمی پردازد بلکه در عوض سعی می کند علّت تردید او در مورد تغییر را بیابد و به او اجازه دهد که خودش به نتیجه گیری مطلوب برسد: «شما گفتید که دوست دارید روی رفتارتان کنترل داشته باشید و از طرف دیگر حس می کنید وقتی الکل مصرف می کنید غالباً تمرکزتان را تا حدّی از دست می دهید و رفتارهای غیرارادی بیشتری انجام می دهید. می توانید این موضوع را برای من روشن تر کنید؟»
گروه پژوهشی میلر در لیست درمان های موثر برای الکلیسم، به چند نکته جالب برخورد. دستورالعمل های خودیاری از موفقیت بالایی برخوردار بودند. رویکرد «تقویت اجتماعی» که به ظرفیت فرد برای مواجهه با زندگی، خصوصاً روابط زناشوئی، روابط کاری، برنامه ریزی اوقات فراغت و تشکیل گروه های اجتماعی می پردازد نیز موفقیت زیادی داشتند. تمرکز اصلی رویکردهای موفق در درمان الکلیسم بر ایجاد مهارت های زندگی، مانند مقاومت در برابر مصرف مواد الکلی، فرونشاندن استرس (در محیط کار و روابط فردی) و توسعه مهارت های ارتباطی است. این یافته ها با آنچه ما درباره تغییر در سایر زمینه های زندگی می دانیم مطابقت دارد: مردم هنگامی تغییر می کنند که واقعاً خواهان آن باشند و خود را به قدر کافی برای رودررویی با این چالش قوی حس کنند، نه هنگامی که تحقیر شوند یا مجبور گردند. رویکردی که به فرد اختیار می دهد و به تقویت مثبت او می پردازد بر رویکردی که به اراده و نفوذ خود فرد کمتر اهمیت می دهد ترجیح دارد.
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان

آموزش مهارت های زندگی

آموزش مهارت های زندگی
هدف:
افزایش توانایی های روانی اجتماعی کودکان و نوجوانان به منظور مقابله با مشکلات و کشمکش های زندگی .
پژوهش های بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی، ریشه های روانی اجتماعی(Psychosocial) دارند.
این پژوهش ها سه عامل مهم را با سوء مصرف مواد مرتبط می دانند[1]:
1. پایین بودن عزت نفس
2. ناتوانی در بیان احساسات
3. فقدان یا کمبود مهارت های ارتباطی
بر اساس پژوهشی که در سال 1987 میلادی بر روی 1684 دانش آموز انجام شد، مشخص گردید که سوء مصرف دارو با «استرس» ارتباط دارد.[2]   ادامه مطلب ...

با تغذیه مناسب به جنگ استرس بروید

با تغذیه مناسب به جنگ استرس بروید
با افزایش گرفتاری های زندگی و استرس که افراد در جوامع ماشینی امروزه با آن دست به گریبانند، معمولاً مواد غذایی کافی به بدن نمی رسد و این به نوبه خود دوباره باعث افزایش سطح استرس و بسیاری مشکلات دیگر می گردد و این دور باطل همچنان در حال تکرار شدن است. در این مقاله ما شما را با 10 دستورالعملل ساده برای تغذیه مناسب و تأمین یک رژیم غذایی سالم تر برای خود، حتی در شرایطی که تحت استرس قرار دارید، آشنا می کنیم. پس از چند هفته، آن ها به صورت عادت برایتان در می آیند و دیگر حتی نیازی به فکر کردن درباره تغذیه مناسب هم نخواهد بود. و شما تفاوت را هم در بدن و هم در سطح استرس خود احساس خواهید کرد.
صبحانه بخورید
شما ممکن است بگوئید صبح ها که گرسنه نیستم، وقت ندارم، وقت ناهار خوردن زود فرا می رسد و غذا می خورم، بهتر است برای تناسب اندام رژیم بگیرم و یا یک پاکت شیری که سر راه از فروشگاه می گیرم و می خورم به قدر کافی مواد غذایی به بدنم می رساند. امّا باید بدانید که حذف صبحانه، نگهداری قند خون در سطحی ثابت را دشوارتر می سازد و این بر فعالیت های روزانه شما اثر مستقیم می گذارد. خوردن صبحانه را فراموش نکنید!
چای سبز بنوشید
اگر شما روزانه مقدار زیادی کافئین مصرف می کنید ممکن است باور نکنید که کافئین چه اثرات سوئی برای سیستم بدن شما دارد. شما می توانید با کاهش تدریجی میزان کافئین مصرفی، سطح استرس خود را پائین آورده و فعالیت ذهنی خود را در طول روز بهبود بخشید. یکی از روش های آسان و سالم انجام این کار، جایگزین ساختن قهوه یا چای سبز بدون کافئین است که هم طعم خوبی دارد و هم مزایای بیشتری از نظر میزان آنتی اکسیدان ها دارد.
آب میوه یا آب گازدار بنوشید
انواع کولاها به دلیل دارا بودن کافئین، اثرات سوئی برای سیستم بدن شما دارند. یک جایگزین سالم برای آن ها، آب میوه یا آب گازدار است. بدین ترتیب به جای کاستن از حجم آب سیستم بدن خود، مقداری آب هم به آن اضافه می کنید. توجه داشته باشید که کافئین، سیستم آب بدن شما را تضعیف می کند. به عبارت دیگر، نوشیدن کافئین، همانند ننوشیدن آب است!
خوراکی های سبک همراه خود داشته باشید
همراه داشتن غذاهای سبک پروتئین دار و سالم در ماشین و محل کار به شما کمک می کند که از کاهش سطح قندخون خود جلوگیری کرده و جلوی خستگی و بدخلقی را بگیرید. به علاوه این ها همیشه مقداری آب هم دم دست داشته باشید که برای سلامتی و کارکرد فیزیکی مناسب، ضرورت دارد.
هله هوله سالم بخورید !
اگر عادت دارید به هنگام استرس یا در ساعت های معینی از روز، هله هوله هایی از قبیل چیپس، پفک نمکی و سایر خوراکی های ناسالم بخورید آن ها را با خلال هویج، تخمه آفتاب گردان (بدون نمک)، کرفس، گل کلم یا سایر خوراکی های سالم جایگزین سازید.
ناهار را از خانه ببرید
بسیاری از مردم به دلیل کمی وقت یا تنبلی، برای ناهار از غذاهای آماده و فوری از قبیل ساندویچ و همبرگر مصرف می کنند. این نوع غذاها معمولاً غذای سالمی نیستند و مواد غذایی کافی به بدن شما نمی رسانند. هرچند این کار کمی در وقت شما صرفه جویی می کند ولی شما می توانید تنها با صرف چند دقیقه، هم غذای سالمتری از منزل برای خود بردارید و هم از نظر اقتصادی صرفه جویی کنید. حتی اگر چند روز در هفته هم بتوانید این کار را بکنید باز هم نسبت به هر روز خوردن غذای بیرون، بهتر است.
بعد از 2 بعدازظهر کافئین نخورید
از آنجا که کافئین دارای نیمه عمری حداقل برابر 6 ساعت در بدن شماست، کافئین که بعدازظهر یا بعد از شام مصرف می کنید می تواند باعث اختلال خواب شما در شب گردد.
چیزهای ناسالم را از محیط تان دور کنید
اگر خوراکی های ناسالم مانند انواع شیرینی ها و چربی ها در منزلتان نباشد، پرهیز از آن ها راحت تر است! ممکن است به نظرتان غیرممکن آید امّا به آشپزخانه بروید و هر چیزی را که بدن شما نمی تواند به روش سالمی مصرف کند، دور بریزید. بدین ترتیب، به هنگام استرس، مجبور می شوید غذاها و خوراکی های سالم بخورید.
خانه تان را پر از غذاهای سالم کنید
از دور ریختن خوراکی های ناسالم مهمتر ، در اختیار داشتن خوراکی های خوب در خانه است. بهترین روش، تهیه فهرستی از غذاها و هله هوله های سالم در ابتدای هر هفته و تهیه آن هاست. بدین ترتیب، مطمئن خواهید شد که هر چیزی را که به آن احتیاج شود در خانه خواهید داشت و نیازی به تحمل استرس درباره این که هر شب چه غذائی بخورید نخواهید داشت. قبلاً فکرش را کرده اید!
از روش های کاهش استرس استفاده کنید
به کار بردن شیوه ها و تکنیک های کاهش استرس، اشتهای شما برای غذاهای ناسالم یا مصرف حجم زیادی غذا را کاهش خواهد داد. در این مورد روش هایی مانند یوگا، ورزش های رزمی و نوشتن خاطرات روزانه توصیه می گردد.
ترجمه : کلینیک الکترونیکی روان یار
منبع
How to Combat Stress with Good Nutrition , Elizabeth Scott, 25 March 2006.
http://stress.about.com